ادعا شده «دشمنی مشترک با ایران» دلیل اصلی این همکاریها و پاسخی مستقیم به تهدیدهای فزاینده سایبری ج. ا.ایران است، حال آنکه با نگاهی دقیقتر دلایل متعددی را برای این نوع همکاریها میتوان مطرح کرد که از روایتهای غالب مبتنی بر تهدیدانگاری ایران فراتر میرود و حوزههای مهمی چون اقتصاد و فناوری را در بر میگیرد.
براساس گزارشهای منتشره، آمریکا و عربستان سعودی اعلام کردند که در زمینه طیف وسیعی از صنایع پیشرو از جمله شبکههای نسل ۵ و ۶ ارتباطاتی، ارتقای امنیت سایبری، و اکتشافهای فضایی همکاری خواهند کرد.
این همکاری به عنوان بخشی از تفاهمنامه بین وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات عربستان و سازمان ملی مخابرات و اطلاعات آمریکا اعلام شده است. همچنین درباره امنیت سایبری، دو کشور شاهد گسترش روابط دوجانبه در زمینه به اشتراک گذاری تهدیدهای حیاتی و فعالیتهای مخرب در فضای سایبری خواهند بود و «دفاع سایبری مشترک» را تقویت و در زمینه «بهترین شیوهها در آموزش امنیت سایبری» همکاری خواهند کرد.
طبق گزارشها، توافقنامهای نیز میان سازمان امنیت سایبری ملی عربستان سعودی و ۲ آژانس آمریکایی، دفتر تحقیقات فدرال (FBI) و آژانس امنیت سایبری و امنیت زیرساخت وزارت امنیت داخلی (CISA) امضا شده است. در زمینه اکتشاف فضایی ازجمله پروازهای فضایی سرنشیندار، رصد زمین، توسعه تجاری و نظارتی، و رفتار مسئولانه در فضا نیز همکاریهای دو کشور گسترش خواهد یافت.
نگاه نوین آمریکا به ایجاد ابتکار عملهای دیپلماتیک فناوری محور به خصوص ابتکارهای سایبری
بررسی تلاشهای چند سال اخیر آمریکا در ائتلاف و اتحادسازیهای نوین دلالت بر تمرکز این کشور بر ابتکار عملهای فناوری محور بخصوص در عرصه سایبری، اقتصاد دیجیتال، و فضایی دارد. به عبارت بهتر از آنجا که قرن ۲۱، قرن فضا و سایبر است، اولویتهای آمریکا در بحث ائتلاف و اتحادسازی تغییر کرده است؛ در این راستا ملاحظات ذیل قابل توجه است:
نکته اول اینکه منع گسترش هستهای، گسترش منطقهای (نفوذ منطقهای)، و گسترش موشکی (بهاصطلاح ۳NP) از دیرباز در دستور کار آمریکا برای مقابله با ج. ا.ایران بوده و در سالهای اخیر بخصوص دو سال اخیر دو محور جدید دیگر به آن اضافه شده است: منع گسترش پهپادی، و منع گسترش سایبری.
در این راستا همکاریهای سایبری در منطقه از جمله بین رژیم اسرائیل و سعودی یا امارات، بخشی از راهبرد گستردهتر ایالات متحده برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران است؛ لذا تولید ادبیات در اندیشکدههای آمریکایی و اروپایی و حتی منطقهای این زمینه افزایش یافته و آمریکا ضمن اشارات مکرر به تهدید فزاینده ایران در این دو حوزه، تلاش کرده تا در ائتلافهای منطقهای بندهایی در این خصوص ایجاد کند و هر دو را در دستور کار جهانی خود برای تحدید نفوذ ایران قرار دهد. انتظار میرود این کشور، هم در ائتلافهای منطقهای و هم در صدور قطعنامههای بینالمللی در این زمینه فعالیت ویژهای از خود نشان دهد.
نکته دوم بحث ژئوپلیتیک و عمق سایبری است که دیگر یک نظریه نیست، بلکه یک واقعیت با اهمیت راهبردی و فزاینده است. بدون تردید یکی از دغدغههای مهم دولت بایدن در قبال چین و روسیه، موازنه قدرت سایبری یا Cyber Balance of Power و تداوم برتری در صورت امکان است. ایجاد فرماندهی سایبری، ایجاد دفتر ویژه امور سایبری در وزارت خارجه آمریکا، و تدوین استراتژیهای جدید امنیت سایبری از جمله سیاستهای دولت آمریکا در این زمینه است.
نکته سوم اهمیت روزافزون دیپلماسی سایبری و شکل دادن به اینترنت و گذار دیجیتال مطلوب آمریکا است که باعث شده تا کاخ سفید به کاربست آن و تحقق اهداف در این زمینه تعهد جدی نشان دهد.
همگرایی با متحدان اروپایی، آسیایی، و خاورمیانهای با هدف تقویت ارزشهای مدنظر آمریکا در برابر کشورهای متخاصم در اینترنت که به ادعای واشینگتن به دنبال بالکانیزه کردن فضای سایبری یا اسپلینترنت هستند، اقدامی راهبردی است؛ لذا هرچند اتحاد و ائتلاف سازی با متحدان و شرکا در جهان، راهبردی مالوف و قدیمی از سوی آمریکاست اما ائتلاف و اتحادسازی سایبری، اقدامی نوین است و کاخ سفید به دنبال استفاده از وزن کشورها در مناطق مختلف ازجمله وزن عربستان در جهان عرب و اتحادیههای مخابراتی عربی و آفریقایی، در وزنکشیهای بینالمللی در عرصه سایبری است. علاوه بر این، سد کردن نفوذ سایبری چین در منطقه با تشویق کشورها به استفاده از تجهیزات و فناوری آمریکایی مثلاً در نسل ۵ یا نسل ۶ ارتباطاتی، هدف مهم دیگری است که همانند منع فعالیت هواوی در این زمینه در اروپا، از سوی آمریکا دنبال میشود.
نگاه رژیم صهیونیستی به ائتلافهای سایبری
از دید مقامات اسرائیلی، ایران مدتهاست که به رقیب مسلط این رژیم در عرصه سایبری تبدیل شده و تهدید سایبری پیشرو و جدیای علیه آن است تا حدی که از یک سو به دنبال افزایش توانمندیهای سایبری آفندی و پدافندی ازجمله ساخت «گنبد سایبری» است و از سوی دیگر به دلیل ناتوانی در هماوردی تنها با ایران به دنبال شرکای منطقهای و فرامنطقهای است.
تصویرپردازی از ایران به عنوان دشمن سرسخت سایبری علیه سعودی و متحدان منطقهایاش و تشدید درک تهدید سایبری از سوی ایران در آمریکا، راهبردی است که اسرائیل مدتهاست بر روی آن کار، و ایجاد ائتلافهای آشکار و پنهان را راهی موثر برای عقب راندن نفوذ سایبری ایران و در راستای منافع آمریکا، سعودی و خود القای میکند.
نگاه عربستان به ائتلافهای سایبری
در نگاه اول طبیعی است عربستان سعودی به عنوان متحد آمریکا در منطقه وارد چنین ائتلافهایی شود با این حال افزایش درک تهدید سایبری نه از سوی ایران (که روایت سازیهای فرامنطقهای و منطقهای بسیاری دارد) بلکه از سوی دیگر بازیگران ازجمله خود اسرائیل و حتی رقبای عرب چون قطر دلیل مهمی برای اینگونه ائتلافسازیهای سایبری است. در خصوص درک تهدید از سوی رقبای عرب نباید فراموش کرد که بحران قطر در سال ۲۰۱۷ بر اثر یک حمله سایبری منتسب به عربستان و امارات به شبکه الجزیره ایجاد شد و احتمال وقوع چنین حملاتی در آینده کم نخواهد بود.
در نگاه دوم باید به این مهم توجه داشت که توافقهای سایبری سعودی با آمریکا جنبههای اقتصادی و فناورانه قویای هم دارد و تنها به امنیت و دفاع محدود نشده است. همکاری در نسلهای جدید ارتباطاتی، تقویت اقتصاد دیجیتال و تشدید همکاریهای فضایی با نگاه تقویت اقتصاد فضا را باید در راستای برنامه بلندپروازانه ۲۰۳۰ محمد بن سلمان ارزیابی کرد.
معروفترین طرح این چشمانداز پروژه بلندپروازانه «نئوم» با امکانات فوق پیشرفته فناورانه با هدف قطع وابستگی این کشور به درآمدهای نفتی و تبدیل نمودن آن به هاب تکنولوژی بخصوص قدرت سایبری در منطقه است. عربستان در رقابت با دیگران بخصوص امارات، ایران و رژیم صهیونیستی، زیرساخت دیجیتالی قویای را برای تسریع در تحول دیجیتال تعریف کرده است.
برنامه این کشور برای الگو شدن در هوش مصنوعی در جهان بهواسطه ایجاد موسسات متعدد نظیر سازمان اطلاعات و هوش مصنوعی سعودی (SDAIA)، مرکز ملی هوش مصنوعی (NCAI)، و مرکز هوش مصنوعی انرژی (SDAIA) و سرمایه گذاری بالا در آموزش، جذب و تربیت متخصص، به بلوغ رساندن اکوسیستم استارت آپی، و جذب ۲۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری داخلی و خارجی تا سال ۲۰۳۰ در صنعت داده و هوش مصنوعی به عنوان بخشی از پروژه جایگزینی اقتصاد نفت پایه، در همین راستا قابل فهم است.
از دید مقامات اسرائیلی، ایران مدتهاست که به رقیب مسلط این رژیم در عرصه سایبری تبدیل شده و تهدید سایبری پیشرو و جدیای علیه آن است تا حدی که از یک سو به دنبال افزایش توانمندیهای سایبری آقندی و پدافندی ازجمله ساخت «گنبد سایبری» استجمعبندی و توصیهها
همانطور که گفته شد منع گسترش هستهای، گسترش منطقهای (نفوذ منطقهای)، و گسترش موشکی (بهاصطلاح ۳NP) از دیرباز در دستور کار آمریکا برای مقابله با ج. ا.ایران بوده و در سالهای اخیر بخصوص ۲ سال اخیر دو محور جدید منع گسترش پهپادی، و منع گسترش سایبری به آن اضافه شده است؛ لذا ما با ۵ موضوع منع گسترش (۵NP) از سوی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران مواجه هستیم که برای هرکدام دستور کار جداگانهای را تعریف کرده است.
مثلاً منع گسترش هستهای از طریق گفتگوهای برجامی مدیریت میشود، درحالیکه تلاش شده تا برای مقابله با دیگر موارد ادعایی گسترش از سوی ایران، ابتکارهای دیگری تعریف (مثلاً ناتوی عربی برای مقابله با نفوذ منطقهای یا ائتلاف منطقهای مقابله با توان پهبادی ایران) و به موازات هم پیش برده شود.
بر این اساس انتظار میرود جمهوری اسلامی ایران خود را برای دستور کارهای پیچیدهتر و تلاشهای آمریکا برای تهدیدانگاری فزاینده از ایران در عرصه سایبری، پهپادی و حتی فضایی در کوتاه و میانمدت آماده کند و آمادگی مقابله با این تلاشها را داشته باشد.
بهرغم این تلاشها و خوشبختانه، حوزه سایبری و اقتصاد دیجیتال حوزهای در حال شکلگیری است و هنوز به وضعیت قطعیاش نرسیده است؛ لذا کشورها، سیاستها و منافع آنها بر اساس قواعد و شرایط موجود الزاماً تعریف نمیشوند و این فضای در حال تکامل بودن فرصتهای خوبی را در اختیار جمهوری اسلامی ایران برای تنظیم روابطش با همسایگان و بخصوص عربستان سعودی در حوزه سایبری قرار میدهد.
توضیح اینکه تجربه رفتار عربستان و بسیاری از کشورهای حوزه خلیج فارس در سازمانهای بینالمللی مرتبط با فضای سایبری، از دغدغههای مشابه ایران و نگرانی از مدلهایی چون چند ذینفعی و نقض حاکمیت ملی حکایت دارد.
در حوزه مبارزه با جرایم سایبری و نیز توسعه سهم اقتصادی دیجیتال در منطقه نیز دو کشور با یکدیگر همسو هستند، و میتوانند برخلاف روابط اقتصادی سنتی که رقیب هم به حساب میآیند، مکملهای اقتصادی خوبی برای هم باشند. در دیگر بخشهای حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات بخصوص حوزههای فنی نیز موارد متعدد کارکردیای برای توسعه روابط وجود دارد.
با این حال برای اقدام در مقام کنشگر و نه واکنشگر به تحولات مذکور، ضروری است تا در دو سطح داخلی و بینالمللی اقداماتی در دستور کار قرار گیرد.
در سطح داخلی تقویت سهم اقتصاد دیجیتال و اقتصاد فضا از تولید ناخالص داخلی کشور، تقویت زیرساختهای ارتباطاتی و فناوری اطلاعات، تقویت توانمندیها در حوزه امنیت و دفاع سایبری و اعلام مواضع شفاف در عرصه امنیت سایبری برای ایجاد بازدارندگی سایبری از کارهای کلیدی است.
در سطح بینالمللی نیز ایجاد وابستگی متقابل در حوزه اقتصاد دیجیتال و ارتباطات و فناوری اطلاعات با همسایگان، کشورهای دوست و همسو؛ تقویت همکاریها در زمینه امنیت سایبری با کشورهای همسایه، دوست و همسو ازجمله عقد توافقنامههای امنیت سایبری؛ حضور هدفمند، ایجابی و منتقدانه در مجامع بینالمللی شکلدهنده به هنجارها، استانداردها، قواعد و حقوق سایبری و فضای ماروائ جو؛ ایجاد و برگزاری مجامع منطقهای و فرامنطقهای مانند گفتگوهای جنوب- جنوب در حوزه حکمرانی بینالمللی فضای سایبری و فضای ماورای جو ازجمله با کشورهای آفریقایی، آمریکای لاتین و آسیایی؛ و در نهایت استفاده از ظرفیت همکاریهای کارکردی در حوزه سایبر و اقتصاد دیجیتال برای تقویت روابط با همسایگان ازجمله کشورهای زیرمنطقه خلیج فارس برای تبدیل تهدید به فرصت، توصیه میشود.
*پژوهشگر حوزه بین الملل فضای مجازی و دیجیتال
نظر شما