محمد درویش، كنشگر و فعال محیط زیست است. او را بهعنوان فردی میشناسند كه به دنبال معرفی درك و شناخت مشتركی از اهمیت محیط زیست بین اقشار مختلف جامعه است.
درویش معتقد است با تمام خبرهای بدی كه از شرایط و آسیبهای محیط زیست ایران به گوش میرسد، هنوز هستند افرادی كه امیدوارانه و پرانگیزه، در راه اعتلای محیط زیست و زندگی بهتر در كنار طبیعت تلاش میكنند.
ایرناپلاس: در مسائل مختلفی كه در دنیا مطرح میشود اعم از سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، محیطزیستی و...، دانشگاه متوجه یك موضوع میشود، مسأله را به رسانه منتقل میكند و رسانه با سازوكار خود مسأله را به سیاست و جامعه انتقال میدهد، تا برای آن چارهاندیشی شود. ولی واقعیتی در جامعه ما وجود دارد، در زمینه محیط زیست كه همه مردم با مشكلات آن مواجه هستند، جامعه دانشگاهی بهنحوی كه باید فعال نیست و بیشتر فعالان جامعه مدنی صدای رسایی بودند كه حرفها را طرح كردند، به گوش رسانه رساندند و موجب شدند سیاستمداران حتی برای تبلیغات هم شده شعارهای زیستمحیطی بدهند. جای خالی دانشگاهیان چه معضلاتی برای محیطزیست ایجاد كرده است؟
درویش: این پرسش خوبی است، شاید یكی از لكنتهایی كه در زمینه محیطزیست و كنشگری محیط زیستی وجود دارد این مسئله است كه جریانهای محیط زیستی موجود، نهضتهای محیط زیستی، پویشها و كمپینهای محیط زیستی اغلب از پشتوانه درخور تخصصی و علمی لازم برخوردار نیستند و اگر بخواهیم آسیبشناسی كنیم، یكی از آسیبها كه صدمه میزند، آنها را به اهداف نمیرساند، گاهی اهداف اشتباه برای آنها تعریف میكند و مخاطرات بیشتری ممكن است برای محیط زیست ایجاد كند از همین نبود و كمبود مشاركت جامعه علمی و تخصصی در حوزه محیطزیست است.
واقعیت ماجرا این است كه با وجود اینكه چیزی حدود یكصد هزار نفر دانشجو و فارغالتحصیل در رشتههای مرتبط با محیط زیست داریم، اما از بین این تعداد شاید نتوانیم به تعداد انگشتان یك دست فعال محیط زیست معرفی كنیم. اغلب فعالان محیط زیست كه جامعه ایران میشناسد، از قضا اصلاً رشته محیط زیست نخواندهاند. این هم میتواند نقطه قوت باشد. چرا؟ یعنی اینكه محیط زیست توانسته در مردم نفوذ كند و برای بسیاری آنقدر هیجان و شور ایجاد كند كه تمام زندگیشان را برای حفظ محیط زیست بگذارند، ولی در عین حال میتواند نقصان باشد و معنیاش این میشود كه خیلی از افرادی كه رشته محیط زیست را انتخاب كردهاند از روی عشق انتخاب نكردهاند. این رشته را انتخاب كردهاند چون رشته دیگری قبول نمیشدند.
ایرناپلاس: بهكارگیری و جلب مشاركتهای مردمی در اینجا خیلی اهمیت دارد. آیا نمونههای موفقی داریم كه یك جمعیتی برای نجات یك اكوسیستم یا محیط دست به كار شده و موفق شده باشند كه بهعنوان الگو بخواهیم آن را برای دیگران عرضه كنیم؟
درویش: خوشبختانه خیلی نمونههای خوبی داریم. در منطقه بین نیشابور و مشهد روستایی به نام دیزباد بالا وجود دارد كه آن روستا در حال حاضر بهترین گردو و گیلاس خراسان رضوی را تولید میكند. به دلیل اینكه این گردو و گیلاس ارگانیك است، خیلی طرفدار و هواخواه دارد. مردم زیادی هر سال از این روستا بازدید میكنند تا از راز و رمز این تولید آگاه شوند. به دلیل همین بازدیدكنندههای زیاد، روستا تمهیدات خوبی برای پذیرایی از مردم تدارك دیده است.
وقتی وارد این روستا میشوید تابلویی میبیند كه روی آن نوشته شده: «مبادا شكار، مبادا تبر بر درخت و بهار، محیط و زمین را نكو پاكدار.» این شعار مردم این روستاست. در این روستا مردم پول جمع كردهاند و یگانی به نام «یگان حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی دیزباد بالا» با سرمایه خودشان درست كردهاند و مرتباً بهصورت دورهای نگهبانی میكنند تا كسی و متخلفی در آنجا زباله نریزد، نخاله ساختمانی نریزد، از مراتع منطقه چرا نكند، آتشسوزی اتفاق نیفتد، شكار غیرمجاز اتفاق نیفتد و حواسشان به این روستا هست.
یك آرمانی در این روستا هست كه اولین بند این آرمان این است كه كسی حق ندارد در این روستا درخت بلند قد را قطع كند. میگویند پرندهها بر درختان بلند قد بیشتر لانه میكنند چون امنیت دارند و هر چه حال پرندهها بهتر باشد، آن پرندهها كرم خرات گردو و گیلاس را میخورند و دیگر نیازی نیست سم شیمیایی برای آفت بزنیم.
در این روستا اگر كسی در مزرعه استخری دارد، موظف است حتماً چند تكه چوب در استخر بیندازد كه اگر پرندهای خواست آب بخورد غرق نشود. شورای روستا تصویب كرده است كه اگر كسی میخواهد خانهای بسازد یا بخواهد خانه را مرمت كند، حتماً بخشی از خانه باید آشیان پرنده باشد. باورشان به این است كه هر چه پرندهها حالشان در این روستا بهتر باشد، هم در قلمرویی كه پرواز میكنند كود بهتری در زمین میپاشند و این كود میتواند حاصلخیزی خاك را افزایش دهد كه دیگر نیازی به كود شیمیایی نیست و هم اینكه پرندهها با آفات مبارزه میكنند و نكته دیگر اینكه پرندهها با آوازی كه میخوانند حال مردم را بهتر میكنند.
در این روستا از تراكتور برای شخم زدن استفاده نمیكنند، در مواقع شخم سیبزمینی یا آلوی قطرهطلا در زمین جاسازی میكنند، گرازها به بهانه اینكه سیبزمینیها را پیدا كنند با پوزه قویشان خاك را زیر و رو میكنند، غذا را پیدا میكنند و زمین را هم آماده كشت و زرع كردهاند.
در این روستا كسی شكارچی اجیر نمیكند كه گرازها را بكشند تا به محصولات كشاورزیشان آسیب نرسد، بلكه موانع فیزیكی ایجاد كردهاند كه گرازها نزدیك مزارع و درختهایشان نشوند. یاد گرفتهاند چگونه از موهبتهای طبیعی استفاده كنند بدون اینكه خسارتی به مایملك و منابع محیط زیستیشان وارد شود.
همه اینها سبب شده است كه دیزباد بالا بهعنوان روستای نمونه گردشگری، بدون زباله است و همچنین روستایی كه میتواند تولیدكننده محصولات ارگانیك باشد در سطح استان خراسان رضوی مورد توجه قرار گیرد. این حاصل فعالیتهای مدنی مردمی است كه طبیعت خود را دوست داشتهاند. یكی از قدیمیترین مدارس خراسان رضوی در همان روستاست. از 1317 مدرسه داشته و 250 معلم بازنشسته دارد.
به پیشنهاد من با خانم ابتكار به آنجا رفتیم و ایشان از مردم آنجا قدردانی كرد. مردم آنجا بهقدری مردم دوستداشتنی هستند، برای همین زلزله كرمانشاه، 27 وانت نیسان غذا و كمكهای جنسی و مالی ارزشمند به این منطقه ارسال كردند.
اینها همه نشاندهنده این است كه اگر به حوزه اخلاق محیط زیست به كمك آموزشهای جذاب و مؤثر كه توسط تشكلهای مردمنهاد محیط زیستی انجام میشود، توجه كنیم، تنها حال طبیعت را خوب نكردهایم، وقتی مردم دلشان برای آب خوردن یك كبوتر یا سیراب شدن سپیدار بسوزد، حتماً دلشان برای همنوعان خودشان كه درگیر مصیبتهایی مثل سیل و زلزله هستند، بیشتر میسوزد.
ایرناپلاس: وقتی مردم میتوانند در حفاظت محیط زیست مشاركت كنند مثل نمونه تالابهای اطراف دریاچه ارومیه یا كمپین سهشنبههای بدون خودرو با توجه به این موارد خوب، چرا همچنان مشكلات محیط زیستی زیادی داریم؟ دولتها هم میگویند كه میخواهیم از مشاركتهای مردمی و انجیاوها استفاده كنیم، ولی در عمل هیچگاه دیده نشدهاند، دلیل این مشكل چیست؟ آیا سیاستگذاری مشكل دارد یا مشكل از تشكلهاست؟
درویش: موارد متعددی در این پروسه درگیری ایجاد كرده است و حاصل این شده است. اولین خشت آموزش و پرورش است. در نظام آموزش و پرورش به فعالیتهای گروهی كمترین اعتبار را میدهیم. به بچههای یاد میدهیم چگونه خوب تست بزنند، یاد میدهیم در رقابت و مقایسه شاگرد اول باشند، اما هرگز این مجال را برای بچهها فراهم نمیكنیم كه عاشق سرزمین و طبیعتشان بشوند.
این بچهها بدون عشق به طبیعت بزرگ میشوند و مردمی كه بدون عشق به طبیعت و سزمینشان بزرگ شوند شیشه ماشین را پایین میكشند و در جایی كه عاشقش نیستند، زباله خالی میكنند. در كنار لاشه خونآلود یك حیوان به دوربین لبخند میزنند، خودشان را با افتخار شكارچی اعلام میكنند و عكس میگیرند و با افتخار در شبكههای اجتماعی منتشر میكنند و در برابر رخداد آتشسوزیها بیتفاوت هستند. نمونههای خوبی وجود دارد كه نشان میدهد مردم برای حفظ محیطزیستشان تلاش كردند، اما در پهنه 165 میلیون هكتاری كشور، این نمونهها هرگز و هرگز كافی نیست.
نرخ مشاركت داوطلبانه در حوزه محیط زیست ایران، یكی از پایینترین نرخها در جهان است. یك كشور 80 میلیونی عملاً شاید 100 تا انجیاو محیط زیستی بهدرد بخور كه كار بكند، نداشته باشد. روی كاغذ تعداد انجیاوهای محیطزیستی حدود 800 تاست، اما عملاً فقط روی كاغذ ماندهاند.
بخش دیگری از این مشكل به مقررات دستوپاگیری كه جلوی حركتهای داوطلبانه را میگیرد بازمیگردد. وقتی قرار است انجیاو راهاندازی شود، دو سال وقت گرفته میشود و مقررات دستوپاگیری وجود دارد كه همه آنها را اگر بخواهیم رد كنیم باید صبر ایوب داشته باشیم.
نگاههای امنیتی خیلی زیادی به فعالیتهای تشكلهای مردمنهاد در حوزههای مختلف از جمله محیط زیست وجود دارد. اصولاً بخش قابلتوجهی از مدیران و دولتمردان دوست ندارند كه كسی آنها را مورد پایش، خطاب و انتقاد قرار دهد و به انحای مختلف سعی میكنند كه فعالیت انجیاویی پا نگیرد، قدرت نگیرد تا آنها در معرض دید، مقایسه و قضاوت مردم قرار بگیرند. مجموع این عوامل باعث شده كه حاكمیت، دولت و مردم هیچكدام با یك فعالیت پویا، مؤثر و جذاب مدنی در حوزه محیط زیست، آنگونه كه باید آشنا و دمخور نباشند.
گفتوگو از حسین جمشیدیان
**اداره كل اخبار چندرسانه ای**ایرناپلاس**
جلب مشاركتهای مردمی در حل بحرانهای محیط زیستی
ماجراهای خواندنی «دیزباد بالا»
۷ فروردین ۱۳۹۸، ۱۱:۰۹
کد خبر:
83256547
تهران- ایرناپلاس- یك كنشگر محیط زیستی میگوید: با تمام اخبار تلخی كه از محیط زیست به گوش میرسد، نمونههای موفقی داریم كه یك جمعیت برای نجات یك اكوسیستم یا محیط دست بهكار شده و موفق شدهاند كه میتوانیم بهعنوان الگو به دیگران معرفی كنیم.