این معلم بازنشسته آنچه را بر وی گذشته بود در تلاش کلاهبرداران مبنی بر تصاحب اموال وی از جمله خانه مسکونیاش شرح داد؛ در ادامه از پیگیری های پلیس آگاهی و نیز دستگاه قضا نیز سپاسگزاری کرد که در نهایت باوجود شرایط پیچیده این نوع کلاهبرداری حکم به نفع وی و خانه اش را در اختیارش قرار دادند.
وقتی پای صحبت های این پیرمرد می نشینیم حرص و طمع برخی انسان های کلاهبردار و اقداماتشان برای کسب ثروت نامشروع را می بینیم که گاهی آنان را به بیراهه هایی می کشاند که ضمن ظلم به سایر افراد جامعه خود را نیز در چاه گمراهی می اندازند زیرا حکم جلب این کلاهبرداران و اموالشان مانند خودرو آنان توسط مراجع قضایی صادر شده و تلاش برای دستگیری آنان نیز در جریان است.
آنطور که پیرمرد روایت می کند اتفاقاتی که برای وی افتاده می توانسته به قیمت جانش تمام شود که به گفته خودش لطف خدا و ائمه (ع) همراه با خوش شانسی، کلاهبرداران را در اجرای مراحل نهایی نقشه شوم خود ناکام گذاشته است.
احمد.ه اواسط دهه هفتم عمر خود را سپری می کند؛ بازنشسته است و از تلاش ۳۰ ساله خود در یکی از شهرستان های غربی استان کرمان می گوید که تمامی عمرش تلاش کرده تا خود و خانواده اش با درستی و صداقت زندگی کنند.
بسیار انسان آرامی به نظر میرسد و دغدغهمند؛ شمرده شمرده و با لحنی بسیار آرام و محبت آمیز صحبت میکند؛ در عین حال سماجت و حوصله عجیبی دارد که هم کلاهبرداران را با پیگیری های قضایی به سزای اعمالشان برساند و هم خبر مربوط به این واقعه برای مردم رسانه ای شود؛ از نخستین حضور وی به ایرنا تالحظه انتشار این مطلب حدود یکسال می گذرد و بیشتر این گذشت زمان نیز به علت تاملی بود که باید به واسطه انجام روند پلیسی و قضایی این پرونده طی میشد.
وی از رنج روزگار حکایت میکند که با ارثیه پدری طی سال های گذشته در کار کشاورزی، اندوختهای را جمع و حدود ۱۰ سال قبل خانهای در شهر کرمان برای روزهای بازنشستگی و آتیه فرزندان میخرد تا زندگی کم دغدغهای داشته باشند.
اما چرخ روزگار گاهی به مراد انسان نمی چرخد و آنطور که روایت می کند گرفتار نقشه کلاهبرداری باندی می شود که براساس استناداتی که این فرد ارائه کرد، خانوادگی کار می کرده اند.
احمد می گوید: این کلاهبرداران با دسیسه چینی و جلب اعتماد، قصد تصرف و تملک مجرمانه منزل گرانقیمتش را در شهر کرمان داشتند و در این راه تا مرز از بین بردن صاحبخانه نیز پیش رفته بودند.
وی در روایت آنچه بر او رخ داده است اینطور روایت می کند: خانمی نسبتا جوان به منزل ما به بهانه انجام کارهای معماری و تزئینات خانه مراجعه کرد و همین مساله موجب آشنایی بنده با این فرد شد؛ هرچند در مراحل اولیه به قصد خود نرسید، اما با مراجعات بیشتر طی چندماه، اعتماد مرا برای ادامه نقش کلاهبرداری خود و همدستانش به شکل دیگری فراهم کرد.
وی می افزاید: این خانم به همراه همسر و پدرش با من در تماس بودند و پیشنهاد اعطای وکالت کاری برای انجام امور اداری دادند که به واسطه گذشت زمان و اینکه اعتماد مرا جلب کرده بودند، بنده هم بیخبر از نقشه آنها، با مراجعه به دفترخانه به این خانم وکالت کاری برای برخی امورات معمول دادم که همین، زمینه ارتباط بیشتر را با این باند شیاد و جاعل فراهم کرد.
این شهروند ماجرای آن شب شوم و نجات معجزه وار خود را چنین روایت می کند: عصر یکی از روزهای تابستان بود که آن خانم جوان با تماس تلفنی تقاضای ملاقات کاری کرد و من هم با خودرو شخصی به دنبال وی رفتم که مشاهده کردم با خانم دیگری همراه هستند که وی را دوست خود معرفی کرد و بعد مشخص شد وی خواهر و همدست این مجرم کلاهبردار است.
احمد اضافه کرد: وی بعد از بیهوش کردن من از طریق خوراندن مواد بیهوشی با تعارف یک شیرینی و با همدستی سایر افراد باند، اینجانب را به داخل منزل کشاندند و ضمن اینکه اثر انگشت من را در حال بیهوشی پای برگه های سفید امضا زده بودند، چند فقره دسته چک بنده را نیز سرقت کردند.
این شهروند کرمانی با اشاره به بدحالی خود به دلیل خوراندن مواد سمی و بیهوش شدن اظهار داشت: افراد کلاهبردار پس از اینکه حال من را وخیم دیدند، اقدام به به هوش آوردنم می کنند اما با ناکامی از تلاش های خود منزل را به همراه مدارک و اسناد مسروقه ترک کردند و بنده هم ساعت ها بیهوش در منزل مانده بودم.
وی ادامه می دهد: در حالت اغما لحظه ای متوجه صدای زنگ تلفن همراهم شدم که وقتی پاسخ دادم، صدای همسرم بود و تنها توانستم چند کلمه برای درخواست کمک بگویم؛ همسرم به همراه دخترم که پزشک است با یکی از دوستان پزشک دیگر بسرعت به منزل مراجعه کردند و با رساندن بنده به بیمارستان جانم را نجات دادند.
این شهروند بیان می کند: با تلاش پزشکان ۴۸ ساعت طول کشید تا به طور کامل از اغما بیرون بیایم و این در حالی بود که به دلیل اثرات دارو چیز زیادی به یاد نداشتم؛ همان زمان تصمیم به شکایت گرفتم، اما همان پزشک دوست خانوادگی توصیه کرد چندروزی صبر کنم و منتظر اقدامات بعدی این باند کلاهبردار بمانم تا قضیه بیشتر برای من روشن شود.
وی افزود: در همین حین بود که در زمانی که خارج از خانه بودیم؛ مطلع شدم خانواده کلاهبردار با شکستن و تعویض قفل های منزل شخصی بنده به درون خانه رفته اند و اقدام به تصرف آن کرده اند؛ این کلاهبرداران در مراجعه همسر و دخترم به خانه، با نشان دادن یک قولنامه ادعای خرید منزل را از من کرده اند.
آغاز دادخواهی و نتیجه ای علیه کلاهبردار
احمد در ادامه از اقداماتش در پیگیری قضایی علیه این کلاهبرداران می گوید و با اشاره به مراجعه به مراجع قضایی و انتظامی به منظور احقاق حق خود تاکید می کند: برای من که حدود ۷۶ سال سن دارم و طی مدت زندگی خود هیچگاه با دادگاه و پلیس سرکار نداشتم، مراجعات مختلف به مراجع انتظامی و قضایی به علت پیچیدگی های این پرونده، سخت بود اما با سرسختی، پس گرفتن حق خود و مجازات این افراد شیاد و کلاهبردار را تا به امروز دنبال کرده ام.
وی توضیح می دهد: در اداره آگاهی و دادگاه مشخص شد که کلاهبرداران با جعل امضا و استفاده از اثر انگشت بنده در زمان بیهوشی اقدام به نگارش قولنامه جعلی فروش منزلم به مقدار بسیار کمتری از ارزش واقعی و قیمت روز در ازای پرداخت طلا و وجه نقد به خانم کلاهبردار دیگری کرده اند و همچنین تعداد زیادی از برگ های دسته چک بنده را نیز با امضای جعلی در نقاط مختلف کشور خرج کرده اند.
این شهروند ادامه داد: با تلاش طاقت فرسا و همچنین همکاری مراجع قضایی و انتظامی موفق شدم جعل امضا و اثر انگشت را به اثبات برسانم؛ همچنین در بررسی های تخصصی تمامی ادعاهای کذب این خانم و سایر همدستانش آشکار شد که در نهایت پرونده در دادگاه مطرح و منجر به خلع ید این افراد از منزل شخصی اینجانب و حکم محکومیت آن خانم کلاهبردار و جاعل به چندین ماه حبس تعزیزی شد که پرونده در مرحله تجدیدنظر نیز به تایید رسید.
وی ادامه می دهد: اما این خانم که قاطعیت دستگاه قضا را در صدور حکم دید با فریبکاری سعی کرد از چنگال قانون فرار کند و پنهان شود که دستگاه قضا حکم به جلب وی و دیگران را داده و برخی اموال آنها مثل خودرو نیز حکم توقیف گرفته است.
احمد تاکید کرد: حکم دستگیری و جلب سیار این کلاهبردار نیز اخذ شده و با همکاری پلیس و دستگاه قضا تلاش داریم این کلاهبردار را بازداشت کنیم تا عبرتی شود برای آنان و نیز زمینه آگاهی بخشی به سایر شهروندان باشد تا مراقبت های بیشتری کنند.
این شهروند قصد خود را از بیان این روایت و تجربه تلخ، عبرت آموزی و آگاه سازی جامعه عنوان می کند تا سایر افراد با خواندن این ماجرا به شگردها و فریبکاری افرادی نظیر این خانم کلاهبردار و سایر همدستان مجرمش بیشتر آگاه شوند و با مراقبت بیشتر اجازه ندهند چنین افرادی به نیت شوم خود برسند.
این پیرمرد قبول دارد که غفلت کرده و در نتیجه غفلت خود سبب بروز مشکلات بسیاری برای خودش نیز شده اما اصرار زیادی دارد که ماجرای این کلاهبرداری، رسانه ای شود که خبرگزاری جمهوری اسلامی در تعامل و هماهنگی با نیروی انتظامی و ضمن تشکر از همکاران پلیس آگاهی و معاونت اجتماعی در استان کرمان، گوشه هایی از این ماجرا را به طور خلاصه منتشر کرد.
نظر شما