۷۵ سال مناقشه؛ میراث شوم انگلیس برای هند و پاکستان

تهران- ایرنا- با پایان حکومت استعماری انگلیس بر شبه قاره هند در سال ۱۹۴۷، این منطقه به دو کشور مستقل هند با اکثریت هندو و پاکستان با اکثریت مسلمان تقسیم شد اما تنش‌های ناشی از رویداد که انگلیسی ها نقش عمده در آن داشتند، منجر به ایجاد مناقشه ای تاریخی شد که آتش آن تا به امروز هم هر از گاهی شعله ور می شود.

به گزارش روز دوشنبه ایرنا، این روزها، مصادف به ۱۴ و ۱۵ آگوست، به ترتیب مصادف با هفتاد و پنجمین سالروز استقلا پاکستان و هند از استعمار انگلیس است، گزارش پیش رو با بررسی دلایل تقسیم شبه قاره هند به دو کشور، نگاهی به عواقب آخرین میراث کمپانی هند شرقی در منطقه دارد.

با پایان حکومت استعماری انگلیس بر شبه قاره هند در سال ۱۹۴۷، این منطقه به دو کشور هند با اکثریت هندو و پاکستان با اکثریت مسلمان تقسیم شد اما تنش‌های ناشی از این تصمیم که توسط گروهی از تصمیم گیرندگان کمپانی هند شرقی، بدون هیچ‌گونه تخصص در نقشه‌سازی یا آشنایی با فرهنگ هند صورت گرفت منجر به یکی از بزرگترین بحران‌های کوچ اجباری در تاریخ شد. همچنین موجی از درگیری های خشونت آمیز را برانگیخت که زخم های ماندگاری را برای مردم ساکن در دو کشور جدید و مستقل، به جا گذاشت.

سردرگمی درباره مرزهای جدید و افزایش تنش در میان کسانی که به طور ناگهانی وضعیت اقلیت و اکثریت خود را تغییر دادند، مانند جرقه ای بود که به شعله آتش می زند. خشونت در سراسر شبه قاره، به ویژه در پنجاب و بنگال رخ داد. گر چه این خشونت ها تا سال ۱۹۵۰ کم کم به آرامش رسید اما خط رادکلیف که عنوان مرزهای ۱۹۴۷ است، هنوز پیامدهای ماندگاری برای منطقه دارد. در سال ۱۹۷۱، مردم پاکستان شرقی برای شکل دادن به ملت جدید بنگلادش اعلام استقلال کردند و مرز جنوبی جامو و کشمیر، یک ایالت شاهزاده‌ نشین بود که تصمیم گرفت پس از تقسیم دو کشور، مستقل باقی بماند اما امروز همچنان مورد مناقشه است.

۷۵ سال مناقشه؛ میراث شوم انگلیس برای هند و پاکستان
شبه قاره هند، پیش از تقسیم بندی توسط کمپانی هند شرقی 

چرا هند پس از رهایی از استعمار به دو کشور تقسیم شد؟

زمانی که انگلیس ۷۵ سال پیش، پس ار مبارزات گسترده و خونین هندی ها از هر مذهبی، به هند استقلال داد، سرزمینی که بر آن حکومت کرده بود، به هند و پاکستان (که پاکستان شرقی بعداً بنگلادش شد) تقسیم شد. این جدایی باعث افزایش خشونت و تفرقه میان هندوها و مسلمانانی شد که برای استقلال یک کشور واحد (هند)جنگیده بودند، در جریان این جدایی، نزدیک به ۱۵ میلیون نفر آواره شدند و تخمین زده می شود که بیش از یک میلیون نفر جان خود را از دست دادند.

زمانی که انگلیس دیگر قادر به اداره هند نبود، می خواست هر چه سریعتر این کشور را ترک کند. آخرین نایب السلطنه، لرد مونت باتن نام داشت، او تاریخ ۱۵ اوت ۱۹۴۷ را برای خروج نیروهای انگلیس از هند، تعیین کرد و به همین دلیل این روز به عنوان روز استقلال هند و پاکستان، در دو کشور، گرامی داشته می شود. 

مونت باتن رهبران جنبش استقلال را متقاعد کرد که با ایجاد دو کشور جدید، هند با اکثریت هندو و پاکستان با اکثریت مسلمان موافقت کنند، با وجود اینکه به او یک سال فرصت داده شد تا نقشه جدید هند را ترسیم کرد، او عجله کرد و به «سیریل رادکلیف»، وکیل انگلیسی که هرگز پا به هند نگذاشته بود، فقط پنج هفته فرصت داد تا کشور را به دو قسمت تقسیم و مرزهای کشورهای جدید را مشخص کند.

ایالت های شاهزاده نشین، می توانستند تصمیم بگیرند که به کدام ملت بپیوندند، در غیر این صورت به رادکلیف و تیمش گفته شد که مرزهایی را ترسیم کنند که به اکثریت های مذهبی احترام می گذارد و مرزهای پیوسته را در اولویت قرار می دهد. ترسیم «خط رادکلیف» در مناطقی با اکثریت مشخص آسان بود، اما رادکلیف متوجه شد که گروه‌های مذهبی در سراسر هند پراکنده شده‌اند. در مناطقی مانند بنگال و پنجاب که جمعیت هندو و مسلمان تقریباً برابری داشتند، خط کشی به ویژه دشوار بود.

در پایان، رادکلیف و تیم او که هیچ کدام از آنها در نقشه‌سازی یا سیاست و فرهنگ هند تخصص نداشتند، هر دو استان را به دو بخش تقسیم و تقریباً نصف آن را به هر کشور جدید اهدا کردند و کشور جدید پاکستان یک کشور به هم پیوسته نبود، بیشتر سرزمین آن در گوشه شمال غربی هند قرار داشت و قسمتی به نام پاکستان شرقی که در بنگال در شرق هند قرار گرفته بود.

۷۵ سال مناقشه؛ میراث شوم انگلیس برای هند و پاکستان
نقشه هند و پاکستان، با مرزهای رادکلیف ۱۹۴۷ 

جمعیت هند در آن زمان حدود ۲۵ درصد مسلمان و بقیه هندو، سیک، بودایی و سایر ادیان بودند، جواهر لعل نهرو و گاندی که رهبران استقلال به شمار می آمدند خواهان هندی بودند که همه مذاهب را بپذیرد اما انگلیسی ها از دین، به عنوان راهی برای تقسیم مردم در هند به دسته های رو در روی یکدیگر استفاده کردند.

انگلیسی  ها برای دمیدن در آتش اختلاف، به شکل برنامه ریزی شده ای، لیست های جداگانه از نمایندگان مسلمانان و هندو را برای انتخابات محلی، درست کردند و کرسی های متفاوتی برای سیاست‌مداران مسلمان و هندو در نظر گرفته شده بود.

انگیس که از اتحاد میان مذاهب در بیرون راندن کمپانی هند شرقی ترسیده بود، مهم ترین دستاویز را برای کنترل قدرت در این منطقه، تفرقه افکندن میان هندوها و مسلمانان دانست، مردمی که هندوستان را وطن می دانستند به دلیل مسلمان بودن از سرزمین خود آواره شدند و هندوهای ساکن منطقه ای که امروز پاکستان نام دارد، مجبور به ترک خانه اجدادی و راه افتادن به سوی هند شدند. این نوعی از کوچ اجباری است که در تمام تاریخ کمتر به آن پرداخته شده است.

برخی نظریه پردازان با اشاره به این که مسلمانان هندی از زندگی در سرزمینی که حاکمان آن هندو باشند، واهمه داشتند، بی تدبیری انگلیس را توجیه می کنند اما در سال هایی که انگلیس در هند نبود، هندوها و مسلمانان به خوبی در کنار یکدیگر، ثبات داشتند.

رهبران جنبش استقلال از حزب کنگره، موهنداس گاندی و جواهر لعل نهرو، خواهان یک هند واحد بودند که همه مذاهب را بپذیرد اما محمد علی جناح به شدت با گاندی در مورد استقلال اختلاف نظر داشت. او به عنوان رهبر مسلمانان هند که حزب مسلم لیگ را داشت، برای حل و فصل مساله استقلال، خواستار تقسیم شبه قاره به دو کشور شد.

در سال ۱۹۴۶، مسلمانان و هندوها در کلکته با یکدیگر درگیر شدند، این درگیری روند شکل گیری کشور پاکستان را سرعت داد و به موضوعی قابل استناد برای محمدعلی جناح شد که بتواند امنیت مسلمانان را در خطر بداند.

گفته می‌شود که بیش از ۲ هزار نفر شامل هندو و مسلمان، در قتل‌عام کلکته در سال ۱۹۴۶ کشته شدند.

۷۵ سال مناقشه؛ میراث شوم انگلیس برای هند و پاکستان
درگیری ها در کلکته، ۱۹۴۶

عواقب این تقسیم بندی چه بود؟

این تقسیم بندی در واقع آغاز بزرگ ترین مهاجرت بشر در تاریخ و یکی از وحشیانه ترین درگیری های داخلی در یک کشور بود، سردرگمی و ترس متعاقب آن مانند تنش های دیرینه هندو و مسلمانان بود. پس از سال‌ها بازی با دوقطبی مسلمان-هندو، کینه‌های قدیمی به درگیری های مرگبار تبدیل شدند و خصومت‌های جدیدی در میان کسانی که وضعیت اقلیت و اکثریت‌شان ناگهان تغییر کرده بود، بروز کرد. مردم اعضای خانواده خود را قصابی کردند، اوباش به پناهندگان و روستاییان حمله کردند، ساختمان ها را به آتش کشیدند، خانه ها و مشاغل را غارت کردند و مرتکب قتل عام شدند.

تخمین زده می شود که بین ۲۰۰ هزار تا یک میلیون نفر در اردوگاه های پناهندگان میان هند و پاکستان، بر اثر بیماری مرده یا کشته شده اند.

از زمان تقسیم، هند و پاکستان بارها بر سر اینکه چه کسی ایالت کشمیر را کنترل می کند، با هم جنگیده اند. بخش‌هایی از امریتسار در جریان شورش‌های سال ۱۹۴۷ به ویرانه تبدیل شد زیرا مسلمانان می‌خواستند این شهر بخشی از پاکستان باشد اما هندوها می‌خواستند در هند باقی بماند.

۷۵ سال مناقشه؛ میراث شوم انگلیس برای هند و پاکستان
آوارگان درگیری های آمریتسار، ۱۹۴۷ 

زمانی که خشونت‌ها در حدود سال ۱۹۵۰ از بین رفت، بیش از دو میلیون نفر جان باختند و هر دو کشور برای همیشه دگرگون شدند. در سال ۱۹۴۸، گاندی توسط یک ملی‌گرای هندو ترور شد که طبق گزارش‌ها گمان می‌کرد رهبر کشور، بیش از حد طرفدار مسلمانان است.

در همین حال، جغرافیای غیرمعمول پاکستان تنش‌هایی را بین شرق و غرب ایجاد کرده بود که در نهایت منجر به فشار برای استقلال بنگلادش شد. پاکستان شرقی که ۵۶ درصد از جمعیت پاکستان را در خود جای داده بود، بودجه کمتری دریافت می کرد و قدرت سیاسی کمتری نسبت به همتای غربی خود داشت.

در سال ۱۹۷۱، پس از چندین دهه اختلاف، بنگلادش(که زمانی پاکستان غربی نام داشت) اعلام استقلال کرد که این موضوع، جنگی خونین را به دنبال داشت. موارد بحث‌انگیز و گوناگونی در مورد جنگ بنگلادش روایت شده است. پاکستان در یک اقدام نظامی گسترده برای سرکوب استقلال طلبان، دست کم ۳۰۰ هزار غیرنظامی را کشت. مقامات بنگالی، کشته های خود را حدود سه میلیون نفر می دانند و ادعا می کنند که تلفات ۱۰ برابر بیشتر است. برای استقلال بنگلادش یک جنگ خونین هشت ماهه آغاز و بنگلادش رسماً در سال ۱۹۷۲ به یک دموکراسی مستقل تبدیل شد.

۷۵ سال مناقشه؛ میراث شوم انگلیس برای هند و پاکستان
مهاجران از هند به سوی پاکستان و از پاکستان به هند می روند

میراث انگلیس برای راج‌ها

اکنون کمتر از ۲ درصد از جمعیت پاکستان هندو هستند اما  در هند بیش از ۲۰۰ میلیون هندو، زندگی می کنند.

پاکستان، تحت تاثیر نفود جریان های افراطی به ویژه عربستان سعودی، به یکی از متعصب ترین کشورهای اسلام گرا، تبدیل شده است و هند اکنون بیشتر تحت تأثیر ملی گرایی هندو قرار گرفته، تا جایی که رهبران حزب افراطی هیندوتوا، به دنبال حذف رنگ سبز از پرچم سه رنگ این کشور هستند و آن را اضافه می دانند.

هند استقلال یافته در ۱۹۴۷ می توانست کشوری متحد باشد که از هر دو بازوی هندو و مسلمان خود برای پیشرفت و پاک کردن آثار استعمار، بهره بگیرد اما این میراث اصلی تقسیم بندی انگلیسی هاست که دوستی و پیوند میان مردم یک سرزمین، به یکی از بزرگترین مناقشه ها در تاریخ معاصر میان دو کشور همسایه تبدیل شده است، کشورهایی که هنوز فرهنگ مشترک شان، به روشنی دیده می شود اما سیم های خاردار و دیوارهای بلندی که به نام دین میان آنها کشیده شده، مردم را از یکدیگر جدا کرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha