به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، پوتین در آستانه هزاره سوم میلادی در شرایطی به قدرت رسید که فروپاشی در تمام عرصههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی، روسیه را فرا گرفته بود و خطر تجزیه، کشور را تهدید میکرد. توافق الیگارشهای روس بر سر ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین، در واقع، همچون فرستادن او به قربانگاه بود.
به طور خلاصه میتوان علت محبوبیت پوتین در میان روسها را به موفقیت او در احیای دولت مرکزی و جلب حمایت کلیسای ارتدوکس روسیه جستجو کرد. پوتینیسم را میتوان نظامی ناسیونالیستی نامید؛ همسو با تعلیمات کلیسای ارتدوکس روسیه و در راستای انتظارات تاریخی روسها از حکومت و از شخص اول مملکت.
میتوان گفت پویتن در احیای تصویر مقتدرانه مورد پسند روسها از دولت مرکزی و وفادار به ارزشهای کلیسای ارتدکس و رسالت تاریخی روسیه موفق بوده است. به این ترتیب عصر پوتینیسم را میتوان دورهای جدید از احیای ایده برتری معنوی انسان روس نسبت به پیروان دیگر فرقههای مسیحیت و احیای افسانه رسالت تاریخی نجات بشربه دست روسهای ارتدکس در آن سرزمین دانست؛ دو افسانهای که زیربنای هویت ملی- مذهبی روسها را تشکیل داد و هر از چندگاهی در سایه رهبری فردی مقتدر در روسیه احیا میشود.
قسمتی از متن کتاب
وقتی سابچاک به پاریس رفت شما کجا بودید؟
در سنپترزبورگ بودم. البته آن موقع دیگر در مسکو کار میکردم.
تعریف کنید.
چه چیزی را؟
اینکه او با چه مهارت و زرنگیای به آنجا رفت.
هیچ مهارت و زرنگی در کار نبود. من در پیتر بودم. با او ملاقات می کردم. در بیمارستان به عیادتش میرفتم.
شما به سنپترزبورگ رفته بودید تا با او خداحافظی کنید؟
من با او خداحافظی نکردم بلکه به دیدنش میرفتم، همین. او ابتدا در بیمارستان قلب بستری بود که بعدا یوری شفچنکو، رئیس آکادمی پزشکی-نظامی، او را پیش خود برد و در هفتم ژانویه دوستان سابچاک، به نظرم از فنلاند، یک هواپیما فرستادند و او به بیمارستانی در فرانسه منتقل شد.
که اینطور. یعنی هیچکس هیچ برنامهریزیِ خاصی نکرده بود؟ همینطوری هواپیما فرستادند؟
دوستانش هواپیما فرستادند. البته این هفتم ژانویه بود؛ یعنی زمانی که مردم سرگرم جشن بودند. بنابراین نبودنِ او در سنپترزبورگ در روز دهم ژانویه آشکار شد.
ظاهر قضیه نشان میدهد که این یک عملیات ویژه بوده که کارشناسان به خوبی برنامهریزی کرده بودند.
هیچ چیز خاصی در این میان نبود. روزنامهها نوشتند که به او بدون پاسپورت و بازرسی اجازه عبور دادهاند. اصلا اینطور نیست. او، هم از گمرگ گذشت و هم از کنترل مرزی. همه مراحل طبق روال معمول طی شد. همه مُهرها زده شد. او را در هواپیما گذاشتند، همین.
آفرین! چقدر عالی! مگر خطر بازداشت تهدیدش نمی کرد؟
احتمالا بله. اما قابل درک نیست که به خاطر چه چیزی!
یعنی میخواهید بگویید هنوز هم قابل درک نیست، بله؟
نه، چرا. اتفاقا برایم کاملا هم قابل درک است. سابچاک را به هیچ جرمی نمیتوانستند دستگیر کنند. او را در یک جریان مبهم در مورد آپارتمانش متهم کردند و برایش پرونده درست کردند که در نهایت از هم پاشید. خودش را این چهار سال در بند نگه داشتند و بعد هم در اروپا دست از تعقیب این بیچاره بر نمی داشتند.
خود شما از این جریان سر درآوردید؟
صادقانه بگویم نه! من حتی از جزئیات بی اطلاع بودم؛ بعدها برایم روشن شد. (صفحه ۱۴۰ و ۱۴۱)
کتاب ولادیمیر پوتین کیست، نوشته ناتالیا گیورکیان، ناتالیا تیماکووا و آندری کالسنیکوف و ترجمه مژگان صمدی در ۲۳۲ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه با قیمت ۸۵ هزار تومان توسط انتشارات ققنوس منتشر شد.
نظر شما