خاطرات شنیدنی نوه مادرِ ژاپنی شهید بابایی/ می‌گفت راز گریه بر امام‌حسین(ع) را بعد از شهادت فرزندم فهمیدم

تهران- ایرنا- نوه مادرِ ژاپنی شهید بابایی به نقل از مرحومه (کونیکو یامامورا) مادر بزرگ خود می‌گوید: وقتی فرزندم به شهادت رسید بر سینه خود کوبیدم و تازه فهمیدم چرا مردم برای امام حسین(ع) عزاداری و بر سر و سینه خود می‌زنند.

هدی ظاهرزاده در گفت‌وگو با خبرنگار ایثار و شهادت ایرنا درباره مهمترین ویژگی‌های مادر بزرگ خود اظهار داشت: مادر بزرگم در ایام محرم و صفر در و دیوار خانه را سیاه پوش می‌کردند و پرچم امام حسین(ع) را بر سر در ورودی در و داخل خانه نصب می‌کرد و علاوه بر برگزاری مراسم در خانه خود در مراسم های عزاداری سرور و سالار شهیدان شرکت می‌کرد در دیگر روزها نیز جلسات مذهبی و مداحی در خانه خود برگزار می کردند.

وی با بیان اینکه مادر بزرگ من قبل از مسلمان شدن دارای دین بودایی بود پس از تشرف به دین مبین اسلام با وجود اینکه برخی می‌گویند که خارجی‌ها سنگ دل هستند مهر و محبت اسلام در وجود او نمود پیدا کرده بود، افزود: تقوا او آنقدر بود که از افرادی که از اول مسلمان بودند بیشتر بود.

نوه مادرِ ژاپنی شهید بابایی توضیح داد: مادر بزرگ من براساس خواسته پدر بزرگم هر روز ۱۰ آیه قرآن به همراه ترجمه با لهجه خاصی تلاوت می‌کرد که برای من بسیار جذاب بود او  این کار را تا زمانی که توان داشت یعنی یک‌ماه قبل از بستری شدن در بیمارستان انجام می‌داد.

هدی ظاهرزاده گفت: مادر بزرگ من بسیار مهربان و دست به خیر بود، هر کس زنگ خانه او را می‌زد با کمال میل او را به داخل خانه می‌برد از او پذیرایی می کردند همچنین هر کس او را به خانه خود یا مراسمی دعوت می کرد می‌پذیرفت و به آنجا می رفت. 

مادر بزرگ به سنت‌های ایرانی احترام می‌گذاشت

نوه مادرِ ژاپنی شهید بابایی توضیح داد: مادر بزرگم با اینکه ژاپنی بود به دلیل علاقه به سنت‌های ایرانی از طریق روابط اجتماعی زیادی که داشت به خوبی با سنت‌های ایرانی آشنا شده بود و به آنها احترام می‌گذاشت. 

ظاهرزاده بیان کرد: مادر بزرگ من ۲۰ سال به عنوان معلم هنر در مدرسه رفاه تهران مشغول به کار بود و به دانش آموزان نقاشی و خط آموزش می داد.

خاطرات شنیدنی نوه مادر شهید ژاپنی/ می‌گفت راز گریه بر امام‌حسین(ع) را بعد از شهادت فرزندم فهمیدم

مادر شهید بابایی مترجم جانبازان در ژاپن بود

نوه مادرِ ژاپنی شهید بابایی با بیان اینکه سبا مادر بزرگ من با موزه صلح نیز همکاری می کرد، گفت: او هماهنگی‌های لازم را با موزه صلح و سفارت ژاپن برای اعزام جانبازان شیمیایی که نیاز به درمان داشتند، انجام می داد و سالی یکبار به عنوان مترجم همراه جانبازان به ژاپن می‌رفت.

هدی ظاهرزاده افزود: مادر بزرگ‌ام سالی یک بار برای شرکت در یادبود بمباران شیمیایی هیروشیما و کمک به جانبازان ایرانی به کشور خود می‌رفت، ژاپنی ها نیز به رسم احترام نماینده ایی برای شرکت در مراسم  یادبود بمباران شیمیایی سردشت به ایران اعزام می‌کردند و او هماهنگی های لازم را انجام و به عنوان مترجم به آنها کمک می کرد.

ساخت مدرسه تا فروش اجناس برای کمک به خیریه‌ها

نوه مادرِ ژاپنی شهید بابایی با بیان اینکه پدر بزرگ و با مادر بزرگم یک حسینه و یک مدرسه به نام شهید بابایی در یزد تاسیس کردند، بیان کرد: مادر بزرگم همیشه به آنجا سر می‌زد و مراسمات مذهبی برگزار می کرد و هر زمان به کمک مالی نیاز داشتند او با جان و دل به آنها کمک می کرد.

هدی ظاهرزاده افزود: یک موسسه به نام (ان بی او) برای زن‌ها در ژاپن وجود دارد که از طریق مادر بزرگ من هماهنگی‌های لازم با ۲۰ نفر از زنان انجام می‌شد و آنها پس از تهیه یکسری وسایل نظیر لباس به ایران می‌آمدند و با برپایی بازارچه هایی در تهران و یزد اجناس را به فروش می رساندند و هزینه آن را به کهریزک و موسسات خیریه کمک می کردند.

۱۰ سال زندگی با مادر بزرگ 

نوه مادرِ ژاپنی شهید بابایی با بیان این که کل زندگی ما با مادر بزرگ خاطره است او طبقه دوم و ما طبقه اول در یک خانه زندگی می‌کردیم، توضیح داد: وقتی پدر بزرگ از دنیا رفت یک اتاق در خانه خود به من داده بود و من در امورات خانه به او کمک می کردم و یا با خانواده یا همراه با او به مسافرت می رفتم و هر چیزی نیاز داشتم برای من تهیه می کرد. 

هدی ظاهرزاده اضافه کرد: تقریبا ۱۰ سال تا قبل اینکه ازدواج کنم با مادر بزرگم زندگی می کردم پس از آن به خاطر جدایی هر دوتای ما بسیار غصه خوردیم اما هر روز از طریق تلفن با هم در تماس بودیم و حداقل هفته ای یکبار به دیدن او می آمدم و شب پیش او می ماندم. 

وی خاطرنشان کرد: اکنون ۳۹ سال سن دارد و دارای مدرک لیسانس فیزیک است، خدا به او یک فرزند دختر به اسم سلما عطا کرده و همسر وی به محمد سرمدی به عنوان گوینده و مجری رادیو و تلوزیون مشغول به کار است.

خاطرات شنیدنی نوه مادر شهید ژاپنی/ می‌گفت راز گریه بر امام‌حسین(ع) را بعد از شهادت فرزندم فهمیدم

«کونیکو یامامورا» مادر ژاپنی شهید محمد بابایی که از چندی قبل به علت ضایعه تنفسی در بیمارستان خاتم الانبیا بستری بود، روز گذشته جمعه ۱۰ تیرماه دار فانی را وداع گفت و به فرزند شهیدش پیوست.

او تنها مادر شهید دفاع مقدس با اصالت ژاپنی است. فرزند شهیدش جوان ۱۹ ساله‌ای بود که هم در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت‌های زیادی داشت و هم در زمان جنگ تحمیلی با وجود سن کم، راهی جبهه‌ها شد تا از اسلام و ایران دفاع کند که در عملیات والفجر یک، در منطقه فکه به شهادت رسید.

یامامورا که پس از ازدواج با یک ایرانی مسلمان شد پس از مهاجرت به ایران اسم سبا را با الهام از قرآن برای خود برگزید، هرچند که سال‌ها قبل در کشور ژاپن و در خانواده‌ای بودایی مذهب متولد شده و تا بیست و یک سالگی تحت آموزه‌های بودایی بود، اما ازدواج با یک جوان مسلمان ایرانی مسیر زندگی‌اش را تغییر داد.

کتاب مهاجر سرزمین آفتاب روایت زندگی سبا بابایی بارها و بارها تجدید چاپ شده است. این کتاب علاوه بر زندگی او، به مسلمان شدن و شهادت فرزنش محمد بابایی نیز می‌پردازد.

«کونیکو یامامورا» (سبا بابایی) به عنوان سرپرست نمادین کاروان ایران در پارالمپیک ۲۰۲۰ راهی مسابقات شده بود.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha