۷ اسفند ۱۳۹۷، ۱۳:۰۵
کد خبر: 83223309
T T
۰ نفر
روحانی قصه گو

یاسوج- ایرنا- روحانی در قم درس طلبگی و عرفان خوانده ، بضاعتش چند جلد كتاب و راهكارهای خلاقانه ای كه با عشق، وقف روزگار تاریك بچه های روستاهای محروم كهگیلویه و بویراحمد می كند تا روزنه های نور را پیدا و به سمت آن حركت كنند.

به گزارش ایرنا، این روزها خبرهایی از جنس كمك های خیرین به روستاهای محروم زیاد شنیده می شود. اقدام های خیرخواهانه و بشردوستانه ای كه با انگیزه و بدون انگیزه سیاسی انجام می شود و گاه تاثیرشان در حد یك كارتن قند، حلب روغن، یك كیف و دفتر است و فرهنگی كه به واسطه این دست كارها در بلند مدت منفی تر از خود فقر می شود.
برخی از این خیریه ها دم و دستگاه های عریض و طویلی نیز در سراسر كشور شكل داده اند و به شدت در روستاها فعالیت می كنند و فعالیت شان از پزشكی گرفته تا خوراكی و كیف های لوازم التحریر را شامل می شود.
اما در این میان برخی مثل «اسماعیل آذری نژاد» با دستان خالی به مبارزه با جهل و تاریكی در روستاها می روند. بضاعتشان مهربانی است ، چند جلد كتاب و راهكارهای خلاقانه ای كه می تواند تغییری بنیادین در زندگی بچه ها ایجاد كند.
روحانی جوان و تحصیل كرده ای كه دانش و تجربه و مهمتر از همه احساس مسئولیت را در هم آمیخته و با تمام وجود آن را نثار كودكان روستاهای محروم و آسیب پذیر می كند تا پرتو نوری در روزگار سیاه مناطق آسیب پذیر باشد.
وصف فعالیت های خیرخواهانه و البته فرهنگی اش برای كودكان روستاهای دهدشت به همه جای ایران رسیده است. آنچنان كه نامش در میان 11 چهره برتر سال 97 قرار گرفته است و در صورت حمایت مردم از این فعال اجتماعی، وی می تواند نوروز 98 به عنوان چهره شاخص سال ایران انتخاب شود.
آذری نژاد دانش آموخته رشته جامعه شناسی و فوق لیسانس عرفان -تصوف است و تحصیلات حوزوی را نیز در قم پشت سر گذاشته و بعد از آن راهی سرزمین مادری اش دهدشت شده تا بتواند در لباس روحانیت به مردمان شهرش خدمت كند.
خودش می گوید وقتی به دهدشت برگشتم در حوزه علمیه به عنوان استاد شروع به تدریس كردم و همزمان در مسجد نماز جماعت را نیز برپا می كردیم و همانجا بود كه جرقه ای در ذهنم زده شد .
تصمیم گرفتم تمركزم را بر كار و فعالیت برای كودكان و دانش آموزان بگذارم، به همین خاطر كار كتابخوانی، قصه خوانی، نقاشی و انشا نویسی را در سه محور رنگ،توپ و قصه دنبال كردم و تا زمانی كه توان داشته باشم آن را ادامه می دهم.
در شش سال فعالیتش همیشه طعن ، نیش و كنایه ها از مردم عادی گرفته تا آنانی كه همچون او لباس روحانیت به تن دارندد شنیده است اما همه را به جان خریده تا كودكان دیارش رشد كنند.
آذری نژاد به محله هایی می رود كه فقر مادی و آسیب های اجتماعی در آنها بیداد می كند ،به محله هایی در حاشیه شهر دهدشت كه حتی سرویس بهداشتی ندارند و از كمترین امكانات برخوردارند.
وی به روستاها و محله هایی از دهدشت قدم گذاشته كه مواد مخدر در آنجا پیش چشم كودكان به راحتی استعمال و خرید و فروش می شود و كودكان كنجكاو و نظاره گر نیز همه اینها را به چشم می بینند.
آذری نژاد می گوید كودكان این محله ها به خاطر حجم بالای آسیب های اجتماعی و تنبیه بدنی خشن بار آمده اند و انرژی روانی و درونی خود را با الفاظ ركیك و خلق و خوی پرخاشگرانه و كارهایی از این قبیل بروز می دهند.

**باید برای كودكان ارزش قائل شویم
روحانی مهربان از مدارسی می گوید كه تعداد دانش آموزانشان در برابر فضای فیزیكی آنقدر زیاد بوده كه كلاس های درسش در حیاط و زیر گرمای داغ دهدشت برگزار می شد و با پیگیری برایشان كانكس هایی فراهم شده است. و این بدان معناست كه رفع بخشی از این فقر تنها نیاز به پیگیری دارد و باید یك نفر احساس مسئولیت كرده و فارغ از مصلحت اندیشی هایی كه این روزها باب شده مساله اصلی را به زبان بیاورد.
آذری نژاد به بچه ها كیف و كتاب و خوراكی نمی بخشد .با صحبت با كودكان شجاعت و جرات از دست رفته بر اثر تنبیه های جسمی و روحی را به آنها باز می گرداند و یادشان می دهد كه هیچ چیز مطلق نیست و اگر بخواهند می توانند از پیله نحسی كه دور و برشان تنیده شده بیرون بیایند ؛فقط اگر بخواهند.
او دستشان را می گیرد و از سیل مخرب مفروضاتی كه نوع زندگی ، خانواده های نا آگاه و محیط اجتماعی برایشان رقم زده بیرون می كشد ،چراغی در دستشان می گذارد تا راه را پیدا كنند و بعد هم از دور نظاره گر تلاش و فعالیتشان برای پیروزی بر زندگی سختی كه گرفتارش بوده اند می شود. هركجا لازم باشد هم موانع را از پیش پایشان بر می دارد.
وی می گوید باید برای فعالیت كودكان ارزش قائل شویم تا به خودباوری و رشد برسند.كودكان نیاز به تایید و تشویق دارند، تشویق حتما مادی نیست، گاهی با یك بَه بَه گفتن دلشان برای ادامه مسیر امیدوار می شود چه بسا با همین یك جمله چراغی در دل آنها روشن كنیم.

**لزوم ظرفیت شناسی برای آگاهی بخشی
آذری نژاد بر این باور است برخلاف برخی اظهار نظرها كه علت ناتوانی دانش آموزان را نبود امكانات می دانند،اما می توان در طبیعت و زیر درختان و با استفاده از امكانات خدادادی دانش آموز را به خلاقیت و آگاهی رساند.
وی از ظرفیت دانش آموزان خوابگاهی به عنوان سفیر یار مهربان در روستاهای خودشان استفاده می كند.حتی به آنها قول حق الزحمه هم داده است تا انگیزه بیشتری برای نشر دانش پیدا كنند.
آذری نژاد می گوید باید حواسمان به تفاوت های فرهنگی دانش آموزان مدارس شبانه روزی باشد زیرا هر كدام از این بچه ها از روستایی به خوابگاه آمده و لازمه در كنار هم زیستن همدلی و درك تفاوت هاست. برای آموزش این موضوع به بچه ها، می توان از كتاب ها بهره گرفت.

**نعمت حضور
این روحانی برای امید بخشی به بچه ها نویسندگان،مترجمین و فعالان كودك را به روستاهای كهگیلویه می آورد و این حضور را لطفی الهی تعبیرمی كند كه نصیب بچه ها می شود.
وی معتقد است بچه ها می توانند از تجربه و دانش آنان بهره گرفته و با آنها مانوس شوند و همین هم باعث رشد عواطف و فكرشان می شود.
كلاس هایش نه برای بچه ها كه برای همه مردم روستا ها برگزار می شود. والدین هم با اشتیاق گردش جمع می شوند تا آیین زندگی و كودك پروری بیاموزند.حتی این فرصت را پیدا می كنند در دنیای مداد رنگی بچه هایشان غرق شوند و همراه با آنها لذت نقاشی و تخلیه روحی را بچشند.
مادرانی كه خود قربانی اوضاع نابسامان برخی از روستاهای محروم و حاشیه ای هستند و طعم كودكی را نچشیده پرت شده اند وسط یك زندگی.چرا كه به گفته آذری نژاد مادران روستا برای خودشان نیستند و از خود خبر ندارند.

**صبر ، تداوم و تخصص
آذری نژاد می گوید : بچه ها در محله های حاشیه شهر آسیب های زیادی دیده اند و در معرض آسیب بیشتری هستند . پرخاشگری می كنند و همدیگر را كتك می زنند و كار با آنها نیاز به صبر،تداوم و تخصص دارد.
وی از خودكشی كودك ده ساله در واكنش به تننیه بدنی والدینش در یكی از محلات دهدشت می گوید و تاكید می كند این یعنی فاجعه برای كودكانی كه به جای كودكی كردن و شیطنت های معقول و معمول كودكانه باید كودكی هایشان را در محله هایی آكنده از آسیبهای اجتماعی با حجم بالای تحقیر و تنبیه بدنی چه از طرف والدین و چه معلمان در مدارس به خشن ترین شكل ممكن بگذارنند.
این روحانی ادامه می دهد در این محله ها به كودكانی برخورد كردم كه درس خواندن برای آنها هیچ معنا و مفهومی ندارد و یا ترك تحصیل كرده اند و بیشتر از كتاب به الفاظ ركیك و انواع اقسام فحش ها انس گرفته اند و برای ماندن در این فضای آكنده از خشونت ترجیح می دهند از كودكی شرور باشند تا دوام بیاورند.

**تصمیم فردی و پویش جمعی
این روحانی در تشریح فعالیت ها و شروع كارش گفت از آنجایی كه كودكی مهمترین مرحله پرورش و اعتلای شخصیت هر فرد است و كودكان مهمترین و آسیب پذیرترین قشری هستند كه كمتر به آنها توجه می شود و جای كار زیادی دارند، تصمیم گرفتم همه تمركزم را بر روی كودكان بگذارم ،چون خداوند هم درقران خطاب به پیغمبر فرموده قصه بخوان تا مردم تفكر كنند،بنابراین عزمم را جزم كردم و استارت كاركتاب خوانی را زدم.
او اضافه كرد: دنبال كردن این محور ها ابتدا در مساجد و به صورت محدودتر بود ولی بعد از مدتی تصمیم گرفتم دامنه آن را گسترش داده و ان را به حوزه مدارس،كلاس های درس،صفوف صبحگاهی و روستاها بكشانم كه در آغاز كار از كتاب های فرزند خودم برای كتابخوانی و قصه خوانی استفاده می كردم.
آذری نژاد تصریح می كند:در حین كار متوجه شدم می توان از ظرفیت و نیروی انسانی بزرگتری استفاده كرد و حوزه فعالیت را گسترده تركرد،بنابراین طلاب حوزوی را كه بعضا اهل روستاها بودند درگیر كردیم و به آنها آموزش های لازم را دادیم تا آنها چنین برنامه هایی را خصوص در ایام عید، ماه رمضان، ماه محرم و ایام تابستان در روستاهای خود اجرایی كنند ،علاوه بر اینها لوازام التحریر و لوازم رنگ آمیزی نیز در اختیار آنها قرار دادیم تا فضای آموزشی پربار و بانشاط تر حاكم باشد.

**نكته های پنهان در رنگ ها
وی می گوید: در برخی روستاهای آسیب خیز دهدشت كه محل توزیع مواد مخدر نیز بودند 4 گروه شدیم و با همكاری طلبه ها تصمیم گرفتیم برای دانش آموزان آنجا قصه خوانی كنیم اما به مرور و با توجه به رفتارهای خشونت آمیز دانش آموزان در دو روستا متوجه شدیم در اینجا كتابخوانی فایده ندارد،بنابراین تصمیم گرفتیم از توپ و رنگ استفاده كنیم تا كودكان انرژی خود را از این طریق تخلیه كنند و در دراز مدت رفتار آنان تغییر كند كه این تكنیك جواب داد و كل مدرسه را در زنگ هنر با همكاری خود دانش آموزان رنگ كردیم و بعد از آن با هماهنگی مدیر مدرسه دیوار پشتی مدرسه را در اختیار دانش اموزان قرار دادیم تا هر چیزی دوست دارند روی آن نقاشی كنند تا به لحاظ روانی تخلیه و آرام تر شوند.
وی یادآوری می كند: مدیریت كودكان و خرابكاری های كودكانه از سختی های همكاری بچه ها در رنگ آمیزی مدارس است و هزینه آن را بالا می برد اما نگاه تربیتی و آموزشی كه در این همكاری نهفته است لذت بخش است چرا كه بچه ها رنگ را دوست دارند و یاد می گیرند،تغییر و زیبایی لازمه زندگی است.
آذری نژاد تاكید می كند:‏در رنگ آمیزی هر مدرسه با مدیر شرط می شود كه روی دیوار شعار ننویسد زیرا بچه های ما عادت كرده اند بمباران نصیحت شوند.
وی می گوید: درشرایطی كه در شهر دهدشت و حومه و روستاهایش كمترین امكانات تفریحی پیش بینی نشده ما استفاده از رنگ را برای بچه ها درنظر گرفتیم چون اعتقاد داریم رنگ نشاط آور و بچه ها را ذوق زده می كند و به وجد می آورد .
ما در بعضی محله ها كه بچه ها الفاظ ركیك و نامناسب را زیاد بكار می بردند به بچه ها اعلام می كردیم هركسی چنین كاری انجام دهد اجازه نقاشی و رنگ در و دیوار را ندارد و باید یك دقیقه بنشیند كه این كار باعث می شد بهترین رفتار را داشته باشند و ادبیات كلامی را رعایت كنند.

**برخی فعالیت هایم را دور از شان می دانند
‏ وی از مخالفت های برخی مردم روستا با فعالیت هایش می گوید و اینكه به او یادآوری می كنند كتاب برای بچه ها نان و آب نمی شود. با این حال وی معتقد است برخی خیریه ها مردم را بد عادت كرده اند و فرهنگ غلطی ایجاد كرده اند كه كمك باید فقط مادی باشد در حالی كه در دین تاكید بر نذورات رفتاری است تا شكمی و باید نذورات به سمت كارهای فرهنگی جهت دهی شوند.
آذری نژاد ادامه می دهد اقداماتش تنها توسط مردم عادی مورد سوال قرار نمی گیرد بلكه برخی آدم های جایگاه دار هم انجام این كار را از جانب من به عنوان یك روحانی ناپسند و دور از شان می دانند و می گویند به كارهای ملا و منبریت برس و چرا با بچه ها همراه می شوی و در این بین گاهی طعنه و كنایه می زنند.
برخی والدین هم می گویند ما هزار بدبختی و مشكل داریم و مسائل مهمتری از كتاب و قصه هست.

** كتاب خوانی و تقویت پرسشگری
با این حال هیچ كدام از این واكنش ها اراده اش را برای ادامه فعالیت سست نكرده است. وی درباره انتخاب كتاب قصه ها برای كودكان نیز می گوید: قصه هایی كه انتخاب می كنیم هدفمند و متناسب با وضعیت آسیب ها و كودكان هستند ،برخی ها فكر می كنند چون من یك روحانی هستم قصه ها و كتاب ها باید قرآنی و دینی باشد در صورتی كه به نظر من كودكان هنوز به آن سنی نرسیده اند كه چنین مطالبی برای انها خوانده شود و با همین سبك قصه خوانی به صورت غیر مستقیم با مفاهیم قرآنی و دینی آشنا می شوند و فرقی نمی كند كتاب ایرانی و یا خارجی باشد مهم هدف آن است.
وی تاكید می كند: پس از قصه، دانش آموزان با هم گفت و گو می كنند و این كار با هدف تقویت حس پرسشگری است و حضورم را در گفت و گوها كم می كنم تا خودشان،برای مدعاها دلیل خواهی كنند زیرا جسارت پرسش و دلیل خواهی در مدارس امر غریبی شده است.
وی یادآوری می كند: فرهنگ مقوله ای زمان براست ولی امكان ندارد كودكی با قصه و كتاب خو و انس داشته باشد و در آینده رشد فكری و شخصیتی نداشته باشد. مسلما كودكی كه با كتاب انس دارد به لحظ شخصیتی متفاوت از دیگران است و شخصیت پخته تری خواهد داشت و سخن موافق و مخالف را نیز با منطق توجیه یا رد می كند.

**داستان عزم و اراده در برابر نیش و كنایه
وی معتقد است بر خلاف نیش و كنایه ها ، تلاش هایش بی ثمر نبوده و می گوید ‏هر گاه از روستای دالون رد می شوم ، درنگی كرده و بچه ها با فریاد'حاج آقا آمد' همدیگر را خبر می كنند.حیاط مسجد محل بازی فوتبال شان است و با اینكه امام جماعت ندارند ظهرها نماز جماعت می خوانند و منتظر قصه های جدید هستند.
آذری نژاد از دانش آموزانی می گوید كه مشكل تغذیه دارند و با پیگیری قرار شده هفته ای دو وعده صبحانه به آنها آش داده شود.
وی ادامه می دهد: این صدقه نیست.حق این دانش آموزان است كه حداقل تغذیه خوبی داشته باشند. و در حال حاضر تقریبا 2 هزار دانش آموز از این فرصت بهره مند می شوند.
آذری نژاد برای بهتر شدن وضع كودكان آسیب پذیر حاشیه و روستاهای دهدشت راه و رسم خلاقانه در پیش می گیردبه عنوان مثال می گوید در بسیاری از مدارس روستایی آینه ندیدم.در اقدامی تازه 20 آینه تمام قد سفارش و تحویل مدارس روستایی شد تا اشتیاق به تماشا و زیبایی ،میل به بهداشت و مرتب بودن لباس و ظاهر، دوست داشتن خود و تشویق را در دانش آموزان ایجاد كنیم.

** درس های روحانی قصه گو
شوق و اشتیاقی كه روحانی قصه گو با اقدامات و فعالیت هایش در بچه ها ایجاد می كند یك درس بزرگ دارد. او نه مدرسه و نه كتابخانه آنچنانی می سازد نه برای بچه ها قصه می نویسد و نه ادعایی دارد. با عشق هر آنچه را آموخته و تجربه كرده در اختیار دانش آموزان می گذارد با مسئولیت پیگیر امورشان می شود. دلسوزانه خانواده هایشان را مشاوره می دهد و هر آنچه در توان دارد می گذارد تا بچه ها از گردنه سخت زندگی آگاهانه عبور كنند.
دنبال ایجاد توقعات آنچنانی در دانش آموزان نیست. به زبان ساده به آنها یاد می دهد هیچ تغییری در زندگی غیر ممكن نیست. می توان در محیط ناسالم هم درست زندگی كرد. انسانیت آموخت و رشد كرد. نمی دود.فریاد نمی زند. اعتراض و گلایه نمی كند. توقعی از كسی ندارد. یك گام جلوتر حركت می كند تا بچه ها آرام و بی تنش پشت سرش حركت كنند و فرصت انسان بودن، آرزو پروری و خوب بودن را پیدا كنند.
شهرهای ما در دنیای كنونی به افرادی همانند روحانی قصه گوی ما بشدت نیاز دارند. آنان را پیدا كنیم و دست های آنان را برای كمك به كودكان مان بگیریم چرا آنچه كه اكنون در لابه لای قصه های روحانی خوش ذوق مان می كاریم فردا برداشت های مناسبی خواهیم داشت.
«اسماعیل آذری نژاد» روحانی قصه گوی روستاهای محروم كهگیلویه حكم طلا را دارد .بیشتر او را ببینیم و به عقایدش احنرام بگذاریم.
گزارش از فاطمه رشیدی
9929/1662
۰ نفر