دیپلماتها حق دارند که تابع نظرات اندیشمندانی مانند هانس مورگنتا باشند که معتقد بود: «سیاست یعنی قدرت و قدرت یعنی نفوذ.» از دید مورگنتا، کار دیپلمات توسعه روابط با هدف «افزایش نفوذ» است تا کشورش دست بالاتری در قدرت پیدا کند. در یک کلام، این کار جز واقعگرایی معنای دیگری ندارد و البته از آرمان گرایی به دور است. روزنامهنگاران و خبرنگاران نیز متقابلا حق دارند که بر اساس نظریههای اندیشمندان علم ارتباطات و روزنامهنگارانی چون ویلبر شرام (نظریه پاداش مخاطبان) و مک لوهان (نظریه نگاه جهانی و شفافیت) « رویکردی انتقادی » پیشه کنند و به مخاطبان پاداش بدهند. پاداش خبرنگار به مخاطب جز کسب اطلاعات و شفاف سازی «اتاقهای دربسته مذاکرات» چیز دیگری نیست؛ هست؟ (ص.۹)
کتایون لامعزاده با سه دهه سابقه کار مستمر خبری در خبرگزاری ایرنا در کتاب روزنهای به اتاقهای دربسته با زیر عنوان «پژوهشی بیپرده درباره رابطه خبرنگار و دیپلمات با اتکا به مذاکرات وین» میکوشد به پرسشی پاسخ گوید که در جریان مذاکرات هستهای وین ذهنش را به خود مشغول کرده بود: آیا این فرضیه درست است که بیش از سایر نقش های در تعامل با هم، دو نقش «دیپلمات» و «خبرنگار» با یکدیگر ناهمخوانند؟
وی در مقدمه مینویسد: تصور میکردم باید اطلاعات زیادی در این زمینه موجود باشد؛ ولی هر چه در آثار روزنامهنگاری و دانشگاهی جستم، کمتر یافتم. درباره رسانه و دیپلماسی کارهای زیادی انجام شده بود، ولی از منظر خبرنگار و دیپلمات هیچ اثری وجود نداشت. با معمایی روبرو شدم که بخش هایی از آن گم شده بود. ناگزیر بودم پازلم را تکهتکه بسازم و بچینم؛ چیزی شبیه به «از نیستی به هستی». (ص.۱۴)
دیپلمات در نقش خبرنگار، روزنامهنگار در نقش دیپلمات، روزنامهنگاران و طعم دیپلماسی رسانهای، دیپلماسی رسانهای در کاخ سفید، بازی رسانه و دیپلماسی در توافق هستهای، حضور دیپلماتها در رسانههای مجازی و اقتضائات حضور دیپلماتهای ایرانی در دنیای مجازی، هفت فصل این کتاب را تشکیل میدهند که در ۲۵۲ صفحه و شمارگان ۴۴۰ نسخه توسط نشر ثالث به بازار کتاب آمده است.
مجید رضائیان استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم در دیباچه این کتاب، مینویسد: این پژوهش بر سه بنیان تجربهنگاری، نکتهسنجی و تحلیل استوار است. بنابراین این امکان فراهم میشود که ما خود را هم در مقام دیپلمات و هم در جایگاه خبرنگار قرار دهیم و از هر دو منظر به این رابطه بنگریم تا «تفاوتهای» آشکار این دو را دریابیم. از این رو، کشف این رابطه از ویژگیهای بارز این پژوهش است. (ص.۱۰)
نه آرمانگرایی خبرنگار و نه واقع گرایی دیپلمات مانع جابجایی نقش هایشان نبوده است. با وجود همه تفاوتهای خبرنگار و دیپلمات از نظر لحن کلام، دیدگاه و شخصیت، این دو همواره وسوسه میشوند جا پای دیگری بگذارند. روزنامهنگارانی را میتوان برشمرد که در عرصه دیپلماسی و در جهت تأمین منافع کشور خود خوش درخشیده اند و دیپلماتهایی را هم میتوان مثال زد که بختشان را در عرصه رسانه آزموده اند.
روزنامه نگار باید قبل از هر واکنش و اظهارنظر نفس عمیق بکشد و کلمات را بسنجد و دیپلمات هم باید قلابها و گرههای کلمات را باز کند و ساده بنویسد. اگر دیپلمات بخواهد دستی به قلم و موبایل و تبلت ببرد و اطلاع رسانی کند، نتیجه چه خواهد شد؟ چه شده که وادی رسانه هر روز تعداد بیشتری از دیپلماتها را مجذوب خود میکند؟ (ص.۷۵)
نظر شما