شیرینی یلدا را با پرهیز از زرق و برق دوچندان کنیم

سمنان- ایرنا- شب یلدا آخرین شب پاییز را که درازترین شب در طول سال محسوب می‌شود، به دور از زرق و برق و تجمل‌گرایی به استقبال زمستان برویم و از دورهمی این شب طولانی در خانه بزرگترهای فامیل، با خوردن تنقلات، قصه‌گویی بزرگان، شاهنامه‌خوانی و روایت داستان‌های حماسی، به لذتی ساده و به‌یادماندنی تبدیل کنیم.

به گزارش خبرنگار ایرنا، شب یلدا شبی است که زمین آماده استقبال از زمستان می شود، شبی که از مدت ها پیش هیاهویی در کوچه و بازار به راه می اندازد و مردم برای تدارک این جشن باستانی آماده می شوند. به پاس جشن یلدا، بساط شادی در خانه ها برپا می شود.

رهسپار کردن پاییز، پس از گذراندن طولانی‌ترین شب سال، جشن یلدا را به نمادی از امید به روشنایی و گذشتن از سیاهی بدل می کند و نیاکان ما این آیین زیبا را برای ما به یادگار گذاشته اند تا بهانه ای باشد برای درکنار هم جمع شدن و قدر یکدیگر و قدر لحظه ها را دانستن.

روزگاری نیاکان ما با دل‌هایی پاک و بدون آلایش در طبع اخلاص در آخرین شب پاییز گرد هم می‌آمدند و از همنشینی با یکدیگر در فضایی صمیمی، بی‌آلایش و به دور از تجمل لذت می‌برند، اما چه شده که اکنون رنگ و لعاب بر یلدا رجحان یافته، درحالی که یلدا، همان یلدای گذشته و ساده است.

روزگاری دورهمی یلدا با پدربزرگ و مادربزرگ‌هایی معنا می‌گرفت که سماور نفتی کنارشان بود و برای اهل خانه که دورِ کرسی نشسته بودند، پشت سرهم چای می‌ریختند، چای‌هایی که مزه عشق و محبت داشت.

روزگاری اهل خانه به دور از رنگ و لعاب و تجمل دور هم جمع می‌شدند و در کمال صفا و صمیمیت گل می‌گفتند و گل می‌شنیدند و دنبال فخرفروشی و تجمل‌گرایی نبودند، چه روزگارانی بود
روزگاری که خوراکی‌های ساده‌ای مانند کنجد و گندم برشته، چغندر، هندوانه و انار و ته‌چین، خوارکی‌های ویژه و سفارشی این محفل بود و چنان این محفل صمیمی دل‌ها را گرم می‌کرد که سرمای زمستان یارای ابراز وجود نداشت.

گذشتگان هندوانه را به عنوان نماد اصلی یلدا و تداعی کننده گرمای تابستان در دل زمستان، انار و دانه های درخشانش را به عنوان نماد انرژی و شادابی، و چغندر را نمادی از برکت و روزی، بر سفره یلدایی می‌چیدند.

شیرینی یلدا را با پرهیز از زرق و برق دوچندان کنیم

روزگاری در شب یلدا چند ۱۰ نفر با دلی صاف و بی‌ریا و در فضایی بی آلایش در اتاقی کمتر از ۱۲ متر دور کرسی گرد می‌نشستند و از لحظه لحظه زندگی خود با شنیدن پند و اندرزهای و ضرب المثل بزرگترهای مجلس، شاهنامه خوانی و تفال بر دیوان حافظ لذت می‌بردند.

چه شد که اکنون وسعت خانه‌ها زیاد شد، اما دل‌ها مانند گذشته نزدیک نیست و شنیدن پند و اندرزهای بزرگان جای خود را به کتابچه‌ای الکترونیکی به نام موبایل داده و دیگر فامیل حواسش به فامیل و بغل‌دستی به بغل‌دستی نیست.

یلدا همان یلدا است، اما کرسی به میز تبدیل شده، جای قاچ هندوانه را انواع میوه آرایی‌ها گرفته و حتی آجیل هفت رنگ هم از کاسه بزرگ مسی به ظروف بلوری نقل مکان کرده و خلاصه با این که رسم دیرین ورود به زمستان ، رنگ و لعاب جدیدی دارد ، اما یلدا همان یلداست و بهتر است که به دور از تجمل‌گرایی از کنار هم بودن لذت ببریم و بیشتر حواسمان به یکدیگر باشد.

جشن یلدا یکی از اصیل ترین و ارزشمندترین آموزه‌های سنتی در باورهای ایرانیان باستان است که حامل نمایش دقیق و ماندگاری از غنای فرهنگ و آداب و سنن ایرانیان است و چه خوب می‌شود که یلدا را با مفهوم اصیل خود برای آیندگان به میراث بگذاریم و کمتر به فکر رنگ و لعاب باشیم.

این سال‌ها یلدا به‌گونه‌ای درگیر رنگ و لعاب شده است که خانواده‌ها به جای لذت دورهم بودن، فقط به فکر ظواهر هستند و یلدا خلاصه شده به جملات و سوالاتی مانند اینکه چه لباسی بپوشم، چه‌غذاهایی درست کنم، چه ظرف‌ها و زیورآلاتی استفاده کنم، و حتی در شرایطی حادتر، دکوراسیون خانه چگونه یلدایی شود، مبلمان و چینش خانه حتما متناسب با یلدا باشد و از این دست حاشیه هایی که با اصالت شب یلدا نسبتی ندارد.

در طول تاریخ مناسک بزرگداشت این شب تغییر کرده و خرده‌فرهنگ‌هایی به آن اضافه شده، از غذا و آجیل و میوه بگیر تا لباس و زیورآلات. اما همه حاشیه‌های این جشن بزرگ برای این است که ما اصل فلسفه آن را به‌یاد داشته باشیم و بزرگ‌ترها برای نسل جدید بگویند که چرا یلدا را پاس می‌داریم تا برایشان از امید و نور بگویند.

این که حاشیه‌های جشن و بریز و بپاش‌های شب یلدای پرزرق‌وبرق شده را می‌توان از دو زاویه نگاه کرد؛ خوب است چون به‌هرحال نمی‌گذارد شب یلدا فراموش شود و یادآوری است برای این شب.
و بد است چون می‌تواند اصل را به حاشیه ببرد. قرار است شب یلدا دور هم جمع شویم تا از امید و نور بگوییم و بشنویم و این‌که کنار هم باشیم و حواس‌مان به یکدیگر باشد.

اصل و حاشیه های شب یلدا

اگر قرار باشد شب یلدا دور هم جمع شویم و زرق‌وبرق‌هایمان را نشان هم بدهیم، اصل به حاشیه می‌رود و فلسفه عمیق شب‌یلدا راه را به جای دیگری می کشاند و دیگر چیزی از آن باقی نمی‌ماند و تبدیل می‌شود به یک دورهمی معمولی اما پر زرق و برق و پر از حاشیه. پس حواس‌مان باشد تا یلدا یلدا بماند.

به گزارش خبرنگار ایرنا، در شبی که یلدا می خوانیمش، خورشید در بیشترین فاصله با مدار سماوی قرار می گیرد و همین اتفاق باعث می شود طولانی ترین شب سال رخ دهد. البته این طولانی بودن تنها یک دقیقه با دیگر شب ها تفاوت دارد و جشن باستانی شب یلدا، از سال 1388 در فهرست میراث معنوی کشور قرار گرفته است.

شب یلدا به‌عنوان نوزدهمین عنصر میراث‌ فرهنگی ناملموس ایران در هفدهمین نشست کمیته بین‌الدولی پاسداری از میراث‌فرهنگی ناملموس یونسکو در پرونده ای مشترک میان ایران و افغانستان، نهم آذر امسال ثبت جهانی شد.

با طلوع اولین روز زمستان، بلندترین شب سال به نام شب چله یا شب یلدا به پایان می‌رسد، پس‌ازاین رویداد، طول روزها به‌تدریج افزایش می‌یابد و از همین رو شب یلدا را به‌عنوان شب تولد خورشید می‌نامند. یلدا یکی از چهار جشن فصلی ایران است و به‌عنوان یکی از باستانی‌ترین جشنواره‌های کشور شناخته می‌شود. این میراث ناملموس فرهنگی، عمدتاً از طریق شفاهی و روش‌های غیررسمی به نسل‌های جوان منتقل‌شده است و اعتقادات و سنت‌های فراوانی پیرامون مراسم شب یلدا در میان مردم جاری است.

در میان این ویژگی‌های مرتبط با این میراث ناملموس حضور قابل‌ملاحظه رنگ قرمز بسیار مهم است؛ انارهای قرمز، هندوانه، انگور قرمز و نظایر آن بخش جدایی‌ناپذیر از این مراسم هستند. جمع شدن در خانه بزرگ‌ترها دور یک سفره که روی زمین پهن‌شده و بسیاری از عناصر سنتی این مراسم از جمله انار، هندوانه، آجیل شب یلدا، سوپ مخصوص شب یلدا و چندین و چند نوع غذای دیگر روی آن قرار دارد. خواندن اشعار حافظ، شاهنامه فردوسی به‌ویژه توسط بزرگ‌ترهای خانواده، آواز خواندن و نواختن آلات موسیقی، از جمله دیگر سنت های این مراسم باستانی است.

شب یلدا، علاوه بر این که در فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی ریشه دوانده است، تبلور رسوم و جنبه های گوناگون این آیین دیرینه در عرصه ادبیات فارسی و هنر ایران زمین است. سرایندگان و نویسندگان و افتخارآفرینان این مرزو بوم همچون حافظ شیرازی، سعدی شیرازی، عنصری، مولوی بلخی، عطار نیشابوری، ناصرخسرو قبادیانی، صائب تبریزی و مسعود سعد سلمان، در سروده های نغز و شیوای خود با استفاده از تعبیرهای زیبا به تشریح شب یلدا پرداختند.

سعید بیابانکی شاعر هم‌عصرمان درباره فلسفه شب یلدا و بهانه آن برای بیشتر در کنار هم بودن و دید و بازدیدهای نزدیکان، سروده است:

بمان که فلسفه این شب دراز این است
که یک دقیقه بیشتر تو را نگاه کنم


اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha