ذکرهایش چقدر دلهایمان را محکم می کرد معمولا چهارگاه می خواندند و گامهایمان برای قدم نهادن به میدان زندگی ، در لابه لای ریتم های ضرب دستهای مرشد با ظرافت زنگ را می نواخت و آرام آرام پهلوانان رخصت می گیرند و وارد گود می شوند. دستها به احترام بر سینه نهاده و اجرای حرکات موزون .
آیین پهلوانی یادگار نیاکان مان از روزگار باستان است که با کیش مهر پیوند عمیقی دارد و حکایت اصالت ارزشها در کهن روزگاران دور دارد.
زورخانه ها را به سنت دیرین در زیر زمین ساخته و درب کوتاهی برای ورود تا هر آنکه پای در عمارت می گذارد ناگزیر باشد قامت به ادب دوتا کند و ادب و خضوع بر لوح اندیشه نقش زند. حق تشرف در این مکان بنا به سنتی کهن از آن رادمردان بالغ بود که هم صورت به جوانی نشانه داشته باشد و هم سیرت به جوانمردی.
پهلوانان اما نه برای گردن فرازی و قوت زور ازمایی به رخ کشیدن پای به آوردگاه زور خانه می نهادند بلکه نخست شرط پهلوانی ، تغلب بر دیو نفس بود و تفوق بر تکبر، اهریمن درون را پای به زنجیر نمودن و روح آزادگی و شرافت را در وجود پروراندن و اینگونه بود که ایستادگی در برابر بیداد و صیانت از عدل و داد و دستگیری هر آنکه به تیغ ستم بر خاک اوفتاده ، رسالتی بود که هر که پای به میدان پهلوانی می گذارد و به مسلک پهلوانی جان می فزاد ،تا همیشه زندگانی بدان پایبند بود .فتوت مشرب پهلوانان بود و متانت اداب راستین آنان.
ورزش های باستانی رساله ای است بر آمده از رسومی که ریشه در باورهای باستانی داشته و در گذار تاریخ با روح عرفان اسلامی در آمیخته و اخلاق پهلوانی را با منش عیاری و سلوک رادمردی نهادینه می کند. قداست زورخانه را می توان در شباهت معماری آن با مساجد اسلامی و معابد دوره پیش از اسلام جستجو کرد.
سقف های بلند و گنبدوار زورخانه علاوه بر ترسیم معماری اسلامی ،اوج روح جوانمردی و بلند اندیشی را با زبان معماری بیان می کند . کوتاهی درها، پلکان ورودی که مجال تابش نور را به چند شعاعی افزون تر ۱۰متر نمی دهد و ترا به سکون و سکوتی تامل برانگیز می خواند ،یادگار معابد عهد باستان است که پس از ورود اسلام با تثبیت روحیه خضوع همچنان در طی قرنها تا عصر حاضر پیش آمده است.
پهلوانی اما در فرهنگ ایرانی ژرفایی افزون تر دارد. ورزشی که با هنر و ادب در آمیخته و روحیه پهلوانی را به نمادی از جوانمردی تبدیل کرده است.افسوس که این ورزش نیز در سکوت صاحب منصبان روز به روز کمرنگتر و در عوض شاهد نمایش های مسخره و وارداتی همچون رقص روی سر و تزریق ژل و بوتاکس و سیلیکون و مواد تزریقی برای بزرگ جلوه دادن ماهیچه ها !!!!در شیراز ما خیابانی داریم به نام انوری، علی برکت الله پر از مغازه های مواد مصنوعی و هورمونهای افزایش حجم ماهیچه !!!گود زورخانه امروز همچون همان نگاه غرب شیفته و متعاقبا از خود باختگی رنگ باخته و هی پاپ یاد فرزندان فردایمان .سرنوشت پهلوانانی که ستبر بازوان را گره به هورمونهای وارداتی بزنند چه خواهد شد !؟
مدیر کانون فرهنگی هنری صبا*
نظر شما