- ایرنا: چندی است كه تلویزیون سعی دارد با تولید و پخش برنامه هایی در حیطه كتاب، مخاطبان سیما را به كتابخوانی تشویق كند اما دراین راه موفق عمل نكرده است، فكر میكنید چرا تاكنون این برنامهها تاثیری در افزایش كتابخوانی مخاطبان نداشت.
- رضایی: بدون رو دربایستی صحبت كنیم؛ منظورتان برنامه «كتاب باز» و «برنده باش» است؟
- ایرنا: بله، «كتاب باز» و «برنده باش» با رویكرد افزایش سطح كتاب خوانی درجامعه بودجه گرفتند وتولید شدند و به روی آنتن رفتند تا عموم مخاطبان تلویزیون را به كتاب خوانی تشویق كنند اما در این راستا موفق عمل نكردند، «كتاب باز» فقط توانست اقشار كتاب خوان را جذب كند، «برنده باش» هم كه هیچ تاثیری در كتاب خوانی مخاطبان نداشت.
- رضایی: بله، درست میگویید قراربراین بود كه اینگونه برنامهها در حوزه كتابخوانی برای همه اقشار جامعه ساخته شود و به نوعی خاصپسند نباشد و بتواند مردم را به خواندن كتاب تشویق كند اما «برنده باش» بیشتر شبیه به یك مسابقه اطلاعات عمومی تولید شد، اغلب برنامههای دیگر كتابی تلویزیون هم فقط برای یك قشر خاص تولید میشوند، قشری كه بدون این برنامهها هم كتاب میخوانند.
- ایرنا: خود شما به عنوان كارشناس كتاب با برنامه «كتاب باز» همكاری میكنید. فكر میكنید مشكل برنامه «كتاب باز» چیست كه نمی تواند مخاطبان عامه را جذب كند و بیشتر مخاطبانش همان كسانی هستند كه پیش ازپخش این برنامه نیز كتاب میخواندند؟
- رضایی: در مورد «كتاب باز» هم نكته همین است، سفارشدهنده میخواستند تا بحثها عمیق تر شود. حضور سروش صحت هم البته به بالا رفتن سطح برنامه منجر شد چون صحت به شدت كتاب خوان است وناخواسته خیلی از موارد را تخصصی بیان میكند. این برنامه باید نشان میداد كه كتاب خواندن در زندگی معمولی مردم خوب است و تاثیر دارد و مردم را به مسیری دعوت كند كه وسوسه شوند كتاب بخوانند.
- ایرنا: چگونه میتوانست این كار را انجام دهد؟
- رضایی: به نظر من قبل ساخت اینگونه برنامه ها ابتدا باید به این موضوع توجه كرد كه برای سوق دادن مردم به كتابخوانی نباید مستقیم گفت مردم بیایید كتاب بخوانید، بعد هم یك كتاب به آنها معرفی كرد بلكه باید كتابخوانی را نشان مخاطب داد، باید كتاب خوانی را به صورت غیرمستقیم تبلیغ كرد.
- ایرنا: و جای اینگونه معرفیها و تبلیغ ها در برنامه های ما كم است.
- رضایی: به شدت كم است. باید قبول كرد كه صدا و سیما و برنامه سازها هیچ كاری برای تبلیغ كتابخوانی نكردند و مدتی است به این فكرافتادند كه تبلیغ كتاب خوانی كنند ولی حتی راهش را هم نمی دانند. مردم ایران كتاب نمی خوانند. از نوجوان گرفته تا پزشك جامعه علاقه ای به كتاب ندارند، باورتان می شود یكی از مدیران كتابخانه ای مهم در كشور در یك مراسم رسمی زمانی كه می خواست نام یكی از كتاب های جلال آل احمد به نام «اورازن» را پشت میكروفن بگوید گفت تارزان، یعنی این فرد نه فیلم تارزان را دیده بود و نه كتاب اورازن را خوانده بود كه بداند تارزان ربطی به جلال آلاحمد ندارد؛ خب از مردم عادی چه انتظارمی توان داشت؟
- ایرنا: پیشنهاد شما برای جا انداختن این فرهنگ در میان عامه مردم ما چیست؟
- رضایی: اگر نگاهی به برنامه های تلویزیونی در سراسر جهان بیاندازید متوجه خواهید شد مسئولانی كه می خواهند از طریق تولید های فرهنگی مانند برنامه های تلویزیونی و سریال ها سطح كتاب خوانی را در جامعه افزایش دهند هیچ وقت نمی آیند به صورت مستقیم به مخاطب بگویند كتاب بخوان بلكه در كارتون ها، سریال ها و مسابقه ها به صورت غیرمستقیم كتاب معرفی میكنند. مخاطب از همان كودكی دركارتونها با مساله كتاب مواجه است تا بزرگسالی و در سریالهای خانوادگی میبینیم كه والدین، شبها موقع خوابیدن و در تخت كتاب دستشان است. اینطوری متوجه میشوند كه كتاب خواندن یك كار عادی و جزو برنامههای روزمره است؛ اما كودكان ما نه در سطح اول آموزش یعنی خانواده میبینند كه مادر و یا پدری كتاب بخوانند، نه در سطح دوم آموزش یعنی مدارس زنگ كتابخوانی و معلم علاقمند به كتاب دارند و نه در سطح سوم، یعنی رسانه و همین تلویزیون، در كارتون ها و سریالها با كتاب به عنوان یك مساله مواجه نمی شوند. خب این كودك درنوجوانی با خواندن كتاب بیگانه است.
- ایرنا: شما می گویید باید كتاب خواندن را به صورت غیرمستقیم تبلیغ كنیم، بیشتر دراین باره صحبت كنید.
- رضایی: بگذارید مثال بزنم، یكی از روشهای موثر در تبلیغ، استفاده از چهرهها و ستارهها است. ما زیاد نمیبینیم كه در جامعه افراد مشهور دربارۀ یك كتاب حرف بزنند، یا اگر حرف میزنند حرف غیركلیشهای بزنند. چه اشكالی دارد در برنامه «برنده باش» محمدرضا گلزار قسمتهایی از كتابهایی را كه خوانده است را برای ما تعریف كند و مثلا بگوید «من در یك كتاب به نام فلان خواندم كه اینطور میگفت، یا فلان اتفاق افتاد و این حرف چقدر به من در فلان موقعیت زندگی ام كمك كرد»؟ خب این موضوع باعث می شود مخاطب وسوسه شود و برود دنبال آن كتاب. یا در برنامه «كتاب باز« یا برنامههای دیگر، مهمانهایی دعوت بشوند كه یك كتاب خاص زندگیشان را تغییر داده است مثلا مهمانی كه خواندن یك كتاب باعث شده است تصمیمی در زندگی اش بگیرد. نباید همه مهمان ها خاص باشند و فرهنگی و چهره شناخته شده، باور كنید حرفهای زن و شوهری كه به خاطر خواندن یك كتاب توانستند زندگی مشترك از هم پاشیده را جان دوباره دهند بیشتر روی مخاطب تاثیر می گذارد. تلویزیون در حیطه تبلیغ كتاب به یك اتاق فكر نیاز دارد. سوالی می پرسم آیا ما در اخبارهای رسمی كه از صدا وسیما پخش می شود بخشی به كتاب اختصاص داده ایم؟
-ایرنا: بخش اختصاصی، خیر.
- رضایی: در اخبار عمومی هم چنین بخشی نداریم. تا به حال خبر رسیدن یك كتاب به چاپ دوازدهم تیتر اخبار شده است؟ متاسفانه صدا و سیما با این فكركه نباید تبلیغ فلان نویسنده را كنیم از بیان اینگونه اخبار سر باز زده است اما اگراینگونه اخبار منتشر شود میتواند مروج كتاب خوانی باشد. ما قبلاً در یكی از آیتمهای برنامه دیگری به اسم «كاغذ رنگی» كتاب «شاهنامه» فردوسی را به یك مدرسه بردیم و از بچهها خواستیم از رویش بخوانند، خب واكنشها بامزه بود، خیلی از نوجوانهای ما نمیتوانستند درست بخوانند، حتی یكی از دانشآموزها از روی اسم فردوسی گفت «این كتاب عادل فردوسیپور است؟»، خب همین گزارش كه نشان میداد ما كتابنخوان هم داریم و باید وجودشان را به رسمیت بشناسیم، مورد پسند قرار نگرفت. خب ما باید وجود این افراد را بپذیریم، كسانی كه كتاب دوست ندارند را به رسمیت بشناسیم، آن وقت است كه میشود برای این قشر كار مناسب و متناسبی ساخت. وگرنه افراد كتابخوان جامعه، بدون این برنامهها باز هم كتاب میخوانند.
- ایرنا: و در آخر فكر می كنید چرا در ایران انقدر سطح كتاب خوانی پایین است؟
- رضایی: این قصه سر دراز دارد. خانواده هایمان كتاب خوان نیستند، در مدرسه زنگی به عنوان زنگ مطالعه نداریم، در كتابخانه مدارس كتاب هایی نداریم كه برای سن دانش آموزان تهیه شده باشد، چرا باید «تاریخ طبری»، با همۀ اهمیت و اعتبارش، در كتابخانه مدرسه ای جا بگیرد كه دانش آموزانش كمتراز 15 سال سن دارند؟ این دانش آموزان باید رمان های خوب بخوانند، حتی همان رمانهای ماجراجویانه كه به نظرمان كمارزش میآید. برخی از ما رمان خوانها را مسخره می كنیم و باعث می شویم مردم عامه همان رمان را هم نخوانند. اتفاقا در همه جای جهان رمانهای پلیسی و درام مخاطب بیشتری دارد و اوج هنر یك داستاننویس عامهپسند بودن آن رمان است، اما ما با برچسب عامهپسند، خیلی از رمانها را بیارزش تلقی میكنیم و هیچ وقت در موردشان حرف نمیزنیم. همان كتابهای خاصپسن و مورد توافق جمعی ما مناسب سازی سنی نشده است. برای مثال یك دانشآموزی در انگلیس شكسپیر مناسب سن خودش را میخواند و یك استاد شكسپیر قرن شانزدهم را. خب معلوم است كه یك دانش آموز كلاس اول دبیرستان ادبیات عالی شاهنامه را نمی فهمد. خیلیها به خاطر تجربۀ نفهمیدن یك كتاب عالی، دیگر كتاب نمی خرند. همه این موضوعات دست به دست هم داده است تا وضعیت ما الان اینطوری باشد. اینجاست كه تلویزیون میتواند خیلی موثر باشد، چون درهر خانهای تلویزیون وجود دارد و میشود از طریق این رسانه و با برنامههای درست و كارشناسیشده و غیرشعاری، فرهنگ كتابخوانی را گسترش داد.
گفتگو :خاطره علی نسب
فراهنگ**9210 ** 1418

تهران- ایرنا- «احسان رضایی» روزنامه نگار و كارشناس حوزه كتاب، با انتقاد نسبت به برنامههای تلویزیونی كه این روزها برای تشویق مردم به كتاب خوانی از تلویزیون پخش میشود به ایرنا گفت: این برنامهها هنوز نتوانستند برای عموم مردم جذاب باشند.
سرخط اخبار فرهنگ
-
روند انتشار آلبوم موسیقی سیر صعودی گرفت/ از جوانی تا راز رسوایی
تهران- ایرنا- آلبوم موسیقی متن فیلم «درخت گردو» و قطعههای «جوانی»،…
-
تلاش مرحوم انصاریان در نشر آموزههای اهل بیت منبعث از دغدغههای اوست
تهران- ایرنا- رییس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی گفت: بیش از نیم…
-
بابک برزویه روی در تراب کشید/ خداحافظ رفیق!
تهران-ایرنا- آیین وداع با پیکر زندهیاد بابک برزویه عکاس سینما و مطبوعات…
-
تاثیر گذاری شیوه و منش ورزشکاران و هنرمندان بر نسل جوان
تهران- ایرنا- مشاور وزیر فرهنگ و مدیر عامل صندوق اعتباری هنر با اشاره…