میرطاهرمظلومی بازیگر سینما، تئاتر، مدیردوبلاژ و کارگردان رادیو که نقش شاهباز را در «آتش و باد» به عهده دارد در گفتوگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون ایرنا افزود: سریال تاریخی صرفا به تصویر کشیدن تعدادی افراد مانند شاهان و سرداران و امثال آن نیست، تاریخ و سریال تاریخی باید بتواند به درستی پیرامون مردم یک کشور در برهه زمانی خود و اینکه چگونه زندگی میکردند، چگونه می اندیشیدند، چه کارهایی انجام می دادند، چه رنج ها و دشواری هایی داشتند، با چه چیزی شاد می شدند و چگونه مشکلات خود را حل می کردند، تمرکز کند و قصه های آن ها را نگارش کرده و به تصویر بکشد.
مجتبی راعی «آتش و باد» را دراماتیک و عاشقانه سرایید
وی تاکید کرد: همه این ها در سریال «آتش و باد» به دلیل سال ها مطالعه و تحقیق میدانی به ویژه توسط شخص مجتبی راعی، کارگردان شریف و کاربلد، رعایت و به کار بسته شده است. کارگردان درگیری دو طایفه عشایری را در این سریال روایت می کند. مردمانی در سرزمین استراتژیک و پر از اتفاقات تاریخی، چون شیراز، که شاعری به نام مجتبی راعی دراماتیک و عاشقانه، آن را می سراید.
این بازیگر ادامه داد: به قول تولستوی، تاریخ نگاران شبیه افراد ناشنوا هستند؛ چون مدام به پرسش هایی پاسخ می دهند که هیچکس از آن ها نپرسیده است. یکی از زیبایی های این مجموعه نیز این بود و چقدر کنار آن هوشمندانه تاریخ روایت می شود، بی هیچ قضاوتی و کاملا واقعی که بر مبنای سال ها تحقیقات رقم خورده است.
بعدها هم از «آتش و باد» خواهیم شنید
مظلومی پیرامون آخرین تجربه حرفه ای خود، گفت: «آتش و باد» که پیشتر جشن سربرون نام داشت، از جمله قصه هایی است که در خدمت درام است و مستلزم آن است که بیننده آن را عمیق و پیگیر ببیند. این اثر از جمله سریال هایی است که بعدها، در زمان دیگر و ذهنیت متفاوت تر، بیشتر در موردش خواهیم شنید.
فراز و نشیبها گاه سنگ ریزه بودند گاه تپه سنگ!
وی در برشمردن دلایل موفقیت سریال اظهار کرد: یکی از دلایل قابل تقدیر بودن این سریال، مهار کردن به موقع دشواری ها توسط عوامل پشت صحنه و عبور از فراز و نشیب های فراوانی بود که گاه به شکل سنگ ریزه و گاه به شکل تپه های سنگی و غریب عرض اندام می کرد.
مرگ صد در صدی و کشته شدن «شاهباز» در همان ابتدای سریال، در واقع آغاز این شخصیت است. زندگی دوباره شاهباز، تعلیق عجیبی را رقم میزند. حضور شاهباز در همه جا جاری است و حس می شود. او خود حکم می دهد و خودش به اجرا در می آورداین بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون یادآور شد: گروه سخت کوشی داشتیم که سکانداران آن مجتبی راعی به عنوان کارگردان و حسن نجاریان به عنوان تهیه کننده بودند. این زوج هنری به درستی در کنار هم قرار گرفته و جذب هم شده اند چرا که هردو در مدیریت بحران متبحرند و چنان جوشش درونی خود را به آرامش بیرونی تبدیل می کردند که آرامش گروه حفظ شود و بتوانند از آن همه سختی به سلامت عبور کنند که با تمام بی مهری ها با توکل به خدای زیبائیها و نیت مطهرشان عبور کردند.
با دیدن راعی آرام می شدم
وی تاکید کرد: با توجه به اینکه آتش و باد اولین تجربه من با شخصیت کاریزماتیکی (جذاب) همچون آقای راعی بود، همکاری با او بسیار برایم لذت بخش شد به گونه ای که وقتی حال روحی مناسبی نداشتم، با دیدن این مرد نجیب آرام می شدم و خود نیز تلاش می کردم تا عاشقانه و کاملا آماده و با تمرکز، سر صحنه و مقابل دوربین حاضر شوم. بخشی از این آمادگی و حال خوب از همان آرامش و سروری که پشت صحنه وجود داشت، نشأت می گرفت. در بدترین شرایط، هیچ گاه فریاد عصبانیت و ناراحتی شنیده نمی شد و شخصیت اومانیستی (انسانگرا) کارگردان ستودنی بود.
وجود شاهباز در ادامه سریال جذاب تر است
بازیگر شاهباز در رابطه با مرگ این شخصیت توضیح داد: مرگ صد در صدی و کشته شدن «شاهباز» در همان ابتدای سریال، در واقع آغاز این شخصیت است. زندگی دوباره شاهباز، تعلیق عجیبی را رقم می زند. حضور شاهباز در همه جا جاری است و حس می شود. او خود حکم می دهد و خودش به اجرا در می آورد. دیالوگ های کوتاه و یک خطی او گویی دست بر زخمی میگذارد که فردی را از درون تخریب کند و برهم بریزد. او در لحظه با گفتن نکته ای به شخصیت «بهادر» یا «سرخو» به ناگه توازنی را برهم می زند و تنها با یک نگاه یا عکس العملی هوشمندانه زخمی کهنه را کالبد شکافی میکند. شاهباز گویی در تفکرش این ندا همیشگی است که تجربه همیشه به سود انسان نیست، زیرا هیچ رویدادی دو بار به یک شکل رخ نمی دهد برای همین چه با حکم چه بی حکم، باید قانون را خود اجرا کند.
وی افزود: شاهبازی که خود قانونی را بنا نهاده، آنقدر با سیاست آن را جلو می برد که گویی کسی به او دستور اجرای آن قانون را داده است. وجود شاهباز در ادامه سریال جذاب تر است. البته که رای غایی از آن مردم است.
نظر شما