۱۵ آوریل روز غرق شدن کشتی تایتانیک است. کشتی ای که ناخدای آن با غرور تمام گفته بود حتی خدا هم نمیتواند آن را غرق کند. اما مدتی بعد این کشتی به کوه یخ خورد و در آب فرو رفت و بیشتر سرنشینان آن کشته شدند.
درباره این حادثه، فیلمهای متعددی هم ساخته شده که بهترین آن توسط جیمز کامرون کارگردان کانادایی روایت شده است. مصاحبه زیر با کامرون، حاوی نکات تازهای است. او به درسهایی اشاره میکند که میتوان از حادثه پیش آمده برای کشتی تایتانیک گرفت.
جیمز کامرون، کارگردان و فیلمنامهنویس مطرح کانادایی، در حین ساخت فیلم برنده جایزه اسکار تایتانیک به داستان واقعی این کشتی علاقهمند شد تا جایی که در سال ۲۰۰۵ یک فیلم مستند با عنوان آخرین اسرار تایتانیک (Last Mysteries of the Titanic) ساخت.
این کارگردان و فیلمنامهنویس مطرح کانادایی از همان دوران کودکی به اکتشاف در دل دریاها علاقه داشت، وی یک بار در گفتوگو با روزنامه ایندیپندنت در این باره گفته بود: وقتی بچه بودم اکتشاف کردن از هر چیزی برایم مهمتر بود. وقتی فهمیدم فضانورد نخواهم شد و قرار نیست به دیگر سیارات سفر کنم، به دریاها علاقهمند شدم.
کامرون اولین بار بیش از سه دهه پیش به داستان کشتی تایتانیک علاقهمند شد. تایتانیک یک کشتی بخار بزرگ بود که در سال ۱۹۱۱ روانه دریا شده و کمتر از یک سال بعد در اثر برخورد با یک کوه یخ غرق شد. از دو هزار و ۲۰۸ مسافر کشتی تنها ۷۰۵ نفر، که عمدتا زن و کودک بودند، از این سانحه جان سالم به در بردند.
کامرون با استفاده از یک بودجه ۲۰۰ میلیون دلاری، داستان این سانحه را در یک فیلم حماسی ساخت، فیلمی که پرفروشترین فیلم تاریخ شد و ۱ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار در جهان فروش کرد.
این کارگردان سرشناس در مصاحبه خود با ایندیپندنت، درباره اهمیت نمادین کشتی تایتانیک گفت: باید از این جا شروع کرد که تایتانیک با دیگر کشتیهای به گل نشسته، تفاوت دارد و از یک اهمیت استعاری و اساطیری بزرگ در ضمیر انسان برخوردار است.
وی افزود: این سوال مطرح میشود که آیا در شرایطی که باید برای ایدز درمان پیدا کنیم و میلیونها نفر در آفریقا جان خود را از دست میدهند، مساله این کشتی جذابترین و موردتوجه ترین موضوع موجود است؟ اگر در این مقیاس به موضوع نگاه کنیم این طور نیست. تایتانیک اولویت ما نیست اما باید به این داستان به چشم یک فیلم بلند یا رمان که احساسات آدمی را لمس میکند، نگاه کنید. تکههای یک کشتی به گل نشسته داستانهای انسانی هستند. آنها به ما درسهایی را درباره خودمان میآموزند.
کامرون اظهار داشت: لاشه یک کشتی پنجرهای خارق العاده روبه گذشته است. فولاد نمیتواند دروغ بگوید و هدف و مقصود مخفی ندارد. این لاشهها مثل جعبه زمان عمل میکنند. ما روی میدانهای جنگ پارکینگ خواهیم ساخت اما این لاشهها در زیر آب همان طور که هستند باقی میمانند. بنابراین با بازدید از آنها میتوانیم تاریخ را لمس کنیم.
وی افزود: تایتانیک امروز برای ما چه درسی دارد؟ مردم میگویند داستان این کشتی به شرایط امروز مرتبط نیست چون ساختار طبقاتی آن زمان امروز دیگر وجود ندارد. اما اینطور نیست. نحوه زندگی ما در غرب را با نحوه زندگی مردم در به عنوان مثال آفریقا و اندونزی مقایسه کنید. در آنجا هنوز فاصله طبقاتی وجود دارد. ما همگی در یک تایتانیک بزرگ زندگی میکنیم.
کامرون در بخش دیگری از اظهاراتش گفت: همچون خدمه تایتانیک، ما هم کوههای یخی را در مسیر خود دیدهایم اما به موقع به آنها واکنش نشان نمیدهیم. وقتی این خدمه به کوه یخی واکنش نشان دادند، دیگر آب از سرشان گذشته بود. این یک استعاره فوقالعاده برای وضع امروز است. به تغییرات اقلیمی فکر کنید. وقتی شواهد این بحران ظاهر شوند دیگر برای واکنش دادن خیلی دیر خواهد بود.
نظر شما