«مهدی عربصادق» معاون سیاسی حزب مؤتلفه در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری ایرنا قرار داده با اشاره به فرمایشات مقام معظم رهبری درباره فتنه و اغتشاشات اخیر، نوشته است: واژه فتنه یکی از پُربسامدترین واژگان در شبکه مفاهیم قرآنی و روایی است و بفرموده قران کریم از قتل هم شدیدتر است که اهل لغت سه معنا را به طور کلّی برای آن ذکر کردهاند: اوّل «گدازاندن در آتش»، دوم معنای عام «اختبار و آزمایش» و سوم که در حوزه اجتماعی معنا مییابد، «اضطراب، اختلاف و اختلال در نظم امور و دودستگی» و این معنی با مفهوم اصطلاحی فتنه که مترادف حوادث اجتماعی زیان آور، التهابآور مرکّب از حقّ و باطل است، ارتباط بیشتری دارد.
راهکارهایی برای در امان ماندن از فتنهها و در جهت چگونگی مواجهه با این پدیدهها نظیر برخوردهای نرم و تبیینگرانه جهادی بهویژه در بستر رسانه و در صورت لزوم، برخورد سخت و قاطع با ایجادکنندگان و طرّاحان، آمران و عاملان فتنهها به عنوان روشهای کوتاهمدّت وجود دارد.
مهمتر از آن تربیت اخلاقی و معرفتی جامعه و تقویت اعتقادات و معنویات به عنوان روشهایی بلندمدّت به منظور مبارزه با فتنههای اجتماعی ضرورت دارد. با تکیه بر فرمایشات کلیدی رهبری، فتنه را باید با تبیین رو روشنگری خاموش کرد و روشنگری است که دست فتنهانگیز را کوتاه میکند.
فتنه از برنامههای اصلی دشمن و با ابزار تبلیغات رسانهای دروغین تنشزا و تردیدآور، جهت بد دل کردن مردم نسبت به هم و نسبت به حاکمیت است. دشمنان تلاش دارند بین مردم با مردم و بین مردم با حاکمیت شکاف ایجاد کنند تا به منافع اصلی دنیاطلبی و استعمارگریشان برسند.
این ویژگی اصلی فتنه است که تشخیص را دشوار کند؛ چراکه ظاهر گردانندگان فتنه دوست است ولی باطن آنها دشمن و در این غبار، دوست و دشمن گم میشود. اصلاً غبار افکندهاند که دشمن را مخفی کنند تا بتوانند در قالب دوست، میدانداری و صحنهگردانی کنند! زخمیهای این جنگ ترکیبی بسادگی قابل شناسایی و درمان نیستند از طرفی کشتهها، فقط از سربازان خودی نمیکاهد که در سمت حریف و مقابل ما قرار خواهند گرفت.
بازیگران فتنهها برخی آشکارا ضدانقلاب هستند، برخی ناآگاهانه همراه میشوند، برخی از سر لجاجت، بیآنکه بدانند، مهره نرم یا سخت طراحان میشوند و عدهای هم در نفاق نقشآفرینی میکنند. حتماً اینها در زمره مردم معترضین جایی ندارند؛ چراکه سودشان در سوژهآفرینی برای اعتراض است و اصلاً معترضین را بر نمیتابند.
فتنه یک زنگ خطر و بیدار باش است؛ اگر معرفت و شناخت حاصل شود، در پسافتنه میتوانیم تهدید فتنه را به فرصت بلوغ اجتماعی و تقویت اعتماد مردم و شناسایی نقاط ضعف مبدل کنیم! یادمان نرود اینکه مردم با دشمن در فتنه همراهی نمیکنند معنای آنست که سرمایه اعتماد عمومی در جمهوری اسلامی ایران وجود دارد و مردم همیشه حساب انقلاب و نظام را از برخی کارکردهای اجرایی توسط مسئولان جدا کردهاند و این مردم بودهاند که نظام را از گزند برخی مسئولان، حفظ کردهاند.
اما معجزه تببینگری جهادی بقدری است که فتنه بنیامیه در انحراف و مدیریت افکار جامعه و تاریخ، بهرغم قدرت نظامی، رسانهای و تسلط بیشتر کمی و کیفی، شکست میخورد. و حکایت امروز کشور ما است که در برابر امپراطوری دروغ رسانهای و جنگ شناختی دشمن، قرارگرفتهایم، برگزاری جلسات و کرسیهای آزاداندیشی بحث و گفتوگوی فارغ از پروپاگانداسازی رسانهای، تبلیغات و خودمحوری با تکیه بر خدامحوری، مهمترین راهبرد مقابله با این جنگ شناختی حال حاضر است.
قبل از گفتوگو لازم است بازیگران فتنهها را بشناسیم که اگر برخی از اینها قبل از اصلاح یا شناسایی به گفتوگو دعوت شوند، مرادشان از گفت و گو این خواهد بود که تو همان را بگو که من گفتم. در این آشوب اخیر، برخی مصلحتجویانه ولی جاهلانه آب به آسیاب دشمن ریختند، اینها باید حواسشان را جمع کنند! برخی دلسوزانه ولی کورکورانه تبلیغات دشمن را پذیرفتند، اینها را باید هوشیار کرد. برخی عجولانه و خطاگرانه، محاسباتشان غلط از آب در آمد ولی لجوجانه شاید منافقانه و شاید مستکبرانه پس از روشن شدن حقیقت، خط و مرز خویش را مشخص نکردند.
برخی ظاهراً روشنفکرانه ولی دیکتاتورانه و مظلومنمایانه تلاش کردند با نفی حقیقت، حرف خود را برکرسی بنشانند یا آن را به گذشته نسبت دهند که خواسته خودشان بوده و پنجه بر آفتاب حقیقت بپاشند و آفتاب را ظالم و دیکتاتور بنمایانند و دشمن را امیدوار می کنند! اینها اعتبارزدایی، اعتمادزدایی، مشروعیتزدایی و قداستزدایی کردند. شاید از همه بدتر برخی منفعتطلبانه، وسطگرایانه و با بیمسئولیتی سکوت پیشه کردند و اینها به مردم، شهدا و ولایت مدیون شدند. خوب است اینها که در این حوادث مقصرند که تا دیرتر از این نشده جبران کنند؛ امروز بهتر است از فرداست.
یکی از راهکارهای مقابله با فتنه و مدیریت پسافتنه، شناخت شکافها در حوزههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است و تلاش بر ترمیم و پیشگیری از تعمیق آنهاست، البته که شکافهای قابل کنترل و ابرازپذیر و نه ابزارشونده (برای استعمارگران)، ضرورت جامعه مدنی امروزه است؛ ولی باید این تضاد آرا (بدون برخورد و تقابل) مدیریت شوند تا زمینه رشد و تکامل و پیشرفت جامعه و نه اختلال آن شود.
رویکردهای سیاسی نیز باید به سمتی هدایت شوند که گروهی یا دستهای یا جناحی از تصمیمات سیاسی در کشور محروم نشوند و این محرومیت، خلاف توسعهگرایی سیاسی و اجتماعی است و موجب لجاجتها و عداوتهایی میشود که در فتنه اخیر شاهد آن بودیم؛ البته یادمان نرود این لازمه جامعه مردمسالاری دینی است.
حاکمیت باید متغیرهای نسلی و ارتباطی را با لازمه های فناوری در اسلامیت و جمهوریت بشناسد و آنها را در تابع هدف خود در معادلات جای دهد که به انزوا نروند. همچنین باید شور اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در جامعه ایجاد شود و زمینههای اقتصادی به سمتی حرکت کند که هر محرومیتی در هر لایهای از اجتماع حذف شود تا انزوا و سرخوردگی، یأس و ناامیدی از جامعه رخت بر بندد و در آخرین عبارت، باید با رویکردی فعال و نه منفعل زمینهای بازی اجتماعی را طوری تعریف کنیم که عوال فتنهساز از جامعه با رویکردهای از میان برود و این کار یک روز و چند روز نیست.
نظر شما