به گزارش ایرنا، سالهاست ورزشکارسالاری به یکی از اضلاع ثابت ورزش ایران تبدیل شده است؛ معضلی که در همه رشتهها و به خصوص در رشتههای پرطرفدار همچون فوتبال، کشتی و والیبال رخنه کرده و هزینهساز بوده است. عجیب اینکه کمتر پیش آمده که سیستم ورزش کشور ارادهای برای مقابله با این ناهنجاری داشته باشند.
مدیران فدراسیونها و باشگاهها برای اینکه بتوانند صندلی مدیریتشان را حفظ کنند، مدام بر طبل ورزشکارسالاری کوبیدهاند و سیاست «نتیجهگرایی به هر شکل ممکن» را دنبال کردهاند؛ غافل از اینکه این موضوع ورزش کشور را با چالشهای مختلفی روبرو کرده است.
زمانی که هزینه اردوی خارجی یک ورزشکار بیشتر از کل بودجه فدراسیون میشود یا وقتی که برخی بازیکنان فوتبال برای سرمربی آینده تیم ملی تصمیمگیری میکنند یا ملیپوش سابق والیبال به رئیس وقت فدراسیون ناسزا میگوید تنها به این خاطر که فردی با این ملیپوش ارتباط خاصی داشته برکنار شده، باید پذیرفت که ورزشکارسالاری در ورزش ایران ریشه دوانیده است. اگر در دورهای پرویز دهداری به مقابله با ورزشکارسالاری یا همان بازیکنسالاری در فوتبال ایران پرداخت میدانست که افکار عمومی از او حمایت نخواهد کرد. همین اتفاق هم افتاد و معلم اخلاق فوتبال ایران با گلولههای برفی پذیرایی شد.
این روزها در خصوص بیاخلاقی دوباره یکی از ملیپوشان سابق والیبال ایران خبرهایی منتشر شده است. او که پیش از این هم سابقه رفتارهای غیرحرفهای در تیم ملی داشته این بار در تیم باشگاهی خود چنین رفتاری را از خود بروز داده است. جالب اینکه سرمربی این تیم باشگاهی به حمایت از وی پرداخته است. هر چند نمیتوان از این مربی خرده گرفت؛ چرا که او میداند اگر به مقابله با بازیکنسالاری بپردازد و تیمش در زمین مسابقه بازنده شود اولین نفر که قربانی میشود خود اوست.
چنین اتفاقاتی در والیبال ایران سابقه طولانی دارد. در دورهای بازیکن مطرح تیم ملی تا زمانی که پاداشش را نگرفت برای این تیم بازی نکرد و دست سرمربی تیم ملی را در پوست گردو گذاشت. کار به جایی رسیده بود که لیست تیم ملی با نظر برخی بازیکنان بسته میشد؛ در حال حاضر این اتفاقات در تیم ملی والیبال کمتر رخ میدهد؛ اما تا زمانی که با معضل ورزشکارسالاری به طور جدی برخورد نشود نباید انتظار داشت والیبال و به طور کل ورزش کشور دیگر گرفتار چنین معضلی نشود.
بخشی از این معضل به رسانهها مربوط میشود. رسانهها در هر شرایطی حق را با ورزشکار میداند و همین حمایت رسانهها یکی از دلایلی است که ورزشکار به دنبال زیادهخواهی باشد.
اگر والیبال ایران جزو ۱۰ قدرت برتر دنیاست تنها به خاطر حضور چند بازیکن تراز اول نیست. در یکی دو سال اخیر ثابت شد که اگر در سالهای گذشته ترس از کنار گذاشتن برخی از بازیکنان از تیم ملی نبود این تیم باز هم میتواند در میادین بینالمللی موفق ظاهر شود.
حیف است در والیبال ایران که پتانسیل زیادی برای موفقیت دارد چنین اتفاقاتی رخ دهد. هنوز هم برخی افراد که به خاطر حمایتهایشان از بازیکنسالاری بین برخی بازیکنان محبوب بودند به فدراسیون والیبال رفت و آمد دارند و این موضوع میتواند والیبال ایران را هم دچار بحران کند.
نظر شما