مدارس «سواکن، جدا کن» پاشنه آشیل سیستم آموزشی

تهران- ایرنا- انتشار اسامی برگزیدگان کنکور یک پیام پنهان داشت؛ بیش از ۹۵ درصد رتبه‌های برتر از مدارس تیزهوشان و پولی است. این یعنی دانش‌آموزان مدارس دولتی که بیشتر جمعیت مدارس را تشکیل می‌دهند از همان ابتدا باید قید رشته‌های پرمتقاضی و آینده‌دار را بزنند.

«دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به صورت رایگان گسترش دهد.» اصل ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

با وجود این اصل درخشان در قانون اساسی بیش از سه دهه از فعالیت مدارس غیردولتی در کشور می‌گذرد؛ مدارسی که به نام‌های مختلف و به اشکال و تنوع گوناگون در سراسر کشور وجود دارند. حاصل فعالیت رو به گسترش این مدارس در کشور این است که کیفیت آموزش بین مدارس دولتی عادی و مدارس پولی به شدت متفاوت است و به طور خلاصه می‌توان گفت، در سیستم آموزشی ایران «هر چه پول بدهی همان قدر آش می خوری.» 

دولت‌های مختلف در سه دهه گذشته با این سیاست کلی، در تلاش بوده‌اند نظام آموزشی کشور را کارآمدتر و با کیفیت‌تر کنند، به طوری که نقش دولت در این سیستم سنگین با جمعیت بیش از ۱۴ میلیونی کمتر شود و نوعی خودگردانی در نظام آموزشی کشور اجرا شود. نتیجه این سیاست این شده که مدارس متنوعی در نظام آموزشی کشور شکل گرفته که به طور خلاصه شامل مدارس سمپاد یا تیزهوشان، مدارس نمونه دولتی، مدارس هیات امنایی، مدارس غیردولتی و مدارس عادی دولتی هستند. مدارس غیردولتی البته با برندسازی و اسامی مختلف بسیار متنوع هستند و کیفیت آموزشی متفاوتی دارند.

در این سیستم آموزشی رفته رفته نقش مدارس خاص با امکانات و معلمان با تجربه‌تر در موفقیت آینده دانش‌آموزان پر رنگ‌تر شده است. به طوری که رفته رفته سهم بیشتری از رشته‌های پرمتقاضی و آینده‌دار دانشگاه‌ها به دست آورند و رقابت سختی برای ورود به این مدارس شکل گرفته است.

مدارس «سواکن، جدا کن» پاشنه آشیل سیستم آموزشی

استرس کنکور به پایه ششم آمده است

آزمون ورود به مدارس سمپاد از پایه ششم ابتدایی به نوعی استرس و فشارهای روانی پشت کنکور را به پایه ابتدایی منتقل کرده است. در این سیستم بسیاری از دانش آموزان برای موفقیت ‌آتی خود از سالهای ابتدایی با فدا کردن کودکی و تفریح و زندگی عادی وارد ماراتن سخت و نفس‌گیری می‌شوند تا شاید بعد از دیپلم بتوانند در رشته‌ای آینده‌دار قبول شوند.

گردش مالی بالا و چند ده هزار میلیارد تومانی مدارس تیزهوشان و غیردولتی و کلاس‌های آزاد تقویتی سبب شده با وجود انتقادهای جدی که در مورد این سیستم آموزشی وجود دارد و حتی طرح‌های اصلاحی مانند حذف مدارس سمپاد از متوسطه اول که گاه و بیگاه در مجلس یا دولت‌ها مطرح می‌شود، نه تنها تغییری رخ ندهد بلکه هر سال بیش از گذشته نقش و سهم مدارس پولی و سرمایه گذاری مالی خانواده‌ها در قبولی رشته‌های پر طرفدار کنکور بیشتر می‌شود. وضعیتی که به گفته برخی کارشناسان علت آن وجود «مافیای آموزشی در ایران» است، گروهی که از نفوذ بالایی برخوردار بوده و  از وضع موجود سود می‌برند و مانع تغییرات درخور در این حوزه هستند.

در این سیستم هر سال با آرمان عدالت آموزشی در کشور فاصله می گیریم. آنان که والدین پولدارتری دارند، در مدارس بهتری تحصیل می‌کنند و امکانات آموزشی بهتری در اختیار دارند. کلاس‌های زبان و تقویتی با حضور مدرسان با تجربه در  این مدارس برگزار می‌شود. برگزاری کلاس‌های تضمینی آمادگی ورود به مدارس تیزهوشان و آموزش فن و فنون تست زنی برای حضور در این مدارس فضایی فراهم کرده که ورود به مدارس تیزهوشان چندان هم به هوش بالا نیاز ندارد.

کافی است پول خرج کنی و در کلاس‌های تست زنی قلق تست‌ها را بیاموزی تا با ورود به مدرسه بهتر، آینده بهتری داشته باشی.
 

فرآیند خصوصی سازی نظام آموزشی در ایران از کجا شروع شد؟گردش مالی چند ده‌هزار میلیارد تومانی مدارس تیزهوشان و غیردولتی باعث شده با وجود انتقادهای جدی که علیه این سیستم آموزشی وجود دارد هر سال بیش از گذشته نقش و سهم مدارس پولی در قبولی رشته‌های پر طرفدار کنکور بیشتر شود

اما چرا نظام آموزشی ایران به این سمت رفته است. این فرآیند از کجا شروع شد. مزایا و معایب نظام آموزشی فعلی ایران چیست؟ برای بررسی و آسیب شناسی این موضوع پژوهشگر ایرنا به سراغ «دکتر ابراهیم سحرخیز» کارشناس آموزش و پرورش و معاون اسبق این وزارتخانه رفت. 

سحرخیز می‌گوید: اینکه اکثر قبول شدگان رشته‌های خوب دانشگاهها از میان دانش آموزان مدارس پولی و تیزهوشان هستند موضوع تازه‌ای نیست. یک واقعیت ۳۰ ساله است که به علت رویکرد مسئولان به آموزش و پرورش تکرار و تشدید می‌شود. واقعیت این است که رتبه‌های برتر کنکور در تمام این سال‌ها متعلق به دانش آموزان مدارس «سرآمد» است و مدارس سرآمد در ایران مدارس پولی هستند.

«مدارس ایران را می‌توانیم به دو دسته تقسیم کنیم. مدارس پول بگیر یا شهریه بگیر و مدارس غیر پولی. مدارس پولی هم به دو دسته تقسیم می‌شوند، مدارس دولتی پول بگیر و مدارس غیردولتی پول بگیر. مانند مدارس سمپاد یا تیزهوشان که دولتی هستند اما شهریه می‌گیرند. مدارس نمونه دولتی هم دولتی هستند اما شهریه دریافت می‌کنند. این مدارس هم از مدارس سرآمد یا خاص محسوب می‌شوند.»

او می‌افزاید: مدارس نمونه دولتی به اسم روستاییان تشکیل شد اما متاسفانه این مدارس هم دچار انحراف و خانه بچه پولدارها و مدیران و مسئولان شدند. وقتی ظرفیت مدارس سمپاد پر می‌شود. سرریز این مدارس به مدارس نمونه دولتی می‌روند. نوع دیگر مدارس، هم  مدرسه‌های شاهد هستند که به اسم کمک به فرزندان شاهد و ایثارگر تاسیس شدند. اما طوری طراحی شده‌اند که از ۳۰ سال پیش برای اینکه پولی شدن این مدارس را توجیه شود، ۳۰ درصد از ظرفیت این مدارس، فرزندان شاهد و ایثارگر ثبت‌نام دارد  و ۷۰ درصد ظرفیت  این مراکز را به مردم می‌فروشند و کسانی که پول می‌دهند می‌توانند در این مدارس ثبت نام کنند.

پول حرف اول را می‌زند

این کارشناس سیستم آموزشی می‌گوید: علاوه بر آنها، نوع دیگری از مدارس هم تاسیس شده که نامش را هیأت امنایی گذاشتند. این مدارس دولتی محسوب می‌شوند. ترکیب هیأت امنا به ظاهر طوری چیده می‌شود که از معتمدان محل، دانشگاه، حوزه، اولیای دانش‌آموزان و جاهای مختلف باشند. مدیر مدرسه نیز دبیر هیأت امناست اما همه این تعاریف راهی است برای گرفتن پول از مردم.در مدارس هیأت امنایی هم پول حرف اول را می‌زند. کلاس‌های فوق برنامه و آمادگی کنکور هم بهانه‌ای هستند برای پول گرفتن.
 

مدارس «سواکن، جدا کن» پاشنه آشیل سیستم آموزشی

سحرخیز  ادامه می‌دهد: دسته دیگر مدارس غیردولتی هستند که شهریه‌های مشخصی دارند. مدارسی که در اواخر دهه ۶۰ به نام «غیرانتفاعی» ایجاد شدند. با این رویکرد که می‌خواهیم برای کشور مدیر تربیت کنیم اما کمکم که بازارشان گرم شد. برای این مدارس قانونی دائمی تصویب کردند و نام این مراکز آموزشی به صورت قانونی به مدارس غیردولتی تغییر کرد.

او می‌افزاید: دسته دیگر مدارس عادی دولتی هستند که به نظر من نماد ۹۹ درصدی‌ها هستند. مدارسی که فرزندان فقرا در آنها درس می‌خوانند. دولت برای آنها فقط پول معلمان را پرداخت می‌کند. این مدارس در عمل هیچ امکاناتی ندارند. کلاس فوق برنامه ندارند. ساعات عادی مدارس را هم آموزگارانی پر می‌کنند که حال و حوصله ندارند. حقوق کم دریافت می‌کنند یا سابقه کم دارند. انگیزه ندارند. تعداد دانش‌آموزان در کلاس‌های این مدارس را ۴۰ نفر تعریف کردند و تراکم دانش‌آموز در این مدارس بالا  هستند. مدارس دولتی به طور معمول نیروی کافی ندارند. به جای دو معاون یک معاون دارند. بیشتر این مراکز مدیران قوی، مربی پرورشی یا مربی بهداشت ندارند. در این کلاس‌های پرجمعیت خشونت هم دیده می‌شود. امکانات و ظرفیت آزمایشگاهی تعطیل است و از امکانات ورزشی کم برخوردارند یا اصلا امکانات ورزشی ندارند.

«نتیجه فعالیت مدارس دولتی عادی هم معلوم است. دانش آموزی که به این مدارس می‌آید. اندک انگیزه‌ای که دارد هم از دست می‌دهد. بختی برای اینکه بتواند رتبه برتر کنکور باشد ندارد و اگر به طور استثنایی یک نفر از این مدارس بتواند در کنکور رتبه خوب بیاورد تصادفی است.»

ریشه نظام آموزشی طبقاتی کجاست

دکتر سحرخیز با ریشه یابی این رویکرد در نظام آموزش و پرورش ایران می‌گوید: ریشه این رویکرد به اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ و دولت آقای هاشمی بر می‌گردد. زمانی که مسئولان وقت می‌خواستند سیاست‌های نئولیبرالیستی دیکته شده بانک جهانی را در همه بخش‌ها از جمله آموزش و پرورش اجرا کنند.
معتقدان این راهبرد می‌گویند «دولت نباید در اقتصاد و حوزه‌های مختلف دخالت کند. سیستم عرضه و تقاضا و بازار همه چیز را تعیین می‌کند. باید به سمت خصوصی شدن و واگذار کردن همه امور به مردم برویم. دولت باید کوچک شود و حق دخالت در بازار را نداشته باشد.»

مدارس ایران را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد. مدارس پول‌بگیر یا شهریه بگیر و مدارس غیرپولی. مدارس پولی هم به دو دسته تقسیم می‌شوند، مدارس دولتی پول بگیر و مدارس غیردولتی پول بگیراو می‌افزاید: این تفکر در آموزش و پرورش هم وارد و از دهه ۷۰ و برنامه دوم توسعه این رویکرد وارد سیاست‌های کشور شد. در برنامه دوم توسعه آمده است که دولت باید به تدریج مدارس غیردولتی را توسعه دهد و خودش را از زیر بار هزینه‌های سنگین آموزشی خارج کند. برنامه دوم توسعه آغاز حرکت به سمت گسترش مدارس پولی بود. در این برنامه آمده بود که آموزش و پرورش باید توسعه مدارس غیرانتقاعی (که اکنون غیردولتی شده) را در دستور کار قرار دهد.

«دولت‌ها سالهاست به دنبال کاهش هزینه‌های آموزشی هستند. همه دولتها در ۳۰ سال گذشته این سیاست را دنبال کردند. آقای روحانی، رئیس جمهوری سابق هم در دولت قبل در یکی از سالها زمانی که بودجه را به مجلس تحویل داد در صحبت‌هایش اعلام کرد که آموزش و پرورش دولتی برای دولت گران تمام می‌شود. باید کاری کنیم که هر سال ۱۰ درصد مدارس به بخش خصوصی واگذار شود».

وی ادامه می‌دهد: در آن زمان مجلس با این سیاست مخالفت کرد اما این سیاست به صورت زیرپوستی همچنان ادامه دارد و با عناوین مختلف از جمله مردمی‌سازی دنبال می‌شود. مردمی‌سازی همان خصوصی‌ سازی است و حتی این رویکرد وجود دارد که با استفاده از کارت ملی دانش آموزان مبلغی به عنوان «یارانه آموزشی»  میان اولیا توزیع شود.

 سحرخیز می‌گوید: بانیان تفکر نئولیبرالیستی هنوز در کرسی‌های تصمیم گیری آموزش و پرورش حضور دارند. آنها معتقدند همان طور که دولت نباید در اقتصاد دخالت کند و مکانیزم عرضه و تقاضا باید بازار را به تعادل برساند. آموزش و پرورش هم کالاست و باید سیاست‌ها به سمتی بروند که مردم اداره امور را به دست بگیرند و بتوانند برای فرزندانشان مدرسه انتخاب کنند.
 

مدارس «سواکن، جدا کن» پاشنه آشیل سیستم آموزشی


او می‌افزاید: بر اساس این رویکرد باید مدارس متنوعی متناسب با ذائقه همه مردم داشته باشیم. حتی در بین این افراد گروهی هستند که با برنامه درسی متمرکز هم موافق نیستند و معتقدند دولت باید تدوین کتاب و مدرسه‌داری را رها کند و همه امور را به مردم بدهد. دولت به عنوان حاکمیت یارانه آموزشی بدهد. برای اینکه از قشر فقیر حمایت کند و هر کس در حد توانش بتواند مدرسه مورد نظرش را پیدا کند. اسم این طرح را هم «عدالت آموزشی» گذاشته‌اند.

رقابت سنگین و نفس‌گیر کنکور به پایه‌های پایین‌تر در دوره ابتدایی و متوسطه اول منتقل شده است. مدارس هم شکل «سوا کن، جدا کن» پیدا کرده‌اند.«با اجرای این رویکرد  در آموزش و پرورش  به طور عملی فعالیتی تجاری و نظام طبقاتی در مدارس حاکم می‌شود. نتیجه این اتفاق این است که رتبه‌های خوب و دانشگاه‌های برتر نصیب بچه پولدارها می‌شود و به فرزندان فقرا کالای بنجل و مدارس عادی دولتی می‌رسد.»

 کارشناس نظام آموزشی می‌گوید: در این سیستم هر چقدر پول بدهی همان قدر آش می‌خوری. وقتی در یک مدرسه پولی، دانش‌آموز امکانات مختلف کلاسهای فوق برنامه، کلاس تقویتی، کلاس تضمینی کنکور دارد معلوم است که رتبه‌های برتر کنکور را به دست می آورد.

 به گفته دکتر سحرخیز، در گذشته بچه‌های باهوش رتبه‌های برتر کنکور را به دست می‌آوردند اما اکنون رتبه‌های برتر کنکور لزوما نابغه یا خیلی باهوش نیستند. این طور نیست که هر کس وارد مدرسه تیزهوشان شد خیلی باهوش یا نابغه است. تست زدن یک روش آموختنی و اکتسابی است. افرادی که سالها تست می‌زنند و با اصول تست زدن چهارجوابی در کلاسهای مختلف آشنا می‌شوند. همان‌هایی هستند که در کنکور رتبه‌های بالا را به دست می‌آورند. امروزه خانواده‌ها از کلاس چهارم فرزندانشان را در کلاس تست‌زنی ثبت نام می‌کنند تا بعد از کلاس ششم در مدرسه تیزهوشان قبول شوند و در واقع از کلاس سوم ‌آنها را برای کنکور و دانشگاه آماده می‌کنند.

 او می‌گوید: در واقع رقابت سنگین و نفس‌گیر کنکور به پایه‌های پایین‌تر در دوره ابتدایی و متوسطه اول منتقل شده است. مدارس هم شکل «سوا کن، جدا کن» پیدا کرده‌اند. دانش‌آموزان پولدار مدارس خوب و سرآمد را انتخاب می‌کنند و آینده‌شان تضمین می‌شود و دانش‌آموزان خانواده‌های فقیر مجبورند در مدارس بی‌کیفیت بمانند و شانسی برای قبولی در رشته‌های پر متقاضی دانشگاه‌ها نداشته باشند.

ادامه دارد...

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha