این روزها یا شاید بتوان گفت که ماه ها و سال هاست که پیرامون مساله حجاب و البته پوشش در جامعه حاشیه های بسیاری دیده می شود. البته اگر به صورتی دقیقتر باید گفت پس از اتفاقات سال گذشته، این حاشیه ها پررنگتر شده است. مساله پوشش و حجاب یک چالش عمومی در تمام دنیا و کشورهاست. چرا که همیشه گروهی از مردم نسبت به هنجارهای کلی جامعه همراه نبوده و نیستند. این مساله در مورد پوشش و لباس بسیار رایجتر است.
چون امری مداوم و در صورت عدم رضایت، یک تحمیل و نارضایتی مداوم است. نیز باید پذیرفت که این حاشیه ها درمورد زنان بیشتر بوده است. چون زنان، هم در بیشتر فرهنگ ها پوشش بیشتری دارند و هم بیش از مردان از تنوع پوششی برخوردار هستند. پس توجه متولیان بازار اقتصادی به آنان بیشتر است و همین تنوع پوشش، چالش با هنجارهای فرهنگی و قوانین را نیز افزایش داده است.
پس برای حفظ آرامش و امنیت اجتماعی و فروکش کردن هیجانات جنسی جامعه که منجر به هدررفت این نیرو در خارج از مسیر اصلی خانواده و افزایش نسل است؛ قطعا باید کنترل اجتماعی وجود داشته باشد. حدود این کنترل اجتماعی باید منطبق بر قوانین و منابع تنظیم هنجارها و قوانین اجتماعی باشد. پس از آن، حاکمیت بر اجرای صحیح این قوانین نظارت کرده و در صورت لزوم فرد ناهنجار را با روش های مشخص در قوانین از سرکشی دور می کند تا جامعه را در مسیر امنیت و رشد نگاه دارد اما یک نکته بسیار مهم وجود دارد و آن آموزش هنجارهای اجتماعی است.
در گذشته، افراد در خانواده، هنجارها و قوانین و بایسته های لازم برای زندگی را می آموختند اما امروزه در بیشتر جوامع، فرآیند آموزش مثل بسیاری از حیطه های اجتماعی، تخصصی شده و همانطور که افراد، خواندن و نوشتن و مهارت های شغلی را می آموزند، قوانین و مقررات را نیز باید به صورت تخصصی فراگیرند؛ امری که در کشور ما به درستی اجرا نمی شود. طبق قانون افراد باید قوانین اساسی و مدنی و سایر قوانین مهم را دانسته و طبق آن عمل کنند اما این آموزش به خود افراد سپرده شده است. حتی جهل نسبت به این قوانین، رافع مسئولیت آنان نخواهد بود. پس نه تنها افراد آموزش نمی بینند بلکه باید پاسخگو نیز باشند.
وقتی افراد برای استفاده از وسیله نقلیه، ملزم به آموزش و تایید آن از سوی مراجع ذیصلاح هستند، بدیهی است که باید نهاد یا نهادهایی برای سایر رفتارهای فرد و هر حضور دیگری ملزم به آموزش شهروندان باشند. در گام بعدی افراد باید در کنار الزام به مطالعه مقررات، میزان تسلط خود را طی یک فرآیند محک زنند. این امر مهم مورد غفلت نهاد حاکمیت واقع شده است.
بر همین اساس است که جوانان و نوجوانان در مقابل تعیین مجازات درمورد عدم رعایت پوشش مقاومت می کنند، چرا که در دوران تحصیل پیرامون بایسته ها و قوانین اجتماعی نیاموخته اند. امروزه نه تنها قوانین که با توجه به استخراج قوانین ما از شریعت اسلام، نوجوانان به درستی احکام اسلام را نیز نمی آموزند. بسیاری از پژوهش های صورت گرفته در جامعه نشان می دهد که افراد، حدود حجاب را درمورد مردان و زنان نمی دانند و یا نمی دانند که باید چه پوششی در محیط های مختلف و در مواجهه با افراد گوناگون داشته باشند.
البته قطعا این موارد در کتاب های درسی آموزش داده می شود اما به نظر می رسد، نتیجه مطلوب حاصل نشده است. پس برای یک مطالبه عادلانه در جامعه از سوی اکثریت مردم و نهاد حاکمیت، با موضوع رعایت قوانین حضور اجتماعی و مساله پوشش باید این قوانین به صورت مدون و متناسب با سنین نوجوانی در مقطع متوسطه به افراد آموزش داده شود تا بتوان از آنان اجرای این امور را مطالبه کرد. به بیانی دیگر باید افراد را مطابق قانون، جامعه پذیر کرد تا از آنان انتظار رفتار قانونی داشته باشیم.
نظر شما