فلسفه می‌تواند مدارا را تئوریزه کند

تهران- ایرنا- اساتید در نشست «فلسفه و اخلاق اجتماعی» که به مناسبت روز جهانی فلسفه برگزار شد، مطرح کردند: فلسفه می‌تواند مدارا را تئوریزه کند.

به گزارش ایرنا، نشست «فلسفه و اخلاق اجتماعی» امروز با حضور علما و اساتید فلسفه به مناسبت روز جهانی فلسفه در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.

عضو هیئت علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران در این نشست یکی از علل زیست غیراخلاقی بسیاری از انسان ها را کوچک بودن جهان فکری این افراد دانست و گفت: همین باعث می شود که مفاهیم بلند اخلاقی چون ایثار و از خودگذشتگی؛ در جهان این افراد امکان وجود و حضور پیدا نکند.

فلسفه می‌تواند مدارا را تئوریزه کند

حجت الاسلام سیداحمدغفاری اظهارکرد: اما فلسفه، ذهن و روان انسان را متوجه اموری برتر از غرایز می کند و او را با جهانی اخلاقی تر و بزرگ تر مواجه می کند.

غفاری ادامه داد: جامعه ما امروز به شدت نیازمند توجه جدی به اخلاق و مدارا و درک دیگر انسان هاست و فلسفه می تواند مفاهیمی چون مدارا و درک دیگری را تئوریزه کند.

هر رفتاری که مطلوب انسان باشد می تواند رفتار اخلاقی محسوب شود

سرپرست مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران نیز در این همایش گفت: در این رابطه ما سه نظریه داریم. در نظریه اول یک رابطه علی بین رفتار و غایت مترتب بر آن رفتار وجود دارد.

حجت الاسلام عسکر دیرباز افزود: در نظریه دوم باید تمرکز روی رابطه بین فاعل و فعل مستقر شود نه بین فعل و غایت او. لذا هر رفتاری که مطلوب انسان باشد با یک قیودی می تواند رفتار اخلاقی محسوب شود.

استاد فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه قم اظهار کرد: اما نظریه سوم جمع این دو نظریه و رابطه فاعل با رفتار است که این ناشی از رابطه ای است که بین رفتار و غایت آن دیده می شود و آنها را با هم جمع می کند.

فلسفه می‌تواند مدارا را تئوریزه کند

او ادامه داد: اگر ما انسان ها روابطمان را بر اساس نقشی که برعهده مان گذاشته شده تنظیم کنیم و هر کس در روابط خود با دیگران به منزلت دیگری توجه کند و به دیگری هم میدان دهد تا او هم نقش خود را ایفا کند، این مبنای تحسین و اخلاق پسندیده خواهد شد.

عسکر گفت: این فضیلت ناشی از رابطه ای است که ما انسان ها با خدای متعال داریم و در مقابل رحمت و لطف بیکران خدا نسبت به ما، او را پرستش می کنیم و بندگی او را می کنیم.

عضو مجلس خبرگان رهبری افزود: اگر ارتباط ما با دیگران به گونه ای باشد که دیگران را هم به لحاظ اخلاقی و انسانی به رسمیت بشناسیم این می تواند منشا مسوولیت اجتماعی و اخلاقی باشد.

عسکر گفت: اما اگر خدایی ناکرده بخواهیم انسان های دیگر را استثمار کنیم آن تناسب وجودی را به هم زده ایم و کاری غیر اخلاقی انجام داده ایم.

بعد اصلی انسان الهی است

غلامرضا اعوانی استاد فلسفه سخنران بعدی این جلسه با بیان این که در حقیقت انسان، نمی شود از اخلاق انسان صرف نظر کرد گفت: انسان ابعادی دارد اما بعد اصلی او الهی است. اسما و صفات الهی همه در انسان وجود دارد.

او افزود: اخلاق بدون توجه به مبادی هستی معنا ندارد. حکمت تولد ثانی است و آمده است: کسی وارد ملکوت نمی شود مگر اینکه دوبار زنده شده باشد. از نظر سقراط هم حکمت فن مامایی است.

اعوانی گفت: حکمت باز تعریف پرسش های نخستین است. سوالاتی از قبیل اینکه انسان چرا در این دنیاست و سعادت و شقاوت او چیست. سقراط پس از محکوم شدن به مرگ می گوید زندگی بدون وارسی و تحقیق شایسته نیست.

او ادامه داد: ما بیخود به دنیا نیامده ایم. وجود انسان بسیار ذی قیمت است. فلسفه هم یک انتباه و بیداری است. موضوع فلسفه از نظر سقراط خودشناسی است. در معبد دلفی ندایی به او گفت که ای انسان خود را بشناس.

یکی از اسمایی که مشترک بین انسان و خداست، صفت اختیار استاعوانی با بیان اینکه اخلاق مبتنی بر فضیلت و اختیار است گفت: یکی از اسمایی که مشترک بین انسان و خداست، صفت اختیار است و حتی فرشتگان نیز چنین اختیاری ندارند. فضیلت بدون اختیار، امکان ندارد. لااکراه فی الدین هم اشاره به اختیار انسان دارد.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه افلاطون همه فضایل را وجوهی از یک فضیلت می داند گفت: قرآن هم همه فضایل را در تقوا می داند. اخلاق نبوی هم مبتنی بر حکمت و موعظه و جدال احسن است. جدال غیر احسن در دین حرام است چون دشمنی می آورد و اساس هستی محبت است. 

اعوانی ادامه داد: خداوند بندگانش را هزار بیشتر از مادر دوست دارد. روح ما چطور جسم ما را گرفته است، روح عالم هم همین طور عالم هستی را گرفته است. روح عالم، الهی است و محبت دارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha