نیم قرن میزبانی جُذام + فیلم

۴ اسفند ۱۴۰۱، ۱۱:۲۹
کد خبر: 85036934
نیم قرن میزبانی جُذام + فیلم

مهاباد - ایرنا - روستای «بصری» مهاباد حدود نیم قرن است (سال ۱۳۵۱ تاکنون) به مامن و سرپناهی برای نگهداری بیماران مبتلا به جُذام در این شهرستان تبدیل شد و هنوز هم ۱۰ نفر از یادگاران این بیماری در این روستا سکونت دارند.

به گزارش ایرنا، روستای «بصری» یکی از روستاهای توابع مهاباد است که در دهه ۳۰ شمسی مسوولان بهداری آن زمان به کمک پزشکان خارجی، آن را به عنوان محل اسکان مرکزی برای ریشه‌کن‌ کردن بیماری مالاریا ساختند و پس از ریشه‌کن ‌شدن مالاریا در دهه ۵۰، با کمک دولت‌ مرکزی، بیماران مبتلا به جُذام از سطح شهر جمع‌آوری و به این روستا انتقال داده شدند.
جُذام، خوره یا هانسن یک بیماری عفونی مزمن است که به وسیله باسیل‌های مقاومی به نام میکوباکتریوم لپرا به وجود می‌آید و پوست و اعصاب هدف حمله این باسیل‌ها قرار می‌گیرد، مهمترین معلولیت ناشی از جُذام، درگیری اعصاب بالاتنه است که در نتیجه آن، بی حسی یا اختلال حرکتی در یک سری عضلات مشخص به وجود می‌آید.
سابقه بیماری جُذام در جوامع انسانی به بیش از ۶ هزار سال پیش بر می‌گردد اما اینک در قرن ۲۱ هنوز زخم‌هایی است که جان و روح بیماران مبتلا را آزار می‌دهد، جُذام بیشتر به عنوان بیماری فقیرانه معروف شده و در کشورهای مختلفی از جمله هند، بنگلادش، اندونزی، میانمار و نیجریه بیشتر از سایر نقاط دنیا فرد مبتلا دیده می‌شود.
در ایران نیز مناطق شمال‌شرق، شمال‌غرب، غرب و جنوب ‌غرب کشور هنوز هم شماری از این بیماران زندگی می‌کنند که می‌توان به اسکان آنان در حاشیه شهر مشهد، آسایشگاه «بابا باغی» تبریز، در بخش‌هایی از شهر ایلام و در روستای «بصری» شهر مهاباد در آذربایجان‌غربی اشاره کرد.

قبل از روز جهانی مبارزه با جُذام (۲۸ ژانویه برابر با ۹ بهمن ماه) بود که تهیه گزارش از زندگی بیماران جُذامی در روستای «بصری» مهاباد را برنامه ریزی کردم اما بارش برف و هماهنگی‌ها برای این بازدید تا اوایل اسفند طول کشید سرانجام سوم اسفند به همراه یکی از اعضای انجمن حمایت از جُذامیان مهاباد به مقصد روستای «بصری» بار سفر بستیم.

در مورد جُذامیان بیشتر بخوانید:

با ایرنا به ناکجا آباد سفر کنید

سایه کرونا بر روزگار جُذامیان مهاباد


جُذام بیماری نفرین نیست!

روستای «بصری» با ۷۵ نفر جمعیت در ۲۵ کیلومتری شرق مهاباد و در مسیر جاده مهاباد- بوکان و در یک منطقه کوهستانی و مرتفع واقع است، در این فصل از سال بیشتر پوشیده از برف و تردد در جاده دسترسی به آن هم به علت داشتن پیچ‌های تند و سراشیبی کمی مشکل است.

پس از طی حدود ۲۰ کیلومتر از جاده مهاباد - بوکان که به جاده برهان مشهور است تابلوی روستای «بصری» در سمت چپ جاده دیده شد، پایه‌های آن در برف کنار جاده فرو رفته بود، نام ۲ روستای دیگر علاوه بر بصری شامل «قلات» و «ساروانان» هم روی تابلو نوشته شده بود، بعد از آن از جاده اصلی وارد مسیری فرعی و کم عرض شدیم.

نیم قرن میزبانی جُذام + فیلم
در بین این سه روستا کمترین فاصله روستای «بصری» چهار کیلومتر نوشته شده بود اما در واقع طی این چهار کیلومتر هم به دلیل بارش برف و کولاک شب قبل بسیار سخت بود و برغم برفروبی جاده، تردد خودروهای سواری کمی سخت بود و چند نوبت مجبور به پیاده شدن از خودرو شدیم.

باد شدیدی هم که در این منطقه بسیار معمول بود، می‌وزید و تازینه آن ناجوانمردانه بر سر و صورت می‌تاخت تا اینکه به کمک یکی راهگذران در این مسیر توانستیم خودرو را از برف رها کرده و به جاده اصلی برگرانیم.

سرانجام پس از حدود نیم ساعت در یک بعد از ظهر زمستانی به روستای «بصری» رسیدیم، کوچه‌های این روستا نظم خاصی داشت و پوشیده از برف بود و وزش باد شدید هم شاید یکی از دلایلی بود که در آن ساعت کمتر کسی در روستا رفت و آمد داشت.

معروفیت روستای «بصری» مهاباد تنها به خاطر بیماران جُذامی ساکن در آنجا خاص نیست بلکه بافت و شکل خانه‌های آن نیز با سایر مناطق روستایی این منطقه متفاوت است، خانه‌ها در «بصری» به یک شکل و یک اندازه ساخت شده و فاصله هر خانه تا خانه بعدی و هر کوچه تا کوچه بعدی برابر است.

بسیاری از خانه‌ها حیاط ندارند و تنها معبری عمومی وجود دارد که محدوده آن را سازه خانه تعیین می‌کرد، مصالح بکار رفته در ساخت خانه‌ها بیشتر بلوک سیمانی و آجر بود و خبری از سازه‌های سنتی این منطقه و دیوارهای سنگ چین و بام‌های کاهگلی نبود.

طرح هادی در روستا چند سال قبل اجرا و معابر سنگ فرش شده بود و بام خانه‌ها ایزوبام و علمک‌های گاز نشان می‌داد که گاز در این ایام گرما بخش خانه‌های اهالی این روستا است.

وارد روستا که شدیم ابتدا مسجد کوچکی و کمی بالاتر مدرسه‌ای هم شکل خانه‌های روستا رویت شد گویا فقط چهار دانش آموز در مدرسه مشغول تحصیل هستند و چند روز اخیر به علت مسدود شدن راه روستا، مدرسه هم تعطیل شده بود.

نیم قرن میزبانی جُذام + فیلم

اهالی این روستا رفتار متفاوتی با غریبه‌ها داشتند و دوست نداشتن که فرد غریبه آنها را ببیند اما کنجکاو بودند که سر از کار ما در بیاورند، البته ناگفته نماند دل خوشی از خبرنگاران هم نداشتند و چند سال قبل که عکاس یکی از نشریات سراسری از بیماران جذامی این روستا عکاسی و سپس آن را منتشر کرده بود، باعث رنجش خانواده‌های آنان شده بود و کار به شکایت و دادگاه هم کشیده شده بود به همین دلیل عضو انجمن حمایت از جُذامیان، از همان ابتدا تذکر داد که نباید هیچ عکسی از اهالی روستا منتشر شود و با همین قول و قرار با نخستین بیمار جُذامی در روستای «بصری» دیدار کردم.
پیرزنی حدود ۷۰ ساله بود و با دستانش که به خاطر جُذام چند انگشت بیشتر نداشت، عصایی به دست گرفته و با کمک آن قدم بر می‌داشت، خدیجه نام داشت و عضو انجمن حمایت از بیماران جُذامی را به خوبی می‌شناخت.

سر صحبت را به مشکل خانه و اینکه حمام در بیرون از مجموعه و در این فصل استفاده از آن بسیار مشکل است آغاز کرد و گفت: امسال انجمن حمایت از بیماران جُذامی، حمام را به اصرار خودم در اینجا درست کرده اما در این فصل به دلیل سرما استفاده از آن بسیار مشکل است.

همسرش فوت کرده و او که ۲ پسر و یک دختر داشت اکنون تنها با نوه‌اش «باران» زندگی می‌کرد به دلیل اینکه مدرسه روستا هم تنها تا پایه ششم ابتدایی دارد، «باران» از امسال ترک تحصیل کرده است.

دایه خدیجه (دایه واژه‌ای کُردی به معنی مادر که پسوندی برای نام زنان کهنسال است)، چون علاوه بر مشکل ایستادن از سرما و وزش باد هم ناراحت بود، من را به داخل خانه دعوت کرد تا ادامه مصاحبه را در آنجا انجام دهم.
خانه ۲ اتاق و یک هال کوچک داشت که تنها در یکی از اتاق‌ها بخاری گازی روشن و ۲ کتری روی آن قرار داشت، چند بالش روی قالی قرمز رنگ، پشتی با کاور سفید، چند تابلوی عکس قدیمی بر روی دیوار از برادر و همسر دایه خدیجه ذهن را محو در گذشته آنها می‌کرد.

نیم قرن میزبانی جُذام + فیلم

اما در بخش دیگری از اتاق، آینه‌ای با قاب طلایی رنگ، تلویزیونی ۱۴ اینچ، پنجره و گلدانی کوچک که روی آن قرار داشت، جلوه‌گر روشنی، زندگی و آینده را در خانه دایه خدیجه بود با اجازه صاحبخانه از هر دو نمای اتاق عکس گرفتم.

مشخص بود که بخش نخست اتاق مربوط به دایه خدیجه و نیمه دیگر اتاق کم عرض و طول این خانواده دو نفره مربوط به نوه‌اش «باران» بود.

نیم قرن میزبانی جُذام + فیلم

داخل خانه دایه خدیجه نشستیم، سرگذشت خودش را از همان ابتدای جوانی و وقتی که بسیار کوچک بود و به بیماری جُذام مبتلا شده بود آغاز کرد و گفت: در ابتدا مانند بسیاری از بیماران این منطقه به تبریز منتقل شدیم اما من پس از مدتی دوباره برگشتم.
وی افزود: من جزو کسانی بودم که معلولیت چندانی نداشتم و می‌توانستم زندگی مستقلی داشته باشم به همین خاطر ابتدا به روستا «سیاقول» مهاباد که برای نگهداری بیماران جُذامی تعیین شده بود، منتقل شدم و همانجا ازدواج کردم.

دایه خدیجه اضافه کرد: بعد از مدتی گفتند جُذامیان باید به «بصری» منتقل شوند و من از همان زمان تاکنون در این روستا ساکن هستم و ۲ پسر و دخترم ازدواج کرده و از اینجا رفته‌اند.
می‌گوید: از درد پشت ناراحتم و از عمل دیسک کمر هم می‌ترسم با کمک عصا راه می‌روم و نوه‌ام «باران» در کارهای روزانه کمک حالم است البته اگر حمایت‌های انجمن جُذامیان نبود، نمی‌توانستیم زنده بمانیم لذا قدردان لطف و کمک‌های آنان هستیم.
صحبت‌های دایه خدیجه و خانه کوچکش رازها و دردهای زیادی داشت، که هیچ زبانی قادر به گفتن و هیچ قلمی توانایی بیان آنها را ندارد، زنی رنج دیده‌ای از جُذام بود که این بیماری در طول سالیان سال با او زندگی کرده بود و از جوانی تا پیری اش را تحت تاثیر قرار داده بود.

در همسایگی دایه خدیجه خانه دیگری قرار داشت که مرد و زن هر دو جُذامی و بالای ۵۵ سال سن داشتند و آنان هم از ناحیه دست و انگشتان دارای مشکل نقص عضو بودند.
البت نگرانی بیشتری نسبت به دایه خدیجه داشتند، پسرشان تازه عقد کره و از اینکه به دلیل گرانی نتوانند هزینه‌های عروسی را پرداخت کنند نگران و ناراحت بودند و از انجمن درخواست می‌کردند که کمک هزینه ازدواج به آنان پرداخت شود.
در گفت وگو میان زن و مرد متوجه شدم اسم زن «شه‌م» است، می‌گفت: برای دریافت کمک هزینه ازدواج مجدد پسرم به چند نهاد از جمله کمیته امداد امام خمینی (ره) مراجعه کردیم اما می‌گویند چون در ازدواج قبلی، کمک هزینه دریافت کرده، نمی‌توانند دوباره به او تسهیلات بدهند.
این زوج کهنسال نیز پس از فوت پسر دیگرشان، از سه فرزند وی که ۲ دختر و یک پسر هفت تا ۱۲ ساله بودند، مراقبت می‌کردند، وزش باد شدید «شه‌م» و همسرش که بیماری قلبی هم داشت را اذیت می‌کرد، به ناچار با آنان خداحافظی کردم.

در کوچه بالاتر خانه‌ای دیگر قرار داشت که آنها بیمار جُذامی نداشتند اما به عنوان پرستار از چند بیمار مراقبت روزانه می‌کردند و به همین دلیل در این روستا ساکن شده بودند.

به گفته عضو انجمن حمایت از جُذامیان مهاباد یک نفر از بیماران این روستا هر ۲ دستش را بخاطر جُذام از دست داده و فردی دیگر هم توان حرکت کردن ندارد، برای این ۲ نفر و تمام معلولان جُذامی که توانایی انجام کارهای روزانه خود را ندارند، از سوی انجمن پرستار استخدام شده است، اما اصرار من برای ملاقات با آنها افاقه نکرد و چنین اجازه‌ای را به غیر از اعضای انجمن نمی‌دادند.

کشاورزی و دامداری در بصری رونق چندانی نداشت و بیشتر زمین‌های روستا دیم و کم محصول بود و در فصل تابستان اهالی مشکل آب شرب هم دارند البته هیچ خبری از خانه بهداشت در این روستا نبود و بهورز و پزشک هر ماه یک بار به اینجا می‌آیند.

تمامی یادگاران جُذام در روستای «بصری» تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) مهاباد بودند و به مانند سایر مددجویان از این نهاد هم خدمات مختلف دریافت می‌کنند.

از روستای بصری بازگشتم در حالیکه تصور می‌کردم که بیماران جذامی در جامعه ما فراموش شده‌اند اما با رفتن به درمانگاه خیریه «خاتم الانبیاء» مهاباد که به منظور ارایه خدمات درمانی و همچنین تامین هزینه‌های جٌذامیان جنوب آذربایجان غربی راه اندازی شده دیدگاهم نسبت به این مساله هم عوض شد.

نیم قرن میزبانی جُذام + فیلم

این درمانگاه خیریه کمی بالاتر از میدان مادر مهاباد و در زمینی به مساحت یک هزار و ۹۰۰ مترمربع در زمین‌های وقفی خانواده امین الاسلام دایر شده است و به گفته شهرام بیگی مدیر درمانگاه خاتم الانبیاء در این درمانگاه خدمات پزشکی از تزریقات، پانسمان و نوار قلب ارایه می‌شود و پزشک عمومی، پزشک متخصص جراح عمومی، ماما و کارشناس تغذیه هم دارد.

وی افزود: در این درمانگاه خدمات به شهروندان عادی با تعرفه دولتی و برای جُذامیان به صورت رایگان ارائه می‌شود.

برایم جالب بود که بدانم ایده احداث این درمانگاه و روند تصمیم گیری‌های اعضای انجمن حمایت از جُذامیان مهاباد به چه شیوه‌ای است به همین خاطر در یکی از جلسات آنان در درمانگاه حاضر شدم.

انجمن حمایت از جُذامیان مهاباد تنها نمایندگی انجمن حمایت از جُذامیان کشور است که در آذربایجان‌ غربی دایر شده و خدمات مختلفی به بیماران مبتلا در مناطق مختلف استان ارایه می‌دهد.
چهار نفر از اعضای انجمن شامل ماموستا خالد خالدی، محمدسعید حسن زاده، عبدالله نالوسی و جمال خالدی همگی از خیرین و معتمدین شهرستان مهاباد هستند.

نیم قرن میزبانی جُذام + فیلم

ماموستا خالد خالدی موسس و یکی از قدیمی‌ترین اعضای انجمن حمایت از جُذامیان مهاباد است از سال ۱۳۶۱ تاکنون با انجمن همکاری دارد و می‌گوید: در آن دوران در مهاباد اداره جُذام وجود داشت و خدمات را به بیماران جنوب آذربایجان غربی ارایه می‌داد.

وی افزود: در سال ۱۳۶۱ به دعوت آقای اعتمادیان از انجمن جُذام کشور به تهران رفتم و اطلاعات و اسنادی از وضعیت بیماران مهابادی و جنوب استان را به این انجمن دادم و تاکنون با افتخار با انجمن همکاری می‌کنم.

ماموستا خالدی در خصوص راه‌اندازی درمانگاه خاتم الانبیا نیز گفت: یکی از مشکلات ما در زمینه خدمات درمانی برای بیماران جُذامی، مشکل حضور آنان در اماکن عمومی و بیمارستانی داخل شهر بود که در سال ۱۳۷۶ به این فکر افتادیم درمانگاهی اختصاصی برای جُذامیان جنوب استان آذربایجان غربی راه اندازی کنیم که زمین آن را از املاک وقفی و هزینه‌های آن توسط انجمن حمایت از جُذامیان کشور تامین شد.

وی ادامه داد: این درمانگاه در ۲ سال بعد از ان راه اندازی شد و تاکنون توانسته هم برای برای جُذامین و خانواده‌های آنان و هم برای سایر شهروندان مفید و موثر باشد.

ماموستا خالدی تاکید کرد: در طول این مدت بارها از اداره مرخصی می‌گرفتم و برای انتقال کمک‌ها به بیماران جُذامی به شهرهای دیگر از جمله خرم آباد می‌رفتم و در راه کمک به جُذامیان از هیچ تلاشی فروگذار نبودیم.

انجمن جذامیان یک انجمن عادی نیست

دیگر عضو انجمن حمایت از جُذامیان مهاباد که حدود ۳۵ سال است با انجمن همکاری می‌کند، گفت: انجمن ما یک انجمن عادی نیست و ما به کسانی خدمات ارایه می‌دهیم که از ناحیه دست معلولیت دارد و بدون پرستار نمی‌تواند غذا بخورد، کسانی عضو این انجمن هستند که به دلیل معلولیت برای کارهای اولیه و روزانه خود نیازمند کمک هستند.

محمدسعید حسن زاده افزود: ما در خدمت کسانی هستیم که اجتماع آنان را قبول ندارند و از آنان دوری می‌کنند اما اعضای انجمن به دیدارشان می‌روند و حتی سر سفره آنان نیز حاضر شده و با آنها غذا می‌خورند.

وی با اشاره به سایر خدمات انجمن به جُذامیان در زمینه تعمیرات مسکن، گازرسانی و حتی اعزام بیماران به مراکز تخصصی و شیمی درمانی اضافه کرد: ۱۵۰ میلیون تومان برای لوله کشی گاز هزینه و برای تمامی خانه‌ها بخاری و سماور گازی تامین شده است.

وی افزود: هر سال تعمیرات خانه‌ها انجام می‌شود و امسال بیش از ۲ هزار و ۸۰۰ مترمربع ایزوبام خانه‌ها را انجام دادیم البته عضویتم در این انجمن به صورت افتخاری است.

وجود ۶۹ بیمار مبتلا به جُذام در جنوب آذربایجان غربی

دیگر عضو انجمن نیز عبدالله نالوسی نام داشت و گزارشی از آخرین وضعیت جُذامیان در جنوب آذربایجان غربی ارایه داد و گفت: هم اکنون ۶۹ بیمار مبتلا به جُذام شامل ۳۹ مرد و ۳۰ زن در شهرستان‌های جنوب استان عضو انجمن هستند.

وی افزود: از این تعداد ۲۹ نفر در مهاباد و در ۲ روستای سرچنار و بصری، ۱۷ نفر در پیرانشهر، ۹ نفر در سردشت، هشت نفر در بوکان و ۶ نفر در اشنویه از انجمن خدمات دریافت می‌کنند و در مجموع ۲۲ نفر پرستار به این بیماران خدمات ارایه می‌دهند.

وی اضافه کرد: در درمانگاه ختم الانبیاء تمام خدمات برای بیماران جُذامی رایگان است و برای آنها دارو تهیه می شود و اگر نیاز به اعزام داشته باشند، با آمبولانس به مراکز درمانی منتقل خواهند شد و اگر هزینه‌های در زمینه درمان و سایر هزینه‌هایی داشته باشند، انجمن آن را برای بیماران جبران خواهد کرد.

نالوسی گفت: هر ماه در مهاباد بسته‌های معیشتی و بر اساس نیازهای جُذامیان در اختیار آنان قرار می‌گیرد و در دیگر شهرستان‌ها نیز وجه نقد برای این منظور به حساب آنان پرداخت خواهد شد.

ترد از اجتماع، سکوت و انزوای بیماران مبتلا به جُذام از یک طرف و از طرفی دیگر معلویت ناشی از این بیماری و آثار باقی مانده هر روز این افراد را آزار می‌دهد، حمایت افرادی مانند اعضای انجمن جذامیان از این افراد نقطه قوت و امیدی برای زنده بودن حسن نوعدوستی در جامعه است.

اقدامات پیشگیرانه موفق کشورمان برای مهار و کنترل دقیق بیماری جُذام باعث شده که موارد جدید این بیماری در کشور به حداقل برسد این امر به این معنی نیست که جُذام همچنان بی خطر است و اما نکته امید بخش این است که اکنون امکان درمان بیمار مبتلا وجود دارد.

مهاباد در جنوب آذربایجان‌غربی واقع شده است.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha