اگر تمام آیات و روایات را بنگریم بیشک به این نتیجه خواهیم رسید که برترین عمل از منظر خداوند متعال و اهل بیت علیهم السلام، (معرفت) است اما چگونه در دنیایی که انبوه اطلاعات، بشر را فراگرفته و آدمی در جوانی در محاصره مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و از همه مهمتر رسانهای قرار میگیرد، میتواند به این مهم دست یابد که هم برای او دنیای بلاغ به ارمغان میآورد و هم آخرت نیکو نوید میدهد؟
پیامبر اعظم (ص) در حدیثی فرموده «علم به کثرت آموزش نیست بلکه نوری است که خداوند در دل هر مومنی که بخواهد می گذارد» این موضوع به وضوح بیانگر این است که انسانِ گرفتار مدرنیته سعی میکند شاخصها و استانداردهای مختلفی برای عالم بودن هر شخص در نظر بگیرد، همچنین این حدیث این پیام را منتقل میکند که تلاش آدم شرط لازم است برای رسیدن به معرفت ولی شرط کافی برای رسیدن به معرفت از سمت انسان نیست بلکه از طرف خداوند متعال و به واسطه اهل بیت (ع)است. در واقع خط کشی که علم هر کس را میتوان با آن اندازه گیری کرد، تعداد مدارک تحصیلی و دانشگاهی و ... نیست بلکه خط کش صحیح و منطبق بر فطرت انسان، همان میزان تطابقی که هر فرد بر ثقلین دارد، است.
تعریف ما از معرفت چیست؟
گم شده من معرفتی است که به نور مثال زده اند و امیرالمومنین (ع) می فرماید «معرفتی بالنورانیة معرفت الله عزوجل و معرفة الله عزوجل معرفتی بالنورانیة و هوالدین الخالص»، شناخت من به نورانیت شناخت خدای عزوجل و شناخت خدای بلند مرتبه شناخت نورانیت من است و این دین خالص است. در این حدیث به مساله بسیار مهمی دیگر اشاره میشود. یعنی شناخت نورانیت اهل بیت (ع) شناخت خدای بلند مرتبه است اما دقیقا شناخت نورانیت اهل بیت (ع) به چه چیزی اشاره دارد؟ با این اوصاف هنوز درکی از (معرفت) نداریم چرا که با توجه به حدیث امیرالمومنین (ع) « هرکس خود را بشناسد خدای خود را شناخته است» و از آیه قرآن مبنی بر اینکه خدا به هیچ چیزی شبیه نیست «لیس کمثله شی» نیز متوجه می شویم که بین خالق و مخلوق، هیچ وجه اشتراکی وجود ندارد و معرفت، یعنی شناخت نورانیت اهل بیت (ع) و آن هم به گونهای که خود اهل بیت (ع) به ما میآموزند.
حالا منصفانه متوجه میشویم که واقعا تاکنون هیچ تعریف درستی از بزرگترین دستور دین یعنی (معرفت) به مسلمانان جهان ارائه نشده بود.
از خلوتی راه سعادت نهراسید
راه رسیدن به چنین معرفتی بسیار دشوار و سنگین است. هر کسی تاب و تحمل پیمودن این راه را ندارد؛ چنانچه از میان شیعیان زمان امیرالمومنین (ع) فقط هفت نفر در زمره خواص قرار گرفتند و متاسفانه از ابتدای خلقت تا قیامت اکثر افرادی که دوست دارند در مسیر معرفت خداوند گام بردارند، حتی به منازل ابتدایی آن هم نمی رسند. پس واقعا چاره ای نیست جز اینکه قدم به قدم همچون سلمان (رض) در مسیری گام برداریم که اهل بیت (ع) برای ما ترسیم کرده اند.
کتاب لزوم سلوک با استاد حق دقیقا به این مسئله بسیار مهم اشاره دارد. در واقع سلوک الی الله فقط با عالم ربانی که خود، این مسیر را پیموده، میسر است و هرکسی به تنهایی نمی تواند چنین مسیر دشوار و سنگینی را بپیماید. این کتاب به ما می آموزد چگونه عالمان ربانی را شناسایی کنیم، ویژگیهای عالمان ربانی چیست و چگونه خداوند متعال و اهل بیت (ع) اولیاء الهی را به عنوان استاد یک شیعه انتخاب می کنند.
نظر شما