موضوع تنبیه بدنی دانشآموزان مساله جدیدی نیست. چه در گذشته که به عنوان یک رکن اصلی آموزشی به ویژه در مکتبخانهها محسوب میشد و اقداماتی مانند به فلک بستن دانشآموزان نمونه بارز آن بود و چه امروزه که به اشکال مختلف مانند تنبیه و تحقیر مشاهده میشود. برای مثال هر چند وقت یکبار شاهد آن هستیم که کلیپی از خشونت و تنبیه دانشآموزان توسط معلمان و یا مسئولان مدرسه خبرساز میشود که به تازگی نیز پخش فیلمی که در آن یکی از مسئولین یا معلمان مدرسه با خشونت بخشی از موی بلند دانشآموزان پسر را در حیاط مدرسه قیچی میکرد، خبرساز شد و واکنشهای بسیاری را به دنبال داشت.
هر چند تنبیه و تشویق دو روشی است که برای رعایت مقررات و انضباط در مدارس استفاده شده، اما باید دانست که هم تنبیه و هم تشویق اصولی دارد که خارج از آن نه تنها هیچ فایدهای ندارد بلکه حتی زیانبار هم خواهد بود.
بسیاری از روانشناسان و کارشناسان حوزه تعلیم و تربیت بر آن هستند که بسیاری از رفتارهای تنبیهی میتواند تاثیر منفی بر روح و روان و در نتیجه عملکرد تحصیلی دانشآموزان داشته باشد.
«فاطمه نیکبخت، مجید شفیعی، میلاد شمس و مهراد کاظمی راشنانی» در تحقیقی با عنوان «تاثیر تنبیه بر یادگیری دانشآموزان» عنوان کردند که تنبیه به معنای آگاهانیدن، بیدار کردن، واقف گردانیدن به چیزی و آگاه و هوشیار کردن است و تنبیه بدنی عوارض نامطلوبی همچون ترس، عدم یادگیری رفتار درست، توجیه صدمه زدن به دیگران، پرخاشگری نسبت به عامل تنبیه کننده، جانشین شدن یک پاسخ نامطلوب به جای پاسخ نامطلوب دیگر و الگوبرداری از آن توسط دیگران دارد.
همچنین «زهرا بازرگان و مسعود غلامعلی لواسانی» در تحقیقی دیگر با عنوان «خشونت بدنی در مدرسه و راهکارهایی برای پیشگیری و کاهش آن» به این نتیجه رسیدند که خشونت بدنی در مدارس پسرانه از سوی دانشآموزان و معلمان به مراتب بیشتر از مدارس دخترانه است. درباره واکنش مدرسه در برابر اعمال خشونت بدنی معلمان نسبت به دانش آموزان، نظر بیشتر دانشآموزان این است که مسئولان به هر حال حق را به معلمان میدهند، بیاعتنایی و بیتوجهی میکنند یا دانشآموز شاکی را تنبیه میکنند.
جست وجوی قوانین و آیین دادرسی حاکی از این است که در زمینه ممانعت از تنبیه بدنی در مدارس هم قوانینی وجود دارد که از آن جمله ماده ۷۷ آییننامه انضباطی مدارس است که طبق آن «اعمال هرگونه تنبیه از قبیل اهانت، تنبیه بدنی و تعیین تکالیف درسی جهت تنبیه ممنوع است.»
طبق ماده ۷۷ آییننامه انضباطی مدارس اعمال هرگونه تنبیه از قبیل اهانت، تنبیه بدنی و تعیین تکالیف درسی جهت تنبیه ممنوع استبرای برخورد با تخلفات احتمالی دانشآموزان، قانون سلسله مراتبی را بر اساس اصول تربیتی تعیین کرده است که برای تنبیه دانشآموزان باید به آن توجه شود. همچنین در این ماده ذکر شده است که تنبیه باید متکی به یافتههای علمی و استفاده از الگوهای مناسب تغییر رفتار باشد تا موجب تجری دانش آموز و اصرار وی بر تکرار اشتباه نشود.
این در حالی است که در برخی از مدارس به چنین نکات و موضوعاتی توجه نشده و همواره از روش تنبیه بدنی و تحقیر استفاده میشود که نه تنها مغایر با قوانین و کرامت و شئون انسانی است، بلکه حتی میتواند آینده یک دانشآموز را تغییر دهد و او را به سمت کجروی در جامعه بکشاند.
اهمیت این بحث و واکاوی ابعاد تربیتی و روانشناختی آن سبب شد که پژوهشگر ایرنا با «میمنت عابدینی بلترک عضو هیات علمی گروه علوم تربیتی دانشگاه مازندران» و «حبیبه یاحقی» روانشناس و مدیر و مسئول فنی «مرکز مشاوره تدبیر نو» به گفت و گو بنشیند.
چرا تنبیه و تحقیر در مدارس هنوز ادامه دارد؟
یاحقی، در خصوص دلایل تنبیه و تحقیر دانش آموزان در مدارس میگوید: مهمترین دلیل، فقدان آگاهی مسئولان مدرسه و والدین است. از یک سو اولیای مدرسه هنوز آگاهی لازم از روشهای درست تربیتی ندارند و در دنیای پیچیده امروز، همواره از روشهای سنتی و قدیمی استفاده میکنند.
از طرفی ناآگاهی هم سبب میشود واکنش مناسب و درستی نسبت به همین روشهای نادرست مدسه وجود نداشته باشد. یعنی اگر والدین آگاهی خود را بالا ببرند و در مقابل رفتارهای نامناسب مسئولان واکنش نشان دهند، به طور قطع آنها شیوه مناسبتری را در رابطه با دانشآموزان به کار میبرند.
آیا افت تحصیلی دانشآموز مجوز میتواند مجوز تنبیه فیزیکی باشد؟
یاحقی در مورد تنبیه فیزیکی و تحقیر دانش آموزان در مدارس میگوید: با توجه به اینکه مدرسه یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی، تربیتی و آموزشی محسوب میشود و دانشآموزان ساعات طولانی در مدرسه و در کنار همکلاسیها و مسئولان مدرسه اعم از معلم، ناظم و مدیر میگذرانند، بنابراین رفتار اولیای مدرسه میتواند تاثیر بسزایی در سلامت روان و شکلگیری شخصیت آنها داشته باشد.
سلامت روان کودکان در گرو تامین نیازهای هیجانی آنها است و یکی از مهمترین نیازهای هیجانی که با تنبیه و تحقیر آسیب میبیند، نیاز به امنیت استوی ادامه میدهد: تحقیر و تنبیه دانشآموزان در مقابل دیگران باعث میشود آسیبهای زیانباری به سلامت روان آنها وارد شود. زیرا سلامت روان کودکان در گرو تامین نیازهای هیجانی آنها است و یکی از مهمترین نیازهای هیجانی که با تنبیه و تحقیر آسیب میبیند، نیاز به امنیت است. زیرا کودکان در سایه امنیت به سمت خودمختاری، پشتکاری، تلاش، پیشرفت تحصیلی و استقلال گام برمیدارند و امنیت زمانی حاصل میشود که آنها در فضایی مملو از توجه، همدلی، درک، پذیرش، ثبات، صداقت و تعلق خاطر حمایت و هدایت شوند. بنابراین، تنبیه و تحقیر، آنها را در مسیر کاهش اعتماد به نفس، شرمساری، ترس و در نهایت افت تحصیلی سوق میدهد.
این روانشناس میافزاید: علاوه بر کاهش اعتماد به نفس، اضطراب و ترس، باوری مبنی بر توانمند نبودن و ارزشمند نبودن هم در دانشآموزان شکل میگیرد. به طوری که وقتی در مقابل چالشهای مربوط به درس و مدرسه قرار میگیرند، به راحتی خود را تسلیم میکنند و دست از تلاش برمیدارند. در نتیجه تحقیر و تنبیهی که قرار بود دانشآموزان را در مسیر رشد و تلاش بیشتر قرار بدهد، نتیجه عکس میدهد و آنها را در یک سیکل معیوب یعنی افت تحصیلی بیشتر قرار میدهد.
نسل متفاوت، سبک آموزشی متفاوتی را میطلبد
عابدینی بلترک، درباره تفاوت نسلها و سبکهای آموزشی متفاوت میگوید: این موضوع مشخص است که نسل حاضر در مدرسه با نسل گذشته، کاملا متفاوت است. تغییر سبکهای فرزندپروری به دلایلی نظیر پیشرفت تکنولوژی و ارتباطات سبب شده شاهد حضور دانشآموزانی متفاوت از دهه قبل خود در کلاس درس باشیم و این تفاوتها، سبکهای آموزش و تدریس متفاوت در کلاس درس را میطلبد.
برای مثال، در گذشته برای آموزش حروف الفبا به دانشآموزان، حروف بر روی تابلو و یا کارتهایی نوشته میشد، اما اکنون جشنهای مختلفی برای یادگیری هر کلمه و حتی اسم هر دانشآموز در کلاس درس برگزار میشود تا اینگونه دانشآموزان علاقهمند شوند که مفاهیم مورد نظر را یاد بگیرند. به همین دلیل نیاز است که سبکهای متفاوتی از تشویق و تنبیه در نظر گرفته شود. البته به هیچ عنوان منظور تنبیه بدنی نیست.
عابدینی میافزاید: بهترین نوع آموزش آن است که معلم الگوی همان عمل باشد. اگر سیستم آموزشی به دنبال آموزش محبت، صداقت، انسانیت، حقوق شهروندی، احترام به محیط زیست و... است، بنابراین باید پرسنل مدرسه هم الگوی آن مفاهیم باشند. دانشآموزان آنچه را که میبینند، الگوبرداری میکنند و در ذهنشان حک میشود.
مجموعهای از عوامل در شکلگیری یک رفتار نقش دارند
این استاد دانشگاه در خصوص میزان اثربخشی تنبیه بدنی در شکلگیری یک رفتار مطلوب میگوید: همه تلاش سیستم آموزش و پرورش و تنبیه و تحقیرهایی که طی چند ماه اخیر در فضای مجازی شاهد آن هستیم به این دلیل است که سیستم، خواهان نظم، انضباط و عملکرد تحصیلی مطلوب است و متاسفانه آن هدفی است که برای دانشآموزان حاضر، چندان ارزش مطلوب محسوب نمیشود.
این نکته صحیح است که در سیستم آموزشی باید نظم وجود داشته باشد، اما این که چگونه باید به این اهداف دست یافت، بسیار حائز اهمیت است.
تنبیه و تحقیر، دانشآموزان را در مسیر کاهش اعتماد به نفس، شرمساری، ترس و در نهایت افت تحصیلی سوق میدهدوی ادامه میدهد: اگر به دنبال شکلگیری یک رفتار هستیم، هیچ گاه با تنبیه و تحقیر نمیتوانیم به آن دست یافت و حتی گاهی با تشویق هم موفق نمیشویم. مجموعهای از عوامل در شکلگیری یک رفتار مطلوب (مد نظر سیستم آموزشی) نقش دارند که با هماهنگی با سایر نهادها مانند خانواده، رسانه های جمعی و... عملی خواهد شد.
برای اثربخشی تنبیه و تشویق باید جامعه هدف مشخص باشد
میمنت عابدینی بلترک، در مورد پیامدهای تربیتی تنبیه بدنی بر دانشآموزان میگوید: تنبیه، یک مساله چند بعدی است. در ابتدا این سئوال مطرح میشود که آیا تنبیه خوب است یا خیر؟ به نظر من در سیستم آموزشی با توجه به آنچه امروزه مشاهده میشود، تنبیه و تشویق باید در کنار هم باشد. تنبیه به معنای این است که محرکی به دانشآموز یا دانشجو ارائه شود که برایش ناخوشایند و نامطلوب باشد. به عنوان مثال در کلاس درس، شما به عنوان معلم تلفن همراه را از دانشآموز میگیرید تا حواس او به مطالب کلاس درس باشد،
این یک تنبیه است، زیرا یک محرک آزاردهنده برای آن فرد محسوب میشود. اما در نهایت شما باعث شکلگیری یک رفتار مطلوب شدید که همان توجه به کلاس درس است.
وی میافزاید: باید در نظر داشت که تنبیه با تحقیر متفاوت است و به هیچ عنوان تنبیه بدنی و تحقیر توصیه نمیشود. زیرا در کوتاه مدت، هر چند ممکن است تنبیه و تحقیر نتیجه داشته باشد، اما در دراز مدت سبب شکلگیری یک رفتار مطلوب نمیشود و صرفا در همان بعد زمانی اثرگذار باشد.
تنبیه و تشویق باید در کنار هم باشد. تنبیه به معنای این است که محرکی به دانشآموز یا دانشجو ارائه شود که برایش ناخوشایند و نامطلوب باشدعضو هیات علمی گروه علوم تربیتی دانشگاه مازندران میافزاید: تنبیه اگر هدفمند نباشد نه تنها تاثیر مثبتی به جای نخواهد گذاشت، بلکه گاهی اثرات منفی آن غیر قابل جبران خواهد بود. یک معلم در کلاس درس با تعداد زیادی دانشآموز و البته با ویژگیهای متفاوت سر و کار دارد. بنابراین نشناختن فرد و ویژگیهای او سبب میشود تنبیه اثرات خاص خود را به دنبال داشته باشد.
برای مثال ممکن است برای یک دانشآموز، حل چند تمرین اضافی تنبیه محسوب شود و برای دانشآموز دیگر، نوعی تشویق محسوب شود. به همین دلیل هدف و جامعه هدف تنبیه باید دقیق در نظر گرفته شود. در غیر این صورت نه تنها افت تحصیلی، بلکه ترک تحصیل، اختلال استرس و اضطراب و حتی تمایل به خودکشی و... را نیز با خود به دنبال خواهد داشت.
راهکار چیست؟
یاحقی، راهکارهایی را در مورد روش تربیتی صحیح دانشآموزان در مدارس مطرح می کند:
۱- زمانی یک تنبیه و تشویق اثربخش خواهد بود که در یک بستر مناسب روی دهد. بستر مناسب هم بستری عاری از تنبیه فیزیکی، تحقیر، توهین و مقایسه است. یک پیوند عاطفی مناسب باید در سایه احترام بین دانشآموزان و اولیای مدرسه شکل بگیرد.
۲- همچنین باید از روشهای تشویقی و «ایجاد رفتار» استفاده شود. زیرا روشهای تنبیهی از تلخترین داروها محسوب شده و باید به عنوان آخرین روش به کار روند، اما متاسفانه مسئولان مدرسه در ابتدای کار از آن استفاده میکنند و این سبب میشود آن تنبیه علاوه بر اینکه به سرعت اثربخشی خود را از دست دهد، دانش آموزان را با مشکلات بسیاری نظیر نافرمانی و در نتیجه افت تحصیلی مواجه کند.
باید از روشهای تشویقی و «ایجاد رفتار» استفاده شود، زیرا روشهای تنبیهی از تلخترین داروها محسوب شده و باید به عنوان آخرین روش به کار روند، اما متاسفانه مسئولان مدرسه در ابتدای کار از آن استفاده میکنند ۳- به جای روشهای کاهش رفتار، باید از روشهای ایجاد رفتار استفاده شود. یعنی رفتارهای مناسب آموزش داده شود و در مقابل آن پاداش داده شود.
عابدینی بلترک، نیز راهکارهای ذیل را در این زمینه پیشنهاد میکند:
۱- مسالهای که خودنمایی میکند، تلاش معلمان و پرسنل مدرسه برای دستیابی به اهداف سیستم آموزشی است، اما از آنجا که بسیاری از اولیای مدرسه در بافت زمان تحصیل خود قرار دارند، گاهی رفتارها و اعمالی را از سوی آنها شاهدیم که شایسته سیستم آموزشی امروز نیست. به همین دلیل لازم است در دورههای آموزش ضمن خدمت، عناوینی آموزش داده شود که کارایی لازم را در سیستم داشته باشد نه موضوعاتی که صرفا برای پرکردن ساعت ضمن خدمت مطرح شود.
۲- دعوت از متخصصان آموزشی از دانشگاهها، روانشناسان و متخصصان در حوزههای مختلف در این زمینه بسیار کمککننده است و لازمه این کار آن است که سیستم آموزش از انزوای خود و حصاری که ایجاد نموده، رها شود.
۳- از طرفی، نهادهای مهمی مانند خانواده نیز نقش دارند. نمیتوان گفت سیستم آموزشی تنها مسئول است. خانوادهها هم باید در تربیت فرزندان خود به گونهای عمل کنند که دانشآموزان، تفاوت محیط خانواده، مهمانی و مدرسه را درک کنند، نه آنچه امروزه شاهد آن هستیم. اگر خانوادهها برای علم و دانش و پرسنل آن حرمت قائل نشوند، فرزند آنها نیز این را میآموزد که برای آموزگار خود احترامی قائل نشوند و سایر دانشآموزان نیز به صورت ضمنی آن را میآموزند.
۴- به طور کلی برای آموزش هر رفتاری، اگر بین نهادها و سازمانهای گوناگون جامعه هماهنگی وجود داشته باشد، مفهوم مورد نظر در بعد زمانی اندک و به صورت عمیقتر در فرد درونی میشود.
۵- معلمان، اولیاء و کارکنان سیستم آموزشی باید در نظر داشته باشند که برای تشویق و تنبیه، هدف وجود دارد و اگر اقدامی بدون هدف و در نظر گرفتن اثرات تشویق یا تنبیه انجام شود، نتیجه عکس خواهد داشت. همچنین ضمن اجتناب از تنبیه بدنی، باید متناسب با رده سنی و تفاوتهای فردی هر دانشآموز رفتار شود.
نظر شما