فقط در زمینه جامهای جهانی اینگونه نبودهایم بلکه در همه رقابتها با چنین ضعفی مواجه هستیم. در هیچ رده ملی و باشگاهی نه دستاوردی داشتهایم و نه برنامه. حتی یادداشت هم نداریم اما هنوز مدعیایم که بهترین تیم آسیا هستیم! با این خودفریبیها فوتبال ما دچار «روزمرگی» شده و به یک مدیر، مدبر و یک معمار نیاز دارد تا از این «روزمرگی» نجات یابد.
حالا که گذر زمان نشان داده فدراسیون فوتبال ما چنین توانایی را ندارد، میتواند از وجود «تکنیکال دایرکتور» (مدیر فنی) بهره ببرد و معمولاً چنین فردی باید یکی از پیشکسوتهای فوتبال باشد و اگر نداریم هم میتوانیم از خارج بیاوریم.
کشورهایی مانند کرهجنوبی، ژاپن، عربستان و حتی قطر چنین کاری کردند و در مسیر موفقیت قرار گرفتند. شاید به جرأت بتوان گفت با برنامهترین رئیس تاریخ فدراسیون فوتبال ما «کامبیز آتابای» بود که به او لقب معمار فوتبال ایران هم دادهاند.
از آتابای تا ...
آتابای در دوره ریاستش، کمیتههای مختلف را شکل داد؛ لیگ تختجمشید را راهاندازی کرد و تیم ملی کشورمان برای نخستینبار فاتح بازیهای آسیایی شد؛ در المپیک مونترال برای نخستین و آخرینبار به مرحله یکچهارم نهایی راه یافتیم و برای نخستینبار به جامجهانی رفتیم و از همه مهمتر، تنها فرد ایرانی بود که از ۱۰ مردادماه ۱۳۵۵ تا ۱۸ آذرماه ۱۳۵۷ ریاست کنفدراسیون فوتبال آسیا را عهدهدار شد.
در دوره ریاست او برای نخستین و آخرینبار بازیهای آسیایی را در سال ۱۹۷۴ برگزار کردیم. تیم ملی فوتبال ما برای نخستینبار فاتح این جام شد. دو سال بعد یعنی در سال ۱۹۷۶ برای دومینبار جام ملتهای آسیا در ایران برگزار شد و برای سومین دوره متوالی فاتح آن جام شدیم. در همان سال یعنی ۱۹۷۶ و در بازیهای فوتبال المپیک مونترال، تیم ملی تا مرحله یکچهارم نهایی پیش رفت و دو سال بعد یعنی در سال ۱۹۷۸ بهعنوان پنجمین تیم آسیایی برای نخستینبار تجربه حضور در جامجهانی را بهدست آوردیم.
اما نکته مهم و بارز دوران ریاست آتابای در سال ۱۹۷۷ بود که درخواست میزبانی جامجهانی ۱۹۹۰ را تقدیم فیفا کرد! او در آن زمان در حالی این پیشنهاد را داد که روی سه ورزشگاه خوب تهران (صد هزار نفری آزادی، ۴۰ هزار نفری تختی و ۳۰ هزار نفری شهید شیرودی) حساب کرده و قرار بود ورزشگاههایی در اهواز، تبریز(در کنار توسعه ورزشگاه باغ شمال)، رشت، اصفهان و شیراز ساخته تا بازیهای جامجهانی در آن برگزار شود.
هرگز نتوانستیم بازیهای مهم از جمله جام ملتهای آسیا را در ایران برگزار کنیم زیرا از نظر ساختاری دچار مشکل هستیم و هر رئیس فدراسیونی آمد، تنها دلخوشی آنها این بوده که در رنکینگ تیم نخست آسیا هستیموقتی برای نخستینبار آن هم در زمانی که از دو قاره آسیا و اقیانوسیه فقط یک تیم میتوانست به جامجهانی راه یابد به این بازیها راه یافتیم؛ فضای رقابتهای جامجهانی برای فوتبالیستهای ما ناشناخته بود در واقع باید گفت آن نفراتی که «حشمت مهاجرانی» سرمربی وقت برای حضور در این بازیها گلچین کرد نخستین تجربه بازیکنان فوتبال ما بود.
پیامدهای ساختار معیوب در فوتبال
با شکلگیری انقلاب، روند رو به رشد فوتبال به دلیل شرایط خاص جنگ تحمیلی و البته طرحهای کارشناسی نشده از جمله طرح ۲۷ سالهها و ... متوقف شد تا فوتبال ما در مسیری قرار گیرد که هرگز نتوانستیم بازیهای مهم از جمله جام ملتهای آسیا و بازیهای آسیایی را در ایران برگزار کنیم زیرا از نظر ساختاری دچار مشکل هستیم و هر رئیس فدراسیونی آمد هرگز به این مهم توجه نکرد و تنها دلخوشی آنها این بوده که در رنکینگ تیم نخست آسیا هستیم!
زمانی درخواست میزبانی جامجهانی را دادیم اما اکنون حتی توان برگزاری جام ملتهای آسیا را نداریم. سالهای متمادی است که در هیچ جامی چه در رده باشگاهی، ملی، پایه و ... بهعنوان قهرمانی دست پیدا نکردهایم. برای «کارلوس کیروش» هزینههای بسیار زیادی کردیم اما هیچ خروجی - چه از نظر بردن جام و چه پرورش مربی - نداشتهایم.
در حال حاضر نیز فدراسیون فوتبال به دنبال حفظ کیروشِ نخنما شده است که دوباره کاری شود. حتی «برانکو ایونکوویچ» هم به درد فوتبال ما نمیخورد و این دو مربی تاریخ مصرفشان به پایان رسیده و ما باید به دنبال مربی باشیم تا تحول ایجاد کند نه برای ما «مدیریت» و «تعیین تکلیف» کند.
این روزها فدراسیون فوتبال با انتخابهای اشتباه به بیراهه میرود و این برای فوتبال ما یک «سم» محسوب میشود؛ فوتبال ما به آدمهای بزرگ نیاز دارد نه افراد «نخنما» شده. کاش آدمهای فوتبالی ما، فوتبالی نگاه میکردند.
نظر شما