مجموعه ۱۳ قسمتی قندنامه که محصول جدید مرکز مستند سوره است و در ایام نوروز ۱۴۰۱ از شبکه مستند پخش میشود. «رباعی همایون»، «امیرالامرای چین ۱ و ۲»، «بوی جوی مولیان»، «حافظ و گوته»، «شعر عطار»، «نامه گیوک خان»، «بر گستره بالکان»، «فردوسی دوستان»، «تا قلب مالزی»، «مترجمان بخارست»، «ترکان فارسی دوست» و «آرزوی بورخِس» عناوین قسمتهای مختلف قندنامه است.
سعید فرمانی، پژوهشگر و نویسنده این مجموعه در گفتوگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون ایرنا، درباره طرح اولیه قندنامه گفت: طرحی که در ابتدا توسط یاسر فریادرس، مدیر پیشین مرکز مستند سوره، عنوان شد به این صورت بود که حکایتهایی از تاثیرگذاری زبان فارسی جمعآوری و بهصورت مستندی کوتاه و یا موشنگرافیک عرضه شود.
وی ادامه داد: اما با توجه به مطالعات اولیهای که انجام شد، به این سمت پیش رفتیم که به تاثیر و نقش زبان فارسی در دیگر فرهنگها و زبانها و یا به عبارتی دیگر، به گستره نفوذ زبان فارسی در دیگر ممالک بپردازیم. البته در کنار این مسائل، حکایتهایی هم درباره میزان تاثیرگذاری شعر و زبان فارسی در دورانهای مختلف تاریخ نقل کردهایم.
این ویراستار زبان فارسی با اشاره به طرح ۲۶ قسمتیِ قندنامه عنوان کرد: نگارش ۲۶ قسمت به پایان رسیده است اما احتمالاً دوستان صلاح دیدهاند این مجموعه تلویزیونی را در ۲ بخشِ ۱۳قسمتی روی آنتن ببرند که ۱۳ قسمت اول این مجموعه در ایام نوروز ۱۴۰۱ از شبکه مستند پخش میشود.
فرمانی با بیان اینکه بیش از دو سال بهصورت گسسته و پیوسته درگیر این پروژه بوده است، اظهار کرد: تعطیلی کتابخانهها و دسترسی سخت به بعضی از منابع، بهواسطه شیوع کرونا، در این وقفهها بیتاثیر نبوده است. بنده و دیگر عوامل سازنده به دنبال آن بودیم که اگر حرفی زده میشود، مستند به تحقیقات موثق باشد تا در صورتی که مخاطبی خواست به آن رجوع کند، بتوان او را راهنمایی درست کرد. از اینرو، از گفتههای رایج اما بیاستناد پرهیز کردهایم.
به گفته وی، عمده قسمتهای قندنامه درباره گستره نفوذ زبان فارسی در دیگر ممالک است. در حقیقت، زبان فارسی در سرزمینهای بسیاری، از چین و مغولستان تا هندوستان، منطقه بالکان، عثمانی، رومانی، مالزی، آمریکای جنوبی و... ریشه دوانده و در زبانهای ممالک مختلف تاثیر گذاشته است.
فرمانی درباره انتخابنکردن قالب مستندِ بلند برای این برنامه، به کمحوصلگی مخاطب امروز اشاره و اظهار کرد: مخاطب امروز به دنبال قالبهای کوتاه است، مانند آن چیزی که در شبکههای اجتماعی شاهدیم که پیامهای کوتاه مخاطبان بیشتری دارند. ما هم به این فکر کردیم که درست است که مستند بلند محاسن خود را دارد و شاید به نوعی به دلیل بسطدادن موضوعِ مطرحشده حتی ماندگارتر هم باشد، اما در مجموع، برای شروع، به این نتیجه رسیدیم که قالب فعلی میتواند مفیدتر باشد.
این مصحح نسخ خطی با اشاره به سیر تاریخیای که برای نگارش قندنامه بررسی کرده است، عنوان کرد: زبان و ادبیات فارسی در دورههای مختلف تاثیراتی در دیگر زبانها و فرهنگها گذاشته است. گذشتگان ما به زبان توجه میکردند و به آن اهمیت میدادند. اما امروزه، با اینکه نهادهای دولتی قابلاعتنایی از لحاظ کمّی داریم، غفلتی نسبت به زبان فارسی وجود دارد. در عمل، چه نزد برخی مسئولان و چه در رفتار عموم مردم، بیاعتنایی به پاسداشت زبان و ادب فارسی به چشم میآید و این دغدغه کمرنگ شده است. ما تا چه زمان قرار است صرفاً به زبان کهن ببالیم و بدان افتخار کنیم اما به پاسداشت آن بیتوجه باشیم؟! یعنی آیا نسلهای آینده هم قرار است فقط به ادبیات کهن ببالند یا اینکه وظیفه ماست چیزی هم برای آنها به یادگار بگذاریم که بدان افتخار کنند؟
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی با بیان اینکه مسائل فرهنگی برای صلح ملتهاست، یادآور شد: مرزهای دشمنی را باید از بین برد تا ایران فرهنگی برقرار بماند. در حقیقت، باید این میراث را مثلاً با برگزاری جشنوارههای مشترک با دیگر کشورهای همسایه حفظ کنیم و اگر ادعای پاسداشت این میراث را داریم، بهتر است با تدبیر، دیگر مناطق را هم زیر چتر ایرانِ فرهنگی نگه داریم نه اینکه بر طبل اختلافات بکوبیم.
فرمانی با اشاره به اینکه بخش عمدهای از سیاستگذاریهایمان چندان تناسبی با فرهنگ غنیمان ندارد، گفت: کشور همسایه ما تنها بهواسطه آنکه مولانا در خاکش دفن است، هرساله تعداد بسیاری گردشگر جذب میکند اما ما به این دلیل که برخی متولیان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشورمان با این حوزه بیگانه بوده اند از این موهبت بیبهرهایم. در حالی که از حوزه فرهنگ میتوان به سود اقتصادی هم رسید.
وی در جواب به این سوال که پرداختن به اهمیت زبان و ادبیات فارسی در قالب برنامههای تلویزیونی تا چه اندازه میتواند مفید واقع شود و به مسئله فرهنگسازی کمک کند، توضیح داد: در دنیای امروزی، هر کالایی را با تبلیغات درست و حرفهای میتوان عرضه کرد؛ حتی اجناس نامرغوب را. چه رسد به کالاهای مرغوب و غنی که ما در اختیار داریم. بههرحال، متاسفانه، دنیا دنیای سرمایهداری و خریدوفروش و تبلیغات رنگارنگ است. در چنین دنیایی، مهم نیست چه کالایی عرضه میشود، مهم این است که چگونه عرضه میشود.
نویسنده قندنامه ادامه داد: از سوی دیگر، تنها چیزی که این روزها میتوانیم بدان افتخار کنیم تمدن ماست و آن چیزی که ما را به گذشته و احتمالاً آینده وصل میکند زبان فارسی است. پس باید حواسمان به عرضه زبان فارسی بهعنوان کالای فرهنگی باشد (البته بهتر است عنوان کالا بر آن نگذاریم اما در دنیای بازارگونه امروز ناگزیریم برای تقریب ذهن از این تعبیر استفاده کنیم). اگر ما مشاهیر و مفاخر این حوزه را معرفی نکنیم و آنها را به مخاطب نشناسانیم، ممکن است آنها را از دست بدهیم و دیگران آنها را تصاحب کنند.
فرمانی افزود: حال اینکه شناساندن و معرفیکردن با چه شیوهای صورت بگیرد به بحث تبلیغات بازمیگردد. صداوسیما بهعنوان اصلیترین رسانه کشور وظیفهای مهم دارد که حداقل باید از لحاظ کمّی بیشتر از اینها به موضوع زبان و ادبیات فارسی در برنامههای تولیدی خود بپردازد.
وی خاطرنشان کرد: آموزشوپرورش، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزه هنری، سازمان تبلیغات و... نیز باید به مسئله زبان و ادبیات فارسی توجه کنند و بدانند دنیا عرصه کیفیتها و تبلیغات است و اگر نتوانیم با تبلیغات حرفهای کالایی را عرضه کنیم، ممکن است عدهای آن را مصادره و با کیفیت برتر عرضه کنند. اگر به شکلی حرفهای به این مسئله نپردازیم و پیشدستی نکنیم، دیگران گوی سبقت را خواهند ربود.
نظر شما