۵ دی ۱۴۰۱، ۱۰:۰۳
کد خبرنگار: 860
کد خبر: 84979632
T T
۱ نفر

برچسب‌ها

شهر معطر از افلاکیان گمنام

۵ دی ۱۴۰۱، ۱۰:۰۳
کد خبر: 84979632
شهر معطر از افلاکیان گمنام

بروجرد - ایرنا - از زبان دختران شهر شنیده می‌شود که نجواکنان خطاب به مهمانان آسمانی فرود آمده بر زمین می گویند، امروز شما آمدید، گویی هوای عاشقی دوباره برگشته و چه جاذبه‌ای دارد قدومتان. سلام بر شما ای گلبرگ های سرخ و ای لاله های دشت شقایق که با آمدنتان انگار بوی پدران شهیدمان را برایمان به ارمغان آورده اید.

به گزارش ایرنا، شهیدان گمنام وطن ستودنی اند، رهروان بی ادعای استقلال که جان بر سر نگهبانی از کیان نهادند؛ اکنون همه مردم شهر به انتظار ایستاده اند تا به رسم دیرین آیین زمینی خود، جسم های پاک و معطر افلاکیان گمنام را دمی همراهی کنند تا روح بیقرار خود را به آرامش خاک برسانند.

شهیدان پهلوانان روز مبادای ایران زمین بودند و اینک به شهر افتخار داده اند تا مهمان شهر شوند، مادران با آب و آیینه کوچه و خیابان های شهر را آراسته اند. که مسافری از راهی دور رسیده است، همه جای شهر معطر به یاد و نام شان شده و شهر از اینکه میزبانی چنین افلاکیانی گمنام شده به خود می بالد.

شهدا رفتند و فردای آنها باقی ماند، این روزها دوباره افلاکیان سفر کرده از آسمان بر خاکیان نازل شده اند و مردمان را برخوان ضیافت عاشقانه های وطن فرامی خوانند، اگر چه نامشان را گمنام نهاده اند اما اینان شناسنامه و مالکان نامدار سرزمین اهورایی مان هستند، چشمان منتظر بر دروازه شهرها این گواهی را می دهد که همه آمده اند به استقبال و زیارت پیکرهای آسمانی که شاید از جسم خاکی شان چیز چندانی باقی نمانده باشد اما هر چه که هست با خود نشان از آسمان دارند و گویی همین اندک جسم باقی مانده هم اعجاز دارد! اعجازی که نشان از سرمستی و عاشقانه جان باختن شان دارد عشقی که به کیان و سرزمین خود داشتند و رد ونشان آن بخوبی از لابه لای نوشته های خاک گرفته شان هویدا است.

شهید ناصرالدین باغانی جوان ۱۹ ساله که قبل از شهادتش در سال ۱۳۶۵ عملیات کربلای ۵ شلمچه چه زیبا بر ورقه ای به نام وصیت نامه اش اینگونه نگاشته است: «این کمند عشق تو بود که بر گردن من افتاد.مرا که به چنگ آوردی به صحنه جهادم آوردی .تو بزرگ بودی و من کوچک!! تو کریم بودی و من لئیم،تو جمیل بودی و من قبیح،تو مولا بودی و من شرمنده از این همه احسان،کمند عشقت را محکم تر کردی و مرا به خط مقدم عشق بردی،در آنجا شراب عشقت را به من نوشاندی و چه نیکو شرابی بود».

شهدای گمنام از غافله همین شهیدانند که امروز پیام آور همرزمانشان هستند. اگر چه خانواده این شهیدان در حسرت دیدارشان سال ها به انتظار نشستند تا کسی نشانی از آنان بیاورد! اما گویا کبوتر های نامه بر هم نمی خواهند خبری ازاین شهدا را با نام بیاورند تا مبادا یک خانواده صاحب شهید شود کبوتران نامه بر هر زمانه می آیند تا خبر شهیدان گمنام را به خانواده ایران برسانند و بگویند ایران صاحب شهیدان است.

و درست این جملات را از نجوای آرام فاطمه با فرزندش که آمدن شهیدان را به نظاره نشسته می توان فهمید.فاطمه که خود فرزند شهید گمنام است با کودک خردسالش آمده چنان چادرش را بر صورت انداخته که به سختی می توان چهره اش را دید.اما چهره ی در نقابش درست یادی از نورانیت شهدا دارد! فاطمه می گوید سال ۱۳۶۶ زمانی که کودک چهار ماهه بودم پدرم رفت و تا به امروز دیده گانم بسوی نشانی از آسمان است تا خبری برایم بیاورند اما بازهم ما را منتظر گذاشته و چه سخت است حتی نداشتن سنگی که بر روی آن نشان پدرباشد تا با گلابی و شاخه گلی او را زیارت کنم.!

از کربلای ۵ همرزمانش برایم گفتند که لحظه شهادتش نگاهمان به پروازش بود و شجاعانه بسوی آسمان پر کشید و حتی نتواستند پیکرش را با خود بیاورند.سال هاست کاروان شهدای گمنام که به شهر می رسند. می آیم تا بوی عطرشان را با وجودم حس کنم که شاید گم شده ام را بیابم و می دانم اگر بیاید عطرش شبیه همین شهدای گمنام است و او را خواهم شناخت.

طی روز های گذشته برخی از شهرستان های سراسر کشور و از جمله پایتخت میزبان ۴۰۰ شهید گمنام تازه تفحص شده از عملیات های بدر،رمضان،بیت المقدس،کربلای ۵ و۶ هستند. استان لرستان از ۲۹ آذرماه میزبان چهار شهید گمنام بوده است. بنا بر گفته محسن رشیدی مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس ، ششم دی ماه همزمان با سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) نیز مراسم تشییع شهدای گمنام ساعت ۹ و ۳۰ دقیقه در میدان امام خمینی(ره) شهر بروجرد و دو راهی بازوند شهر رومشکان برگزار می‌شود.

ازدحام و حضور گسترده مردم نشان دهنده تعلق خاطری است که به سرزمین و خاک خود دارند و هزاران بار خود را قدردان رشادت ها و از خودگذشتگی جوانانی می دانند که از جان خود گذشتند تا این سرزمین جاودانه بماند. همه خود را به ورودی شهر رسانده اند و خود را خانواده، مادر، پدر، خواهر یا برادر شهید گمنامی می دانند که حتما عزیز و دلبند کسی بوده است و سال های سال انتظار آمدنش را کشیده اند و حتما کسی در جایی منتظر آمدنش است تا زندگی از سر گرفته شود.

از یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از دیگر سو باید شهید شویم تا آینده بماند.هم باید امروز شهید شویم تا فردا بماند وهم باید بمانیم تا فردا شهید نشود.خدایا نکند وارثان خون این شهیدان راهشان را گم کنند؟! شهید مهدی رجب خانی در سال ۱۳۶۰ قبل از شهادت این جملات را نگاشت تا وصیت نامه ای برای نسل های جبهه و جنگ ندیده باشد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha