خبرنگاری در جنگ/ ممکن است تاکسی که جلویتان ترمز می‌کند قصد ربودن شما را داشته باشد
محمدعلی حیدری هائی( سمت چپ) در کنار علی الیاسری فرمانده سرایا الخراسانی در عملیات آزادسازی فلوجه

تهران- ایرنا- محمدعلی حیدری‌هائی می‌گوید: در جنگ داخلی، نه در خانه امنیت دارید نه در خیابان و نه در محیط‌هایی که تردد می‌کنید. چون هر لحظه ممکن است در یک حادثه بمب گذاری یا انتحاری یا آدم ربایی صدمه ببینید و یا کشته شوید. ممکن است همین تاکسی که جلویتان ترمز می‌کند قصد ربودن شما را داشته باشد.

پروژه تاریخ شفاهی رسانه‌های ایران این بار سراغ محمدعلی حیدری‌هائی رفته است. او از جمله خبرنگارانی است که تجربه کار در مناطق جنگی بویژه در جنگ علیه گروه تروریستی داعش در عراق (۹۳ – ۹۶) را دارد. متولد ۱۳۴۰ است و کار خبر را از سال ۱۳۶۵ با روزنامه ابرار شروع کرده و با برخی رسانه ها و نشریات دیگر هم همکاری داشته است. حیدری‌هائی از سال ۱۳۶۸ تا کنون در ایرنا مشغول به کار است.

از او درباره روزنامه نگاری جنگ پرسیده‌ایم.

 چه سال هایی در عراق حضور داشتید؟
من دوبار در مدت‌های نسبتا طولانی به عراق رفتم؛ یک بار در سال های ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۸ و در بحبوحه جنگ داخلی و فرقه ای به این کشور اعزام شدم و بار دیگر در سال های ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۶ در جریان سقوط موصل به دست داعش و از آغاز جنگ علیه تروریسم تکفیری در این کشور تا اعلام رسمی پایان جنگ علیه داعش و شکست این گروه تروریستی –ابتدا توسط سردار شهید حاج قاسم سلیمانی- و سپس بیانیه رسمی دولت عراق، در عراق حضور داشتم.

با توجه به تعاریف متنوع این ژانر از روزنامه نگاری، اگر بخواهیم روزنامه نگاری جنگ را از زبان شما تعریف کنیم این تعریف چیست؟

درباره خبرنگاری یا روزنامه نگاری جنگ تعاریف بسیار در منابع مختلف داخلی و خارجی یافت می شود که در قالب های مختلف دسته بندی می شود که برخی خاطرات محور و برخی محتوا محورند. برخی دیگر هم بر حول سیاست های خبری جنگ تمرکز دارند و در نهایت، این تجربه خبرنگاری در صحنه های بحران و جنگ است که به تئوری ها و تعاریف معنا می بخشند. 
خبرنگاری جنگ هر لحظه اش ماجراجویی است و هیجان و صحنه هایی که از مقابل چشمان و دوربین خبرنگاران عبور می کنند، گاه خبرنگار را به تفکر وا می دارد و گاه به خنده و بیش از همه لحظاتی هستند که اشک از چشم جاری می کند. 
اما طرف مقابل یعنی مخاطبان هستند که با کلیک ها و بازکردن فایل های گزارش و عکس و ویدئو، تمایلات و سلایق خود را به خبرنگار گوشزد می کنند.

خبرنگاری در جنگ | ممکن است تاکسی که جلویتان ترمز می‌کند قصد ربودن شما را داشته باشد
عملیات آزادسازی غرب موصل، عکس از محمد علی حیدری هائی


با این حال، امروزه سوال اصلی که ذهن بسیاری مخاطبان خبرنگاران جنگی را مشغول کرده این است که خبرنگاری یا روزنامه نگاری جنگ، دنبال چیست و قرار است چه چیزی را ورای اخبار کد گذاری شده، جهت دهی شده و با سیاست های خبری واحد در خدمت جنگ روانی، به مخاطب ارائه کند؟
اصلا مخاطب می تواند چه انتظاراتی داشته باشد و آیا خبرنگار یا رسانه توانایی لازم را برای عرضه واقعیات جنگ به مخاطب دارد و می تواند نیازهای مخاطب را از آنچه در جنگ می گذرد، برآورده سازد؟
پاسخ به این سوالات سهل و ممتنع است، چرا که در هیچ کجای دنیا رسانه نمی تواند خارج از چارچوب منافع ملی و یا حقایقی که از نزدیک درک کرده، حرکت کند و یک خبرنگار تنها زمانی می تواند ادعا کند که غذای اطلاعاتی مخاطبان را بدون کم فروشی تحویل داده که واقعیات جنگ را در کلان آن درک کرده باشد و در تهیه گزارش ها از تمامی حواس پنجگانه اش کمک گرفته باشد.
از همین رو خبرنگاران در عرصه و میدان جنگ، باری به مراتب دشوارتر و سخت تر را به دوش می کشند، چرا که یا این سوی خاکریز هستند یا آن سوی خاکریز و هم زمان قادر به دیدن هر دو محور درگیری نیستند، به علاوه منابع خبری جز چشم و گوش خبرنگار که قابلیت توصیف حوادث و رویدادها را دارد، عمدتا خوراک خود را باید از فرماندهان بگیرند، چرا که حتی مخاطب هم دوست دارد از مطلع ترین افراد اطلاعات را دریافت کنند.

اهمیت موضوع خبرنگاری جنگ ما را برآن داشت تا پای نظرات و دیدگاه های برخی خبرنگاران که خبرنگاری جنگ را تجربه کرده اند، بنشینیم.

 روزنامه نگاری در کشور در حال جنگ یا جنگ زده ای مثل عراق چه الزاماتی دارد؟
الزامات را باید در دو بخش دید؛ 
یک بخشی از این الزامات، مربوط به ابزار و تجهیزات و اطلاعات حول اصل ماجراست؛ به عنوان مثال خبرنگار حوزه جنگ باید نقشه جغرافیایی منطقه را بداند. باید جغرافیای سیاسی، فرهنگی و قومی و بافت جمعیتی منطقه را بشناسد. باید مطلع باشد در مسیرش چه شهرها و روستاهایی وجود دارد و بافت قومی، فرهنگی و مذهبی این شهرها و روستاها چیست. حداقل در این حد که بتواند از جان خود حفاظت کند، مثلا اگر لازم شد، بداند از چه مسیری می تواند جانش را نجات دهد.

 به عبارت ساده تر باید بداند در چه محیطی دارد کار خبرنگاری انجام می دهد. 

خبرنگاری که این ها را نداند ممکن است در مرحله گردآوری اطلاعات به اشتباه بیفتد در نتیجه خبری نادرست را تحویل مخاطب دهد. 

دانستن زبان هم از الزامات کار خبری در مناطق جنگی است، البته این به آن معنی نیست که خبرنگار حتما باید زبان محل را بطور کامل بداند ولی اگر به زبان محلی تسلط داشته باشد، از یک امتیاز خوب برخوردار خواهد بود.

رسانه ها معمولا حرفه ای ترین خبرنگاران خود را به مناطق حساس و جنگی جهان اعزام می کنند. من خیلی از خبرنگاران را در منطقه جنگی عراق دیدم که از کشورهای مختلف حضور داشتند و زبان محلی را بلد نبودند و کارهایشان را از طریق مترجم پیش می بردند و البته بیشترین و بهترین گزارش هایشان حول مشاهدات شخصی شان بود.

خبرنگاری در جنگ | ممکن است تاکسی که جلویتان ترمز می‌کند قصد ربودن شما را داشته باشد
عملیات تکریت، عقب کشیدن یک مجروح از خط مقدم، عکس از محمد علی حیدری هائی


یکی دیگر از الزامات کار خبر تجهیزات و دسترسی به وسایل ارتباطی است که هرچقدر بروزتر و با قابلیت های کارکردی بیشتر باشد، بهتر است. خبرنگار جنگ باید قادر باشد خبر، عکس یا فیلمی که تهیه کرده است را در زمان خودش منتشر کند، چرا که امروزه سرعت تحولات از یک سو و تغییراتی که در ماهیت کار رسانه ای با ورود شبکه های اجتماعی و فضای مجازی ایجاد کرده، سرعت بیات شدن اطلاعات و کهنگی را شدت بخشیده است. 

اما بخش دوم الزامات کار خبر در مناطق جنگی، بحث محتواست یا آن چیزی که اسمش را فرآورده یا محصول خبری می گذاریم. 

 در گذشته خبرنگاری جنگ بیشترروی روایتگری متمرکز بود. طوری که خاطرات خبرنگاران جنگ های قدیم تر همچنان به عنوان مرجعی برای خبرنگاران و محققان و مستندسازان مورد وثوق قرار می گیرد. اما این موضوع  درباره خبرنگاران جنگ فعلی چندان صدق نمی کند.

توضیح بیشتری درباره این مورد می دهید؟
بله. الان خبررسانی به بخشی از پروپاگاندای جنگ تبدیل شده است. برای مثال در جنگ سال ۲۰۰۳ خلیج فارس دیدیم که آمریکا  چگونه با رسانه ها برخورد کرد. آمریکا یک محیط بسته ای برای خبرنگاران به وجود آورده بود تا اطلاعات مربوطه به زعم خودشان از کانال های مطمئن به افکار عمومی تزریق شود و خبرنگاران نتوانند واقعیات جنگ را آنگونه که بوده تهیه و منتشر کنند، بلکه آنگونه که برایشان مهندسی شده، برای مخاطبان آماده و مخابره کنند.

خبرنگاری در جنگ | ممکن است تاکسی که جلویتان ترمز می‌کند قصد ربودن شما را داشته باشد
سعید الصحاف


در آن جنگ دولت عراق هم تا وقتی که بغداد سقوط نکرده بود، همین کار را می کرد. خبرنگاران عراقی و حتی خارجی را می دیدید که از جانب دولت صدام حسین آمده بودند و خبرها را آن طور که دولت عراق می خواست نشر می دادند. همچنین شاهد بودید که سعید الصحاف سخنگوی دولت عراق روی پل جمهوری در مرکز بغداد ایستاده بود و در حالی از قدرت ارتش عراق و شکست آمریکا سخن می گفت که تانک های آمریکایی وارد بغداد شده بودند و دوربین ها در حالی سخنان حماسی بلندگوی تبلیغاتی صدام را ضبط می کردند که در زمینه همان دوربین ها حرکت تانک ها در میدان التحریر ثبت می شد. 

آمریکا در این جنگ بحث خبر را تبدیل به بخشی از پروژه جنگ کرده بود. یعنی همان طور که واحدهایی به نام زرهی، دریایی، هوایی و غیره داشت، واحد رسانه هم داشت و یک لشکر رسانه ای- سایبری هم تدارک دیده بود.
اگر شما به اطلاعات و اخبار منتشر شده از جنگ خلیج فارس در آن دوره نگاه کنید شاهد اخبار و مطالبی خواهید بود که همگی جهت دهی شده به سود آمریکاست و تلاش زیادی شد تا ادعاهای جرج بوش پسر مبنی بر وجود تسلیحات غیر متعارف را به افکار عمومی جهان تزریق و القا کند.

خبرنگاری در جنگ | ممکن است تاکسی که جلویتان ترمز می‌کند قصد ربودن شما را داشته باشد
عملیات آزادسازی در غرب موصل، عکس: محمدعلی حیدری هائی


برای فهم بهتر این را بگویم که در گذشته بنای کار اگر چه محدودیت هایی داشت و بعضا با تیغ سانسور همراه بود یا بعضا سیاست های خبری اثرش را در مجموعه کار می گذاشت، اما فرصت روایت گری هم بود بطوری که خبرنگار خود در صحنه جنگ حاضر می شد و مواجهه میدانی با ماجرا داشت. برای همین مطالبی که منتشر می کرد موثق تر بود و برای تاریخ می ماند. از این رو خبرنگارانی که در جنگ های ویتنام، جنگ دو کره، جنگ دوم جهانی و غیره حضور داشتند روایاتی را از این نبردها بازگو کرده و تصاویری را گرفته اند که مستندتر و باورپذیرتر از الان بود و در زمان هایی هم موثر واقع شدند، مثلا در جنگ ویتنام.

اما الان وضعیت تفاوت زیادی با گذشته دارد؛ از یک طرف نقش شبکه های اجتماعی پررنگ شده و به یک مانع در برابر جنگ روانی ظاهر شده است و از دیگر سو خبرنگاران رسانه های عمدتا غربی تحت سیاست های خبری ناچارند تابع رهبران و فرماندهان باشند، مثلا مانند روسیه و اوکراین که این روزها جریان دارد؛ خبرنگار روس خارج از چارچوب قادر به کار نیست و در اوکراین هم شدت اثری گذاری سیاست های خبری به گونه ای است که حقایق به راحتی قربانی می شود و در این میان این مخاطب است سرگردان و هاج و واج می ماند.

خبرنگاری در جنگ | ممکن است تاکسی که جلویتان ترمز می‌کند قصد ربودن شما را داشته باشد
نمایی از جنگ روسیه و اوکراین


البته با وجود این مواردی که عرض کردم خبرنگار جنگ در هر صورت فقط می تواند یک روی سکه جنگ را ببیند. یعنی او یا این سوی خاکریز است یا آن سو. برای مثال در جنگ فعلی روسیه و اوکراین، خبرنگاری که در روسیه است می تواند صرفا با مردم و فرماندهان نظامی روسیه صحبت و از آنها خبر و اطلاعات جمع کند و بالعکس و خبرنگاری هم که در جبهه اوکراین حضور دارد، فقط از زاویه رسانه ها و منابع اوکراینی و حامیان غربی اش به ماجرا نگاه می کند؛ چرا که برای ادامه کار چاره ای جز این ندارد.
بنابراین تنها از یک زاویه می تواند به جنگ نگاه کند.

نکته دیگری هم که باید به آن توجه داشت، در شرایط بحران، قطعا نظام رسانه ای برای جلوگیری از نشت اطلاعات محرمانه و ملاحظات امنیتی دستخوش تغییراتی متناسب با وضع موجود خواهد داشت. 
به هر حال نظام رسانه ای کشورها در دوران بحران، جنگ و آشفتگی، نمی تواند و شاید نباید هر اطلاعاتی را در قالب های خبری انتشار دهد.

 شما هم تجربه جنگ داخلی را دارید هم جنگ خارجی؛ کدام سخت تر و خوفناک تر بود؟
بینید نکته اصلی در این سوال شما این است که خود خبرنگار چقدر برای حضور در صحنه های جنگ اعم از جنگ های داخلی یا جنگ های کلاسیک، مشتاق باشد. طبعا برای کسی که ولعی نسبت به این ژانر روزنامه نگاری ندارد کار بسیار دشوار تر است تا کسی که ذوق این کار را دارد.  
اما در مورد دو مقطعی که در عراق مطرح کردید، تفاوت هایی وجود دارد که باید به آن توجه شود؛ در جنگ خارجی با داعش، شما به عنوان خبرنگار می توانستی وارد صحنه نبرد نشوی و مثل برخی خبرنگاران در خود بغداد بنشینی و خبرها را منتشر کنی یا اینکه هر طرف جنگ یک تشکیلات ویژه رسانه ای دارد، مثلا در جنگ عراق علیه داعش، یک دایره ویژه به این منظور وجود داشت که خبرنگاران را به صحنه های نبرد منتقل می کردند و برخی نیازهای اولیه آنان مانند مکان استقرار، خورد و خوراک، اینترنت و بویژه ایاب و ذهاب خبرنگاران را تامین می کردند.

به علاوه این‌ها دسترسی به منابع خبری و فرماندهان جنگ نیز سهل تر بود، حالا ممکنه در طول ماموریت در منطقه عملیات حادثه ای هم رخ دهد ؛ مانند صحنه هایی که همراه نیروهای رزمی به محاصره می افتادند، یا خودروهایشان روی مین می رفت و ...  
ولی در جنگ داخلی این طور نیست؛ نه در خانه امنیت دارید نه در خیابان و نه در محیط هایی که تردد می کنید. چون هر لحظه ممکن است در یک حادثه بمب گذاری یا انتحاری یا آدم ربایی صدمه ببینی و یا کشته شوی. ممکن است همین تاکسی ای که جلویت ترمز می کند قصد ربودن تو را داشته باشد. امکان دارد کوچه ای که از آن رد می شوی بمب گذاری شده باشد. چه بسا تک تیراندازی تو را از دور هدف گرفته باشد. 
در جنگ داخلی دشمن پنهان است، هر رهگذری می تواند در لحظه اقدام کند، بنابراین هم ضریب ریسک و هم وحشت جنگ داخلی بیشتر است.

خبرنگاری در جنگ | ممکن است تاکسی که جلویتان ترمز می‌کند قصد ربودن شما را داشته باشد
شهر تکریت قبل از آزاد سازی از دست داعش در اسفند ۹۳


 شما هم در جنگ های داخلی عراق به عنوان خبرنگار ایرنا حضور داشتید هم در ترکمنستانی که جنگی در آن نبود. چه تفاوت هایی بین روزنامه نگاری این دو کشور وجود داشت؟
خب در ترکمنستان هیچ ناامنی نبود و فعالیت های خبری بطور معمول در همه نقاط امن و با ثبات جهان انجام می شد؛ از پوشش برنامه های رسمی گرفته تا گزارش های میدانی از نقاط دیدنی، تاریخی و ... 
اما شرایط مطبوعات این دو کشور با هم خیلی فرق می کند. ترکمنستان از نظر سیاسی کشوری به شدت بسته است. وقتی آنجا بودم تنها یک روزنامه در ترکمنستان به نام "ترکمنستان بی طرف" وجود داشت که صدر تا ذیل آن به مدح و تعریف و تمجید و برنامه های رئیس جمهوری وقت مرحوم صفر مراد نیازاف اختصاص داشت. البته این را بگویم من بین سال های ۱۳۷۶ تا ۷۹ در این کشور بودم. تلویزیون ملی ترکمنستان فقط بر روی برنامه های رییس جمهور نیازاف متمرکز بود. اصلا خبری وجود نداشت از بس که فضا بسته بود. 

البته این را هم بگویم اگرچه برخلاف عراق تهدیدات امنیتی مانند بمب گذاری و ترور وجود نداشت، اما فضای بسته سیاسی و رسانه ای بسیار عذاب آور بود و کار را برای خبرنگاران بویژه نمایندگان رسانه های خارجی در این کشور سخت و دشوار کرده بود.

 رسانه های عراق چه وضعیتی داشتند؟
عرصه رسانه ای عراق در تمام سال هایی که از شر صدام دیکتاتور عراق خلاص شده، یعنی از سال ۲۰۰۳ میلادی به این سو، وضعیت متفاوتی نسبت به منطقه دارد وخیلی بازتر است. 
در عراق هر حزب یا دسته ای یک رسانه مخصوص خود را دارد؛ به غیر از شبکه العراقیه که آن هم دولت عراق مسئولیتش را رسما به عهده نمی گیرد، رسانه های بسیاری هستند که حتی بعضی هاشان همچنان وفاداری خود را به حزب بعث نشان می دهند.
رسانه های این کشور هر چند هنوز به آن مرحله از تجربه نرسیده اند و من تصور می کنم در ابتدای راهند، اما در مجموع عملکرد نسبتا قابل قبولی داشته اند.

در جریان جنگ علیه داعش تروریستی، بر خلاف همه جا، آزادی عمل رسانه ها محدود نشد. خبرنگاران (البته از طریق تشکیلات ویژه اعزام رسانه ها به مناطق عملیاتی) به مناطق جنگی می آمدند و خبرها را پوشش می دادند. رسانه های مخالف دولت عراق می آمدند؛ هم انتقاد می کردند هم در خط مقدم جبهه حاضر می شدند و گزارش و خبر تهیه می کردند. 
رسانه های نیروهای مقاومت و الحشدالشعبی هم بودند؛ العهد، الغدیر، الاتجاه که علاوه بر جنگ علیه داعش، در مسائل سیاسی داخلی هم ورود می کردند. 

خبرنگاری در جنگ | ممکن است تاکسی که جلویتان ترمز می‌کند قصد ربودن شما را داشته باشد
سرتیپ حافظ فرمانده نیروهای پلیس اتحادیه در حال نظارت بر عملیات در غرب موصل، عکس از محمدعلی حیدری هائی


در این فضا مردم دیدگاه های مختلف را می شنیدند. مثلا شبکه العراقیه، شبکه رسمی عراق، خیلی وقت ها منتقدین و مخالفین را می آوردند و جلوی دوربین تحلیل های خود را ارائه می دادند.
البته این را هم بگویم که این روش و سیاست رسانه رسمی عراق مخالفان و موافقان خود را هم داشت.  آن موقع برخی ها انتقاد داشتند که این شبکه رسمی چرا حتی بعضی اوقات از مخالفان دولت و نیروهای نظامی عراق برای میزگردها دعوت می کند، اما برخی نیز معتقد بودند که با شرایط امروز رسانه ای در جهان، اگر فضا را ببندیم، آنگاه ابتکار عمل به دست شبکه های آمریکایی، عربستانی و به بیانی حامیان داعش می افتاد. 

خب همین امر باعث شد که شبکه العراقیه که یک شبکه صرفا خبری مانند العالم خودمان است، در میان انبوه رسانه های حاضر در آن دوره، همواره مخاطبان خود را داشت و مردم اخبار و گزارش های مهمترین رویدادها در جبهه ها و حتی در کف خیابان ها را از این شبکه دنبال می کردند. 

خاطرم هست در بسیاری موارد شبکه هایی چون العربیه وابسته به عربستان و بخصوص شبکه های وهابیت، شیطنت می کردند و صدای مردم عراق را در می آوردند. اما به غیر از یکی دو مورد دولت عراق آنها را تعطیل یا توقیف نکرد، بلکه رسانه های آزاد خود عراق جواب امثال العربیه را می دادند. شبکه های رسمی عراق حتی در اوج جنگ، تظاهرات ضد دولتی را بطور کامل پوشش می دادند.

این رویه رسانه ای موافقان و مخالفان خود را داشت، اما مقام های رسانه ای عراقی دلیل می آوردند که با این سیاست رسانه ای قدرت های خارجی نتوانستند افکارعمومی را به آن سمت که خود می خواهند سوق دهند و مردم دیدگاههای متفاوت را از طریق رسانه های رسمی این کشور می شنیدند و می دیدند و به تحلیل بهتری می رسیدند و فریب نمی خوردند.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha