سند تحول بنیادین آموزش و پرورش آذر ۱۳۹۰ در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب نهایی رسید. این سند در هشت فصل تنظیم و براساس نظر کارشناسان و مسوولان آموزش و پرورش به عنوان نقشه راه وزارت آموزش و پرورش تعیین شده است.
اکنون بیش از ۱۰ سال از تصویب سند تحول بنیادین آموزش و پرورش میگذرد، اما کلیت این سند به اجرا درنیامده است. در این راستا طاهره حبیبی معلم درس فلسفه و منطق در گفت و گو با ایرنا را درباره راهکارهای چگونگی تحقق سندتحول بنیادین، اظهار کرد: قرار نیست ما همان دانشِ دانشگاهی را در ذهن نوجوانانمان فرو کنیم و بخواهیم آنها را با همان اصطلاحات و مفاهیم سخت و طبقه بندی شده که در دانشگاه بیان میشود، آشنا کنیم بلکه به نظرم مهمترین کارکرد فلسفه میتواند تقویت مهارت تفکر، مهارت استدلال، آموزش گفت وگو و تقویت روحیه حقیقت جویی باشد.
وی افزود: درس فلسفه باید بتواند به آن پرسشهای بنیادینی که در ذهن نوجوان وجود دارد، پاسخی درخور دهد و برای رسیدن به این اهداف باید بتوانیم با گفت وگوهای عمیق، فضای مشارکت را فراهم کنیم تا دانش آموز به درکی از خویش و جهان پیرامون برسد و این مهارت را پیدا کند که استدلالها را تشخیص دهد و اگر مطالبهای دارد بتواند آن را به بیان استدلالی مطرح کند.
این معلم ادامه داد: باید کتابهایی را بویژه در پایه دوازدهم تدریس کنیم که مقدمه ورود به دانشگاه است. به بیان دیگر در کتب درسی ما، رویکرد صرفاً دانش محوری وجود دارد و به بینشها و مهارتهایی که به دانش آموز میتوان منتقل کرد، فکر نمیشود. در رشتههایی مانند فلسفه وظیفه من اینگونه تعریف شده که صرفاً خلاصه دانش آکادمیک را به دانش آموزان بیاموزم بطور مثال در کتاب فلسفه، باید وجود شناسی، معرفت شناسی، فلسفه اخلاق و انسان شناسی را برای دانش آموزانی آموزش دهیم که ۸۰ درصدشان حتی نحوه روخوانی و معنای کلماتش را به درستی نمیدانند. یعنی دانش قبلی آنها شتیبان دانشی که من باید به آنها ارائه بدهم نیست.
حبیبی ادامه داد: از طرف دیگر برخی از مطالب کتاب درسی ثقیل هستند بطور مثال بحث عقل فعّال در فلسفه اسلامی بحث پیچیدهای است، به طوری که در دوره دانشجویی فهم این مطلب برای خود ما که دائم با متون فلسفی سر و کار داشتیم، به سختی محقق میشد،حجم این کتب شاید زیاد نباشد اما فشردگی مباحث آن بسیار زیاد است.
وی عنوان کرد: حال به این رویکرد دانش محور، رویکرد آزمون محور را نیز اضافه کنید. اینها دو روی یک سکه اند. کتاب درسی دانش محوری که معلم باید مفاهیم آن را جا بیندازد تا در نهایت دانش آموز در آزمونی شرکت کند و این آزمون حرف اول و آخر را میزند. خصوصاً در پایه دوازدهم که اهمیت آزمون مضاعف میشود، من معلم مجبورم که کل طرح درسم را در خدمت کتاب قرار دهم.
این معلم یادآورشد: در چنین شرایطی من حتی پنج دقیقه هم فرصت نمیکنم که از این رویکرد فاصله بگیرم بطور مثال در پرداختن به جمله معروف «دکارت»، «من میاندیشم پس هستم»، من فرصت این را ندارم که موضوع را تشریح کنم و به مقدماتی که در بحث وجود دارد بپردازم. متوسطه دوم گویا فقط به وجود آمده که پل دانشگاه شود. هیچ هدف دیگری خصوصاً در رشته نظری دیده نمیشود. اغلب دانش آموزان نیز بدون اینکه از اساس توانایی خود را سنجیده شده باشد، به این رشتهها هل داده میشوند. در کلاسهای انسانی، در درسهای نظری که من تدریس کرده ام، حجم قابل توجهی از متون آکادمیک را فقط ساده کرده و پشت هم گذاشته اند.
حبیبی افزود: بحث فراتر از یادگیری درست و عمیق و آموزش مهارت های مورد نیاز است. به این نتیجه رسیدم که ظاهر امر این است که ما دو سیاست خنثی، یعنی همان دانش محوری و آزمون محوری را در دستور کار قرار داده ایم اما در حقیقت این سیاست ساختاری را تشکیل داده که صورت اجتماعی آموزش به مثابه کالا یا کالاوارگی آموزش است. یعنی مدرسه بنگاه تجاری است، معلم فروشنده یا عرضه کننده خدمات آموزشی است و دانش آموز خریدار این خدمات است و قرار نیست کار تربیتی کنیم بلکه قرار است خدمات آموزشی ارائه کنیم. در انتها کالایی که قرار است بفروشیم هم کالای موفقیت در کنکور، قبولی رشتههای حقوق، پزشکی، مهندسی و... است.
وی عنوان کرد: چنین رویکردی، فرد گرایی را به شدت ترویج میکند. این نگاه کاملاً لیبرالی است. آن دانش آموز خودش را مالک کالای موفقیت میبیند. اگر موفق است، این را مرهون تلاش خودش میبیند. به اعتقاد من این سیستم در موفقترین حالتش هم، باز شکست خورده است چراکه دانشجویی که وارد دانشگاه شده، دانشجویی است که اصلیترین ارزشی که از این نظام آموزشی یاد گرفته، فرد محوری است. چنین فردی صرفاً به دنبال موفقیت فردی و خودشکوفایی است و ارتباطی با جامعه خود ندارد.
این معلم افزود: در این سیستم آموزشی، این ارزش در ذهن دانش آموز جا نمیافتد که تو بخاطر این تحصیلات رایگانی که برات مهیا شده، مدیون جامعه هستی و باید آن را جبران کنی. به همین دلیل است که این دانشجو، در اولین فرصتی که امکان موفقیت بیشتر و بهتر داشته باشد، مهاجرت میکند و موفقیت را در جایی دیگر پی میگیرد. درواقع برای چنین فردی، مدرسه و نظام آموزشی صرفاً یک نردبان بوده که او از آن بالا رفته و حالا آن را دور میاندازد.
به گزارش ایرنا، براساس گفتههای محمود امانی طهرانی دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش، اصلاح نسخه نهایی سند تحول بنیادین در کمیسیون راهبری تحول دبیرخانه شورای عالی آموزش و پرورش با دعوت از افراد عضو کمیسیون و هم افراد تعیین شده در مصوبه مربوط به اصلاح، نسخه اولیه سند مورد بررسی قرار گرفته است.
وی افزود: این بازنگری و اصلاح سند تحول بنیادین، پس از اصلاحات احتمالی توسط کمیسیون و اعضای مدعو انجام خواهد شد و به صحن شورای عالی آموزش و پرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی خواهد رفت.
همچنین مشاور وزیر آموزش و پرورش در اجرای سند تحول بنیادین پیشتر به ایرنا گفته بود: امسال برای نخستین مرتبه، بودجه ۴۴۰ میلیارد تومانی برای اجرای سند تحول بنیادین اختصاص پیدا کرده است.
وی افزود: در سالهای گذشته اجرای سند تحول بنیادین، بودجه تعریف شده نداشت اما امسال با پیگیریهای وزیر آموزش و پرورش و معاون برنامه ریزی و توسعه منابع این مهم میسر شد. البته این مبلغ برای اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش کفایت نمیکند اما اختصاص این مبلغ قابل توجه اتفاق مبارکی است همچنین درصدد جذب بودجه بیشتر برای اجرای سند تحویل هستیم.
نظر شما