«یلدا» عنوان مقالهای به قلم پدرام جم است که در مجله علمی پژوهشی جستارهای تاریخی در ۱۳۹۸ منتشر شده است.
یلدا نام دیگری است که ایرانیان برای شب چله بهکار مـیبرند. مـعنای ایـن واژه، یعنی میلاد، ۲ نظر متفاوت را درباره منشا این مراسم پدید آورده است. گروهی آن را نامی بهجامانده از رسم بـزرگداشت میلاد مسیح از سوی ایرانیان دانستهاند و عدهای آن را یادمانی کهن از رسم بزرگداشت میلاد خورشید یـا ایزد مهر در آیینی بـهنام مـهرپرستی تصور کردهاند. در واقع نزدیکی یلدا و میلاد عیسی مسیح (ع) این گمانه را بهوجود آورده که یلدای ایرانیان در اصل همان میلاد مسیح است که ایرانیان بزرگداشت آن را از مسیحیان مـشرقزمین در دوران پیـش از اسلام فراگرفتهاند. اما پذیرش این فرضیه دشوار اسـت، چـراکه نشانهای از رغبت ایرانیان غیرمسیحیِ پیش از اسلام به رسوم و آیینهای مسیحیان در دست نیست. حتی در دوره اسلامی نیز که ایرانیان مسلمان، عـیسی مـسیح را بـنابر اعتقادات خود گرامی میداشتند، شاهدی برای بزرگداشت میلاد عیسی و ورود آن به رسوم رایج نمیتوان یافت. همچنین این فرض که شمار بالایی از ایرانیان پیش از اسلام مسیحی بوده و رسم بـزرگداشت مـیلاد مـسیح را پس از اسلام و گرویدن به دین جدید با خود بههمراه آورده باشند، پذیرفتنی نـیست.
بیرونی از زادویه نقل میکند مردمان در جشنی که آذرجشن نـام داشت و جشن آتشهای خانههای مردمان در آغاز زمستان بود، آتشهای بزرگ در خـانههایشان مـیافروختند، خـداوند را ستایش بسیار میکردند و برای خوردن و شادمانی گردهم میآمدند
مقاله پیشرو به پیشینه تاریخی جشن آغاز زمستان در ایران میپردازد و در نهایت به این پرسـش پاسـخ مـیدهد که چرا و چگونه یلدا که واژهای آرامی است به جشنی باستانی که در روزگار ما هم برگزار مـیشود، اطـلاق شـده است.
کاربرد واژه یلدا و تحول معنای آن در متون تاریخی
در ایران باستان جشنی بهنام یلدا وجود نداشته و ایـن واژه در مـتنهای باستانی ایرانی بهکار نرفته است. در واقع ایرانیان باستان، انقلاب زمستانی و تغییر فصل را جشن مـیگرفتند، امـا آن را بـه این اسم یا اسمی بدین معنا نمینامیدند. بنابراین واژه یلدا را در متون ایرانی پیـش از اسـلام نمیتوان یافت. کهنترین موارد کاربرد آن به ایرانیان غیرمسیحیِ اواخر قرن چهارم و نیمه نخست قرن پنـجم هـجری بازمیگردد.
آثار الباقیه ابوریحان بیرونی (۳۶۲-۴۴۰ق) احتمالا نخستین اثری است که به یلدا اشـاره دارد. ایـن اثر جامعترین، دقیقترین و برخی از کهنترین شرحها از جشنها و رسـمهای مـربوط بـه ایرانیان را دربر دارد. آثـار البـاقیه در فصل مربوط به جشنهای پارسیان سخنی از یلدا بهمیان نیاورده است، بلکه آن را در فـصلی کـه به اعمال مسیحیان ملکایی در مـاههای سـریانی اختصاص داده در شـمار اعـیاد ایـشان ذکر کرده و آن را «میلاد مسیح» و زمان آن را شـب پس از روز بیستوپنجم دسامبر معرفی کرده است. شـرح بیرونی نشان میدهد که عیدی بـه این نام به پارسـیان تـعلق نداشته و برای آنان ناشناخته بـوده اسـت.
یلدا در ادبیات قدیم
کاربرد واژه یلدا در سده پنـجم و شـشم هـجری نـشان مـیدهد که ادبا و شعرا یلدا را شب میلاد مسیح و نیز بلندترین شب سال میدانستند. بااینحال، ظاهرا معنای لغوی واژه، یعنی میلاد، برای آنها ناشناخته بود. ناصرخسرو (م ۴۸۱ق) در قصیدهای، یلدای ترسایان را دربـرابر شب قدر نهاده و عطار نیشابوری (م ۶۱۸ق) هم در یکی از قصاید خود شب آبستن و شب یلدا را در سویی و شب قدر و شب حسابِ برات را در سوی دیگر آورده است.
امیرمعزی (م ۵۱۸ -۵۲۱ق) شب قدر را در برابر شب یلدا آورده و رشـیدالدین وطـواط (م ۵۷۳ق) هم همین معنا از واژه یلدا را در نظر داشته است. بهکاربردن «یلدا» از سوی شعرا (منوچهری) و ادبایی (حمیدی بلخی) که به استفاده از کلمات تازه (عمدتا عربی) یا ناآشنا تمایل دارند، نشان میدهد کـاربرد این واژه در قرن پنجم و ششم به اشعار و متنهای ادبی محدود بوده و عوام چهبسا این واژه را چندان نمیشناختهاند و در گفتار روزمره بهکار نمیبردهاند.
ایرانیان که از طریق مسیحیان با یلدا (میلاد مسیح) آشنا شـدند، باور مسیحیان به بلندترین شب سال بودن یلدا را نیز از آنان گـرفتند. اگرچه دانشوران مسلمان به اختلاف زمانی میان شب یلدا و انقلاب زمـستانی آگـاه بـودند، در کاربردهای ادبی، ایرانیان نیز یلدا را به مفهوم بلندترین و تاریکترین شب سال بهکار میبردند و به تـاریکی و بلندی آن مَثَل میزدند. در ادب فارسی نهتنها شب هجران (اوحدی، ابنحسام خوسفی، امیرخسرو دهلوی) در تـیرگی و درازی به شب یلدا تـشبیه مـیشد، بلکه بلندی موی و زلف یار(خواجوی کرمانی، عبید زاکانی، سلمان ساوجی، صائب تبریزی، ابنحسام خوسفی) هم در سیاهی و درازی به شب یلدا همانند میشد.
تا سده هفتم هجری پیوند مسیح و یـلدا را مـیتوان در آثار ادبی دید. ازآنپس، بهرغم آنکه کاربرد یلدا عمومیت مییابد، تنها همان مفهوم بلندترین شب سال بودن یلدا برای ادبا شناختهشده است. نکته مهم دیگر آنکه واژه یلدا خـلاف اغلب واژههای سریانی که از مسیر زبان عربی به فارسی راه یافتهاند، بیواسطه و مـستقیماً از آرامـیزبانان سـاکن در میان جوامع ایرانی یا در مجاورت ایشان گرفته شده است.
دلایـل جایگزینشدن واژههای «یلدا» و «شـب چله» بهجای «آذرجشن» را میتوان تغییر ذائقه فرهنگی ایرانیان و کناررفتن آتش خانگی از کانون این جشن و تـبدیل آن بـه پدیدهای جانبی در بیشتر صورتهای مرسوم دانـست
از مطالب پیشین این نتیجه حاصل مـیشود کـه یلدا از زبان مسیحیان آرامیزبان به زبـان فارسی راه یافته و پیوند آن بـا مـسیح در آغاز شناخته بوده، اما بـهتدریج رو بـه فراموشی گذاشته است. ایرانیان با معنای لغوی واژه یلدا آشنا نبودهاند و فقط آن را با مـفهوم ثـانوی آن، یعنی بلندترین شب سـال، مـیشناختهاند و ایـن موضوع کاربرد آن را بـدون مـلاحظه دلالتهای فرهنگی پیشین آن بـرای ایرانیان غیرمسیحی ممکن میکرد.
یلدا، جشن زایش خورشید در ایران باستان؟
بهرغم کاربردهای اولیه یلدا و تحول کـاربرد آن، مـعنای لغوی یلدا یعنی میلاد دستآویزی بـرای فـرضیه بیپایهای در عـصر حـاضر شـده است. در دوره معاصر، میان یـلدا و روبه افزایش گذاشتن جلوه خورشید در انقلاب زمستانی ارتباطی تصور کردهاند و زایش خورشید (Sol) در موعد (نـزدیک بـه) انقلاب زمستانی در میترائیسم را ادامه رسمی بـا مـنشأ ایـرانی در نـظر آوردهاند بدین ترتیب، یلدا را مستقیماً بازماندهای از جشن فرضی زایش خورشید یا مهر در ایران باستان دانستهاند و بـرای رفع اِشکال آرامیبودن واژه یلدا، چنین پنداشتهاند کـه رسـم بـاستانی بـزرگداشت «زایـش خـورشید» از ایران به روم رفته و از آنجا با نامی آرامی و بهواسطه مسیحیانی که آدابورسوم مهرپرستان را بهعاریت گرفتهاند و میلاد مسیح را با زایش مهر (در بیستوپنج دسامبر) تطبیق دادهاند، به ایران بازگشته اسـت.
ایشان برای تقویت فرضیه خود استدلالهای شگفتانگیزی اقامه کرده و طیف گستردهای از آثار و پدیدههای نامرتبط را مدرک و سند مدعای خود قرار دادهاند؛ برای مثال، سرخی خوراکیهایی را که در شـب چـله تناول میشود بهنشانه تقویت خورشید یا حاوی رمز و راز خورشیدی در نظر آوردهاند اما این فرضیهها اساس درستی ندارند. تفسیر خورشیدی عناصر مراسم شب چله، آنهم در زمینه مـهرپرستی فـرضی، در ایران مبنای تاریخی و مردمشناسانه نـدارد. مـنشأ و تحول میترائیسم هرچه باشد، ایده زایش خورشید یا زایش ایزد مهر برای ایرانیان ناشناخته است.
همچنین تـفسیر نادرست تقویم دوره ساسانی نـهتنها صـورت باستانی جشن شب چله را از نظر دانشوران مخفی نگاه داشته، بلکه به شناسایی نادرستی درباره منشأ آن انجامیده است.
جایگزینشدن واژه یلدا و شب چله به جای آذرجشن
جشن آغاز زمستان ایرانیان، نه با میلاد حضرت مسیح ارتباطی داشت و نه با ایزد مهر یـا زایـش خـورشید. بیرونی از زادویه نقل میکند که مردمان در جشنی که آذرجشن نـام داشت و جشن آتشهای خانههای مردمان در آغاز زمستان بود، آتشهای بزرگ در خـانههایشان مـیافروختند، خـداوند را ستایش بسیار میکردند و برای خوردن و شادمانی گردهم میآمدند.
در قرنهای پنجم و ششم هجری یلدا تنها واژهای ادبی بود و بیشتر در آثار نویسندگانی بهکار میرفت که به استفاده از کلمات جدید یا نادر در آثار خود علاقهمند بودند
مردم بر این باور بودند که افروختن آتش برای رفع سرما و خشکیِ زمـستان اسـت و انـتشار گرمای آن سختیها و زیان را از گیاهان دور میکند و شیوه ایشان در آن همچون شیوه کسی بود کـه بـا سـپاهی بزرگ به نبرد با دشمنش میرود. احتمالا هم مانند امروز خوراکیهایی مصرف میکردند کـه مـیپنداشتند طـبیعت گرم دارد و از بدن دربرابر گزند سرما محافظت میکند. زمان تغییر فصل زمان مساعدی برای تـفأل و پیـشگویی نزد ایرانیان بود و چنان که شواهد تاریخی قرنهای اسلامی نشان میدهد و شواهد مردمنگارانه آن را تـأیید مـیکند، احـتمالاً در شب چله باستانی، آذرجشن، هم رسم تفأل برقرار بوده است. رسمهای کهن این شـب تـابهامروز در مراسم شب چله ایرانیان دوام آورده و حتی رسم افروختن آتش در گوشهوکنار این سرزمین باقی مـانده اسـت. شـاید مراسم شب چله اصفهان و ملایر قدیم، که بهنام «چلهزری» شناخته میشود، نام باستانی این جـشن را در خـود داشته باشد.
دلایـل جایگزینشدن واژههای «یلدا» و «شـب چله» بهجای «آذرجشن» را میتوان تغییر ذائقه فرهنگی ایرانیان و کناررفتن آتش خانگی از کانون این جشن و تـبدیل آن بـه پدیدهای جانبی در بیشتر صورتهای مرسوم دانـست. رایـجنبودن واژه آذر در بـسیاری از گـویشهای ایـرانی جدید هم ظـاهرا راه را بـرای تعابیر عامیانه نام قدیم این جشن و رشد و گسترش داستانها و مراسمی همچون چلهزری باز کرده است.
یافتههای پژوهش
نخست: تـحول مـفهوم و کاربرد واژه یلدا را میتوان چنین خلاصه کرد کـه در اواخـر قـرن چـهارم هـجری بـیرونی یلدا یا همان میلاد مسیح را در شمار اعیاد مسیحیان ذکر کرده است.
دوم: در نیمه نخست قرن پنجم (عنصری، منوچهری) نخستین کاربردهای واژه یلدا در ادب فارسی پدیدار شد.
سوم: در قرن پنجم و ششم هـجری ارتباط یلدا با میلاد مسیح در ادب فارسی آشکار بود و ایرانیان مسلمان، بهپیروی از مسیحیان، یلدا را به مفهوم بلندترین شب سال هم بهکار میبردند. کاربردهای مجازی آن هم در همین دوره در آثار ادبی پدیدار شد. اما شـعرا و ادبـا ظاهرا بهمعنای لغوی واژه (میلاد) آگاهی نداشتند. در این دوره، یلدا واژهای ادبی بود و بیشتر در آثار نویسندگانی بهکار میرفت که به استفاده از کلمات جدید یا نادر در آثار خود علاقهمند بودند.
چهارم: از قـرن هـفتم هجری بهبعد تنها معنای ثانوی یلدا (بلندترین شب سال) و کاربردهای مجازی آن را میتوان در آثار ادبی یافت و پیوند آن با مسیح از میان رفت.
پنجم: فرهنگهای فارسی کـه یـلدا را فهرست کردهاند، همگی به هـمین دوران مـتأخر تعلق دارند و تنها همین معانی از یلدا را ذکر کردهاند. در این دوره، کاربرد یلدا در آثار ادبی عمومیت بیشتری یافت و احتمالاً آشنایی عموم مردم با این واژه نـیز روبـهفزونی گذاشته باشد. در این قـرنها یـلدا که فقط بهمعنای بلندترین شب سال بهکار میرفت، بدون ملاحظه کاربرد اصلی آن برای میلاد مسیح (بیستوپنجم دسامبر)، بهتدریج جایگزین نام باستانی جشن آغاز زمستان ایرانیان شد.
نظر شما