به گزارش حوزه سیاست خارجی ایرنا، پیگیری دیپلماسی اقتصادی و توسعه همکاریهای تجاری هدفی بود که از همان ابتدای ریاست جمهوری سید ابراهیم رئیسی مورد تأکید قرار گرفت. مأموریتی که انجام آن بر عهده وزارت امور خارجه و بویژه فرستادگان آن به محلهای مأموریت قرار داشت و البته تمرکز و حساسیت ویژه دولت بر این مهم و از سوی دیگر مجموع تلاشهای خارجی برای ممانعت از به ثمر رسیدن این رویکرد جدید اقتصادی، بر پیچیدگیهای این مأموریت میافزود.
همزمان با دومین سالگرد انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰درباره کامیابیها و دستاوردهای سیاست اقتصادی کشور در حوزه آمریکای لاتین و به طور مشخص «برازیلیا»، پایتخت برزیل، «حسین قریبی»، سفیر کشورمان در برزیل گفتوگویی را داشته است.
متن کامل این گفتگو به شرح زیر است:
عمر مناسبات تاریخی ایران و برزیل از مرز ۱۲۰ سالگی گذشته است. ابتدا از منظر سیاسی بفرمایید برزیل در سیاست خارجی جمهوری اسلامی چه جایگاهی دارد؟
بله، جمعه بیست و ششم خرداد ماه در واقع مصادف بود با یکصد و بیستمین سالروز امضای معاهده برقراری روابط رسمی بین ایران و برزیل. در این روز بعد از مذاکراتی که بین نماینده حکومت وقت ایران به نمایندگی از مظفرالدین شاه قاجار و همچنین نماینده تام الاختیار رئیس جمهور برزیل در بندر ریودوژانیرو انجام شد، معاهده برقراری روابط دیپلماتیک و تجاری به امضای دو طرف رسید و این روز مبنای شروع روابط رسمی بین دو کشور شد.
در طول این دوران طولانی ۱۲۰ساله، روابط دو دولت همواره دوستانه بوده است. جالب اینکه در طول این دوره اتفاقات سیاسی زیادی در هر دو طرف افتاده؛ تغییر پیاپی دولتها و حتی تغییر نظامهای حکومتی را داشتهایم ولی هیچگاه روابط دو کشور تحت تأثیر جدی این تغییرات قرار نگرفته است. برزیل مهمترین کشور جنوب قاره امریکاست با ۸.۵ میلیون کیلومتر مربع که دارای ذخایر و ظرفیتهای فراوانی در حوزههای مختلف کشاورزی، معدن و صنعت است. ایران هم یکی از قدرتهای بزرگ منطقه با ظرفیتها و توانمندیهای فراوان برای اثرگذاری در سطوح منطقه و فراتر از آن بوده است.
بنابراین هر دو کشور جایگاه خاصی در سیاست خارجی طرف مقابل داشته است. برزیل بهرغم نزدیکی جغرافیایی و حتی در هم تنیدگی اقتصادی با امریکا همواره استقلال عمل خود را و حاکمیت مستقل خود را ارج نهاده است.
برای مثال حتی رئیس جمهور پیشین برزیل، آقای بولسونارو با گرایش شدید محافظه کارانه، اعلام میکند که خود را مقید به رعایت تحریمهای یکجانبه امریکا نمیداند. البته اینکه در عمل بخشهای تجاری چه میکنند، بحث جداگانهای است. دو کشور دیدگاههای نزدیکی در موضوعات بینالمللی و بویژه ضرورت چندجانبهگرایی و پرهیز از یکجانبهگرایی و نیز همگرایی بین کشورهای در حال توسعه دارند.
در حال حاضر برزیل یکی از طرفهای مهم تأمین امنیت غذایی ایران است و بهعنوان قدرت نوظهور نقش مهمی در توازن بخشی به روندهای سیاسی در سطوح منطقه و جهانی دارد. تعامل دو کشور موجب تقویت روندهای مرتبط مثبت و سازنده میشود. با توجه به اینکه اقتصادهای دو کشور ارتباط مستقیم فراوانی با بازارهای بینالمللی پیدا میکنند، طبیعی است که نتیجه این روندهای مثبت که منجر به تقویت صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی شود، منافع دو طرف را تأمین میکند.
مناسبات سیاسی دو کشور را ذیل تغییراتی که در برزیل صورت گرفته و به روی کار آمدن دولت داسیلوا انجامیده خصوصاً در مقایسه با دولت راستگرای قبلی که همسو با ترامپ بود، چگونه میبینید؟
چنانکه اشاره شد روابط دو کشور واقعاً فارغ از گرایش سیاسی دولتهایی که سرکار هستند، همواره سازنده بوده است. البته مسلم است که جهتگیری سیاست خارجی هر دولتی باعث خلق فرصتهایی در روابط خارجی یا تغییرات محدود کنندهای میشود. در مقایسه با دولت قبل بویژه در دو سال ابتدایی که سیاست خارجی برزیل را همسو با دولت ترامپ تعریف کرده بود، آقای لولا نگاهی فراگیر و باز در سیاست خارجی دارد. اگر به صورت عام سیاست خارجی آقای بولسونارو را بیشتر درونگرا بدانیم، سیاست خارجی آقای لولا برونگرا و قائل به چندجانبهگرایی است.
از زمان روی کار آمدن آقای لولا میبینیم که اقدامات برای تقویت منطقهگرایی در امریکای لاتین با محوریت برزیل خیلی شدت گرفته است. دولت آقای لولا سعی دارد که روابط برزیل را با اتحادیه اروپا و امریکا (دموکراتها) بازسازی کند.همچنین روابط با چین را که در دولت بولسونارو دچار چالشهایی شده بود بازتنظیم کند. بریکس و همه تشکلهای قوام دهنده چندجانبهگرایی در اولویت برزیل قرار دارند. نتیجه اینکه برزیل حضور بسیار پررنگی در صحنه بینالمللی دارد و در همین مدت کمتر از شش ماه، سفرهای متعددی انجام شده که گفته میشود رکورد بالایی برای سفرهای رئیس جمهور و وزیر خارجه به کشورهای مختلف محسوب میشود.
بنابراین با این نگاه، به صورت طبیعی جمهوری اسلامی ایران میتواند با دولت آقای لولا در حوزههای مورد علاقه طرفین، تعامل گستردهتری داشته باشد. آقای لولا قبلاً تجربه خوبی در ارتباط با کشورمان داشتهاند. سفر رسمی به تهران داشته و همچنین رئیس جمهور وقت جمهوری اسلامی ایران در دو نوبت به برزیل سفر کردهاند. این گرایش وجود دارد که تعاملها بیشتر شده و از ظرفیتهای اقتصادی بین دو طرف استفاده بیشتری بشود.
قبلاً با بررسیها و برآوردهای انجام شده، فهرستی از ظرفیتهایی را که قابلیت بالفعل شدن دارند به آقای لولا ارائه کردهام و موافق هستیم که اگرچه روابط تجاری دو کشور در حال حاضر در سطح بسیار خوبی قرار دارد ولی هنوز حوزههای بسیاری وجود دارد که بایستی به طور مشترک کار کنیم و از منافع آن مردم دو کشور بهرهمند شوند.
ایران در حاشیه نشست اخیر «بریکس» برای امضای برنامه جامع همکاریهای بلندمدت دو کشور اعلام آمادگی کرده است. در این باره توضیح دهید.
اگر به حجم مبادلات تجاری و همچنین روابط سیاسی جمهوری اسلامی ایران با شرکای خارجی نگاهی بیندازیم، یک نکته برجسته است و اینکه روابط ما با کشورهای حوزه بریکس از یک جایگاه خاصی برخوردار است. ایران معتقد به استفاده از ظرفیت قدرتهای نوظهور اقتصادی برای توسعه مناسبات خود است. یکی از مصادیق برجسته اقتصادهای نوظهور خود برزیل است.
چین البته که یک قدرت بسیار تأثیرگذار و در حال حاضر در رده دوم تأثیرگذاری در حوزه اقتصاد جهانی است، روسیه به همین ترتیب. کسانی که با روند توسعه هند آشنا هستند میدانند که هند چشمانداز بسیار مثبتی داشته و نرخ رشد بالایی دارد و در آینده تأثیرگذاری بالایی در مناسبات اقتصادی و سیاسی خواهد داشت. همچنین آفریقای جنوبی در قاره آفریقا. بنابراین طبیعی است که جمهوری اسلامی ایران علاقهمند باشد که به این مجموعه بپیوندد و همکاریهای خودش را با این مجموعه تعمیق بخشد.
غیر از ایران، کشورهای دیگری هم هستند، فعلاً ۱۹ کشور علاقهمندند به فرایندهای مربوط به بریکس ملحق شوند. در این باره، خود اعضای فعلی بریکس مشغول تهیه شاخصها و استانداردهایی هستند تا بر اساس این مذاکرات همگرایی با اعضای جدید را آغاز کنند. از سوی دیگر باب پیوستن به ارگانهای زیرمجموعه از جمله بانک توسعه نوین فراهم شده است.
سفر جناب آقای دکتر امیرعبداللهیان به کیپ تاون آفریقای جنوبی و شرکت در جلسه دوستان بریکس، گام بسیار موفقی در جهت رسیدن به این هدف بود و ما امیدواریم که هر چه سریعتر بتوانیم روابط خودمان را با این تشکل گستردهتر کنیم.
دنیای آینده، دنیایی متفاوت با دنیای فعلی خواهد بود و قدرتهای دیگری بجز قدرتهایی که به صورت سنتی مدعی رهبری در نظم موجود بودهاند نقش آفرینی خواهند کرد و بنابراین منطقی است که جمهوری اسلامی ایران از هماکنون پیوندهای خود را به عنوان یک قدرت بزرگ منطقهای با قدرتهای نوظهور تحکیم بخشد و بتواند در نظم آتی اثرگذاری مثبت و سازنده بیشتر و گستردهتری داشته باشد.
در خصوص برنامه جامع همکاریها، این موضوع قابل بررسی است. در این زمینه باید همزمان با فعلیت یافتن ظرفیتهای همکاری، نگاهی بلندمدت برای پایدارسازی روابط دوجانبه داشته باشیم و مسأله بین دو طرف طرح و بررسی خواهد شد.
وجه مهم رویکرد سیاست خارجی دولت سیزدهم در ورای منطقه خاورمیانه و آسیا بر دیپلماسی اقتصادی متمرکز شده است. این دیپلماسی که به نوعی، بازاندیشی در رویکردهای پیشین وزارت خارجه را ضروری کرده است، چه امکانهایی برای تحقق منافع اقتصادی در مناطق دوردست همچون امریکای لاتین دارد؟
در دولت جدید واقعاً یک موج پرقدرتی از فعالیتهای اقتصاد محور در نمایندگیها و در مرکز در وزارت خارجه شکل گرفته به خصوص در نمایندگیها نزد کشورهایی که ظرفیتهای اقتصادی بالایی دارند، موجب اثرات فراوانی شده است. نگاه مقایسهای به آمار روابط دوجانبه ایران و برزیل ظرف دو سال گذشته بهترین گواه استفاده از ظرفیتهای اقتصادی و اولویت دادن به اقتصاد در روابط دوجانبه با برزیل است.
معتقدیم که رابطه تجاری پایدار و متنوع، باعث درهمتنیدگی مناسبات بین دو دولت و دو ملت میشود و همین ایجاد نوعی ثبات در روابط میکند. این درهمتنیدگی منافع بسیاری در حوزههای دیگر ایجاد میکند هم در حوزه سیاسی و هم در حوزه فرهنگی و اجتماعی. بویژه باید تأکید کنم که در حوزه امریکای لاتین باید بتوانیم به نحو مناسبی از ظرفیتهای اقتصادی استفاده کنیم.
توصیه اکید مقام معظم رهبری از جمله در دیدار اخیر سفرا با ایشان، فعال سازی ظرفیت های اقتصادی روابط دوجانبه با طیف وسیعی از کشورها بود و ایشان مفهوم اثرگذاری را مورد تأکید قرار دادند. اثرگذاری در مناسبات اقتصادی یعنی اینکه صرفاً به امضای سند و یادداشت تفاهم و سفرهای دوجانبه بسنده نکنیم.
در دولت سیزدهم هم در اعلام سیاستها در آغاز به کار و هم در جریان همایش اخیر سفرا، شخص رئیس جمهور تأکید فراوانی بر استفاده از ظرفیتهای اقتصادی در روابط دو جانبه با کشورها داشته اند و من فکر میکنم که این موضوع بسیار مهمی است که زمینه های تحقق حداکثری آن بایستی مورد توجه قرار بگیرد. ما نیاز داریم به این که متناسب با این اولویت، تغییراتی را برای حل مسائل غامض اعمال کنیم.
جناب آقای رئیسی به سه تحول مهم اشاره کردند، تحول شناختی، تحول فرایندی و همچنین تحول نهادی. خب این تغییرات باید به صورتی انجام بشود که به تحقق اولویت اقتصادی کمک کند. باید بتوانیم با یک هماهنگی و انسجام بالا بین وزارت امور خارجه به عنوان یک نهاد حاکمیتی و دستگاه های اقتصادی اعم از بخش خصوصی و دولتی و همچنین بخشهای عمومی، اهداف اقتصادی را محقق کنیم. خود دولت تمهیداتی را در این خصوص اندیشیده و در این زمینه البته نقش معاون دیپلماسی اقتصادی وزیر امور خارجه بسیار با اهمیت و تأثیرگذار بوده است.
برزیل در روند پیگیری این وجه مهم دیپلماسی اقتصادی از سوی دولت رئیسی چه موقعیتی دارد؟ به عبارت دیگر ایران در مناسبات دوجانبه خود با برزیل چه اهداف اقتصادی و تجاری را دنبال می کند؟ گفته شده برزیل در میان کشورهای حوزه امریکای لاتین بیشترین حجم صادرات به ایران را دارد و از سوی دیگر، در میان سه کشور اصلی وارد کننده محصولات ایران قرار دارد. ارزیابی شما چیست؟
بهترین دلیل برای موقعیت داشتن برزیل در سیاست دیپلماسی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران همین حجم بالای مناسباتی است که در حال حاضر از آن برخوردار هستیم که بصورت مستقیم و غیرمستقیم بالغ بر شش و نیم میلیارد دلار می باشد.
برزیل علاوه بر تولیدات کشاورزی که بازار بسیار مناسبی در ایران دارد همچنین در حوزه معدن، صنایع حمل و نقل اعم از خودروهای سواری و خودروهای سنگین و همچنین هواپیماسازی؛ و نیز در حوزه فن آوری، انرژی های تجدیدپذیر، دارو و تجهیزات پزشکی پیشرفت های بسیار خوبی داشته و بررسی های مناسبی برای همکاری بین دو طرف انجام شده است.
از طرف دیگر ایران یکی از کشورهای مهم تولید کننده فرآورده های نفتی و پتروشیمی، معدنی است و در حوزه های دانش بنیان و تجهیزات پزشکی پیشرفتهای قابل توجهی داشته و همه اینها زمینه های مناسبی را برای بهره برداری دو طرف از ظرفیت های یکدیگر ایجاد می کند.
اصولاً اقتصاد های دو کشور مکمل هستند، به همان نسبت که کشاورزی در برزیل توسعه پیدا می کند، نیاز به تأمین برخی فرآورده های پتروشیمی و بویژه کودهای شیمیایی که ایران یکی از تولید کنندگان بزرگ هست، بیشتر می شود.
بصورت خلاصه برزیل هم منبع تأمین کالاهای اساسی و مواد غذایی برای ایران هست و هم در حوزه های معدن و سایر صنایع ظرفیت صادراتی دارد وهم از سوی دیگر بازار بسیار مناسب و رو به گسترشی برای تولیدات و محصولات صادراتی ایران است. به همین جهت است که روابط دو کشور از یک چشم انداز امیدوارکننده و پایداری برخوردار است.
به نظر می رسد عمده واردات برزیل از ایران معطوف به صنایع مادر از جمله فولاد و مهمتر از همه صنعت پتروشیمی است. گسترش مناسبات اقتصادی دو کشور در دوره دولت سیزدهم در این زمینه به چه تغییرات آماری در این زمینه منتهی شده است؟
صنایع فولاد و معدنی از زمینه های مهمی است که نیاز داریم زمینه های آن را برای مبادلات آتی فراهم کنیم. دراینجا لازم است به محدودیت های ناشی از تحریم های یکجانبه و ظالمانه امریکا هم اشاره کنم که قدری باعث کندی روند همکاری ها در این زمینه شده ولی به هر حال دو کشور تلاش میکنند که برنامههایی هم برای دوره تحریم ها و هم برای دوره پساتحریم داشته باشند.
در زمینه صنایع فولاد، شاید بهترین پروژه ای که بتوان دنبال کرد، موضوع تهاتر فولاد ساخته شده با سنگ آهن و همچنین تولید مشترک فولاد به صورتی که طرف برزیلی سنگ آهن و مواد اولیه معدنی را تأمین کند و طرف ایرانی انرژی لازم برای تولید فولاد را تأمین کند.
پتروشیمی ظرفیتهای بسیار گستردهای برای کار دارد و در سال گذشته با تلاش شرکت های ایرانی و منبعث از سیاست های حمایتی دولت سیزدهم، ایران تبدیل به بزرگترین تأمین کننده کود اوره برزیل شد و به رکورد ۱.۸ میلیون تن صادرات به برزیل رسیدیم که این رقم میتوانست بالاتر از این به سقف سه میلیون تن هم برسد.
ناپایداری قیمت های جهانی و بازار پرافت و خیز کود اوره، کار را برای تجارت جهانی این محصول مشکل کرده است.
علاوه بر کود شیمیایی، در زمینه انواع پلیمرها و متانول هم بازار مناسبی در برزیل وجود دارد که فعالیت ها در این خصوص ادامه دارد.
سال گذشته با حمایت دولت، روز پتروشیمی خلیجفارس را با حضور مدیران هلدینگ خلیج فارس و تعداد زیادی از شرکت های برزیلی در شهر سان پائولو برگزار کردیم و بنا داریم که در سال جاری رویداد بزرگ تری را با حضور تولیدکنندگان پتروشیمی از ایران و همچنین شرکت های برزیلی برگزار کنیم که موجبات تعامل و تماس نزدیک تر بین دو طرف را فراهم کند. همچنین برای اولین بار هیأت عالیرتبه ای از ایران در نمایشگاه نفت و گاز ریودوژانیرو مشارکت داشت.
مطمئناً حوزه های پتروشیمی و معدن می توانند آمار روابط دو جانبه اقتصادی را متحول کنند.
در خصوص معدن این را اشاره کنم که شهریور سال قبل هیأت بزرگ معدنی بخش خصوصی و عمومی در نمایشگاه بزرگ معدن برزیل حضور یافتند و امسال هم مقدمات چنین حضوری فراهم شده است و در تهران جلساتی در این خصوص با صاحبان معادن و صنایع معدنی داشته ام. این رویدادها شرایط تماس اولیه بین طرفین را فراهم می کنند و متعاقب آنها ارتباطات تجاری شکل گرفته و در سطح قابل قبولی دنبال می شوند.
زمینه های صادراتی ایران در بازار برزیل بر کدام تولیدات متمرکز است؟ در همین زمینه چه چالش هایی درباره صادرات مانند انحصار تجارت پتروشیمی و کم توجهی به ظرفیتهای کشاورزی در کنار چالشهای حمل و نقل دیده می شود؟
مهمترین زمینه های صادراتی شرکت های ایرانی فرآورده های پتروشیمی و همچنین نفتی هستند. یک نمونه بسیار موفق ظرف دو سال گذشته داشته ایم (صادرات اوره) که قابل تکرار شدن در زمینه های دیگر هم هست و بسترهای آن از قبل فراهم شده است. این نکته را در اینجا باید اشاره کنم و آن بحث چالش های کار تجاری است.
ما در ایران تولیدکنندگان بزرگی داریم و در برزیل هم بازار مصرف بسیار گستردهای داریم. تولید کنندگان ما در ایران انتظار دارند که خریداران خارجی در مناقصات مربوطه در ایران شرکت کنند و به قیمت روز و پس از تأدیه پیش پرداخت، محصول را در بنادر صادراتی دریافت کنند و خودشان به مقصد حمل کنند.
مدل تجارتی در برزیل به این شکل هست که مصرف کنندگان برزیلی عمدتاً کالاهای مورد مصرف خودشان را در بنادر برزیلی و در خاک برزیل از صادرکنندگان خارجی دریافت می کنند. یک شکاف اینجا دیده می شود بین مبدأ تولید در ایران و بازار مصرف در برزیل که نیاز هست با حضور پرقدرت بازرگانان ایرانی و فعالین تجاری حوزه فرآورده های پتروشیمی و نفتی پر شود.
من مکرر تلاش کرده ام که شرکتهای تولیدکننده را ترغیب کنم به اینکه تولیدکننده/تاجر باشند تا صرف تولیدکننده/فروشنده.
نیاز هست که شرکتهای ایرانی فراتر از فروش مستقیم، به گرفتن سهم از بازارهای هدف فکر کنند. اگر استراتژی شرکت های ایرانی گرفتن سهم از بازار هدف باشد، آن وقت ایجاب می نماید که تاکتیک های متناسب با این هدف مدنظر قرار گیرد و به شکلی برنامه ریزی شود که به صورت مستمر در بازارهای هدف حضور پایدار داشته باشیم. این یک مسأله بسیار مهم است که امیدوارم از طریق همین مصاحبه توجه حداقل بخشی از دست اندرکاران محترم را به خود جلب نماید.
در حوزه متنوع سازی تجاری بویژه در امریکای لاتین چه اقداماتی از سوی دولت سیزدهم در دستور کار قرار گرفته است؟
همانگونه که در قبل اشاره کردم سه حوزه گسترش تنوع موضوعی صادرات پتروشیمی و فرآورده های نفتی، حوزه معدنی، صنایع حمل و نقل و همچنین دانش بنیان و تجهیزات پزشکی مهمترین حوزه های اولویت دار برای پیگیری متنوعسازی تجارت دو کشور بوده اند. برای هر کدام از اینها اقدامات و فعالیت های مستمری در دستور کار بنده و همکارانم در سفارت بوده است.
در سؤال قبلی به نمایشگاه ها و حضور پررنگ در نمایشگاه های تخصصی برزیل اشاره کردم و در اینجا لازم است که این نکته را مورد تأکید قرار دهم که برای اولین بار ۱۸ شرکت ایرانی در بزرگترین نمایشگاه تجهیزات پزشکی برزیل حضور بسیار موفقی داشتند و گام های اولیه برای معرفی محصولات ایرانی به بازار بزرگ برزیل و امریکای لاتین انجام شده است. این مسأله نیاز به پیگیری های بعدی دارد.
روندی است که آغاز شده و مطمئناً به نتایج بسیار خوبی منتهی خواهد شد. دو حوزه دیگر در مبحث متنوعسازی، مواد غذایی یا آنچه که من مایلم اشاره کنم به تولیدات سوپرمارکتی که ما در ایران صنایع بسیار خوب و پیشرفته ای داریم اختصاص دارد. دیگر حوزه گردشگری است که ایران مزیت های نسبی بسیار بالایی دراین زمینه دارد. در سال جاری قصد داریم که ابتکارات مؤثری را برای ارتقای صنایع غذایی و گردشگری بین دو کشور پیگیری کنیم. دراین خصوص هم مسئولین ذیربط دولت همراهی و حمایت های بسیار خوبی دارند و با هماهنگی و در راستای تحقق اولویتهای دولت، متنوع سازی روابط دوجانبه ایران و برزیل دنبال خواهد شد.
آغاز فعالیت دو بانک ایرانی در برزیل چه تأثیراتی بر تسهیل تجارت و راهبرد دور زدن تحریمهای دلاری به دنبال خواهد داشت؟ این دو بانک چه زمانی آغاز به کار می کنند؟
مایلم این را برجسته کنم که ما کمترین مشکل و چالش را در زمینه تبادلات بانکی با برزیل داشته ایم و بخشی از آن ناشی از این هست که تجارت ما عمدتاً در حوزه محصولات بشردوستانه انجام می شود که مطابق حقوق بین الملل باید ازهرگونه اثرات تخریبی تحریم ها مصون باشد. همچنین سازوکارهایی طراحی شده تا بانک های دو طرف با همدیگر همکاری های سازنده داشته باشند. برزیل یکی از کشورهای پیشرو در زمینه ارتقای تجارت با ارزهای ملی هست و این یکی از موضوعات مهمی است که جمهوری اسلامی ایران هم دنبال میکند.
یک نکته را عرض کنم و آن اینکه پیشنهادی به بانک مرکزی دادهایم که رئال برزیل هم در سبد ارزهای خارجی بانک قرار بگیرد. قصدم این هست که در روزهای آینده این موضوع را به صورت رسمی و کتبی از بانک مرکزی دنبال کنم.
این مسأله باعث خواهد شد که مسأله مبادله با ارزهای ملی بین دوکشور تسهیل بشود. در خصوص فعالیت بانکهای ایرانی در برزیل، مطالعاتی از طرف برخی از بانک های ایرانی با مساعدت این سفارت انجام شده و قوانین بانکی برزیل و نحوه تأسیس شعب در برزیل از طرف برخی بانک های ایرانی مورد بررسی قرار گرفته است.
مطمئناً خوشحال خواهیم شد که بانک های جدیدی در حوزه برزیل شروع به فعالیت کنند و بیشتر علاقه مندم پس از اینکه فعالیتی انجام شد، در مورد نتایج صحبت کنیم.
در ادامه این سؤال به دو زیرساخت مهم در روابط دوجانبه اقتصادی اشاره می کنم: اول گشایش دفتراتاق مشترک بازرگانی ایران و برزبل درآبان سال ۱۴۰۰ و دوم گشایش مرکز تجاری ایران در ماههای اخیرهر دو درسان پائولو.
اولی تشکل مدنی بخش خصوصی است که نقش بی بدیلی در همراهی با سفارت برای کمک به استفاده از ظرفیت های تجاری داشته و دارد و دومی به عنوان یک ابزار مهم در جهت ارتقای تجارت دوجانبه برنامه های بلندپروازانه ای مدنظر دارد که نتایج آن را در ماههای پیش رو خواهیم دید. هرچه این بسترهای مثبت بویژه برای بخش خصوصی بیشتر فراهم شود، مطمئناً به نتایج بهتری خواهیم رسید.
آیا روند همگرایانه برزیل با ایالات متحده عامل اثرگذاری در ریل گذاری اقتصادی ایران و برزیل ارزیابی می شود؟
برخلاف سیاست ایالات متحده که مانع تراشی در روابط سایر کشورها را بصورت آشکار دنبال می کند، جمهوری اسلامی ایران همواره اعلام کرده که مایل است روابط دو جانبه خود را بدون توجه به رابطه طرف مقابل با کشورهای ثالث پیگیری نماید. معتقدیم که ظرفیت ها و زمینه های بسیار خوبی در روابط دوجانبه با برزیل وجود دارد که ارتقای آنها و گسترش آنها ارتباطی با طرفهای ثالث ندارد.
آمریکا و برزیل در برخی از زمینه ها رقابت دارند ولی این مسأله درارتباط با ایران وجود ندارد و همانطور که قبلاً توضیح دادم اقتصادهای مکملی داریم که می توانند به یکدیگر کمک نمایند. دولت برزیل هم با تکیه بر رویکرد مستقلانه خود تمایل به متنوع سازی شرکای تجاری خود و همچنین زمینه های تجاری متنوع متعهد بوده است.
مزیت های نسبی و منافع دو کشور عامل اصلی همکاری است و نه تمایلات انحصارگرایانه و تحمیلی طرف های ثالث. یکی از رخدادهای تاریخی و نمادین فی مابین دو دولت، موافقت دولت برزیل با پهلو گرفتن ناو گروه ایرانی در بندر ریودوژانیرو علی رغم مخالفت و تهدیدات امریکا بود. درباره پیام های استراتژیک و سیاسی این رویداد بفرمایید.
یکی از جنبه های مربوط به روابط نیروهای دریایی کشورهای دوست، بازدیدهای دورهای است که طرفین از بنادر یکدیگر برنامهریزی و دنبال میکنند. در این رابطه با توجه به بعد مسافت بین بنادر دو کشور، هیچگاه چنین تجربه ای وجود نداشته، لیکن با توجه به ارتقای کیفی تجهیزات ساخت داخل نیروی دریایی و اینکه این مسأله یک روند مستمری را دنبال کرده است، لازم بود که در واقع افسران و کادر این نیرو بتوانند تجربیات بیشتری در زمینه دریانوردی در شرایط مختلف در دریاها و اقیانوس ها کسب کنند.
مأموریت ناوگروه ۸۶ سفر به دور کره زمین و حصول تجربه فعالیت در شرایط و زمان های مختلف بود که بحمدالله این مأموریت به خوبی انجام شد و از همین جا مجدداً به فرمانده ناوگروه، فرمانده نیروی دریایی و همه پرسنل نیروی سرفراز دریایی تبریک عرض می کنم. بخشی از مسیر مأموریت، در حوزه امریکای جنوبی و کشور برزیل بود.
با توجه به اینکه سال جاری یکصد و بیستمین سال روابط دوجانبه را جشن می گرفتیم، بهترین فرصت بود تا با حضور ناوگروه در بندر ریودوژانیرو یعنی همان بندری که سند برقراری روابط دوجانبه ۱۲۰ سال پیش مذاکره و امضا شده بود، این رویداد گرامی داشته شود. جالب اینکه عزیزان نیروی دریایی دقیقاً درهمان نقطهای پهلو گرفتند که با فاصله اندکی ۱۲۰ سال پیش نمایندگان دو دولت معاهده مربوط به برقراری روابط دوجانبه را مذاکره می کردند.
این بازدید یک رویداد کاملاً فنی بین نیروهای دریایی دو کشور بود که با موفقیت تمام پیگیری و انجام شد. دولت برزیل مساعدت و همکاری بسیار خوبی دراین زمینه داشت.
مخالفت امریکا هم مانند بقیه موضعگیریهای این کشور یک مخالفت سیاسی و بدون توجه به ابعاد فنی این قضیه و صرفاً برای اخلال در مأموریت های این ناوگروه بود.
دولت برزیل با اقتدار تمام از استقلال و حاکمیت ملی مستقل خودش دفاع کرد و نشان داد که حاضر نیست که در برابر درخواست های غیرمعقول و سیاست زده دیگران، منفعل شود. تأکید می کنم که نیروهای نظامی دو کشور ظرفیتهای بسیار خوبی برای همکاری جهت ارتقای صلح و امنیت بینالمللی دارند. باید از این ظرفیت ها به خوبی در راستای اهداف مشترک دو کشور استفاده کنیم.
این همکاریها علیه هیچ طرف ثالثی تعبیر نمی شود. تبادل تجربه و تماس بیشتر بین نیروهای نظامی کشورهای دوست می تواند نتایج بسیار مثبتی هم برای دو طرف و هم برای تحکیم و تعمیق امنیت و صلح پایدار داشته باشند.
نظر شما