به گزارش روز دوشنبه خبرنگار فرهنگي ايرنا، در ميان پنج رمان «همسايهها»، «داستان يك شهر»، «زمين سوخته»، «مدار صفر درجه» و «درخت انجير معابد» كه بيشك از جمله خواندنيترين و جذابترين رمانهاي ايراني به شمار ميآيند، 2 اثر «زمين سوخته» و «مدار صفر درجه» در حقيقت نگاه مستقيم احمد محمود به وقايع جنگ تحميلي و رويدادهاي انقلاب شكوهمند اسلامي است.
زندهياد احمد محمود از اهالي اهواز و از جمله افرادي بود كه بسيار زودتر از مردمان ديگر نقاط ايران با جنگ و حوادث آن مواجه شد، به گونهاي كه خود درباره نگارش رمان «زمين سوخته» گفته: «وقتي خبر كشته شدن برادرم را در جنگ شنيدم، از تهران راه افتادم رفتم جنوب. رفتم سوسنگرد، رفتم هويزه. تمام اين مناطق را رفتم. تقريباً نزديك جبهه بودم. وقتي برگشتم، واقعاً دلم تلنبار شده بود. ديدم چه مصيبتي را تحمل ميكنم. اما مردم چه آرامند. چون تا تهران موشك نخورد، جنگ را حس نكرد. دلم ميخواست لااقل مردم مناطق ديگر هم بفهمند كه چه اتفاقي افتاده است. همين فكر وادارم كرد كه زمين سوخته را بنويسم.»
** احمد اعطا چگونه احمد محمود شد
احمد محمود نام مستعار نويسندهاي است كه از سال 1333 با نوشتن داستان كوتاه «صب ميشه» پا به قلمرو داستاننويسي گذاشت. نام شناسنامهاي او «احمد اعطا» است. بازي روزگار چنين بود كه وقتي اين داستان را در سال 1333 به هيات تحريريه مجله «اميد ايران» براي چاپ ارائه داد، از ترس اينكه مبادا دوستانش او را مسخره كنند و بگويند حالا محمود اعطا هم خودش را در جرگه نويسندگان جا زده است، از هيات تحريريه خواست تا اين داستان را به نام مستعار «احمد احمد» منتشر كنند و مجله هم همين كار را كرد.
هفته بعد، احمد اعطا داستان ديگري را به مجله داد، گروه هيات تحريريه به او گفتند كه ما دوستي داريم به نام احمد موسوي كه نوشتههايش را زير نام مستعار «احمد احمد» مينويسد و بهتر است او نام ديگري انتخاب كند. او ميگويد پس بنويسيد: «احمد محمود» و چنين ميشود كه نام احمد محمود ماندگار مي شود و همه آثار احمد اعطا در پنجاه سال گذشته زير نام احمد محمود به چاپ ميرسد.
** زمين سوخته و روايت سه ماه نخست تجاوز لشكر بعث
رمان «زمين سوخته» (منتشر شده به سال 1361) كه در دهه شصت تا اواخر دهه هفتاد به عنوان پرفروشترين رمان حوزه دفاع مقدس شمرده ميشود، هر چند داراي داستان ساده و خطي و روايتي در بازه زماني سه ماهه از آغاز تجاوز لشكر بعث به منطقه جنوب كشورمان و ادامه آن در شهرهايي مانند اهواز، سوسنگرد، انديمشك و آبادان است؛ اما با چنان ظرافتي به رشته تحرير درآمده كه حتي بسياري از منتقدان اينگونه ادبيات داستاني را نيز به تمجيد و تشويق واداشته است.
«زمين سوخته» در 344 صفحه روايت گزارشگونه اي است از آنچه در سه ماهه نخست جنگ ايران و عراق بر شهر اهواز و مردم آن گذشته است. اين رمان در سال 1361 چاپ شد و پيرنگ اصلي آن، مقاومت جانانه مردم در برابر يورش لشكر بعث عراق است و سيل مهاجرت ناگزيري كه پيش آمده است. اين رمان با زاويه ديد دروني و به شيوه راوي قهرمان روايت ميشود.
تابستان 1359 راوي كه با مادر، خواهر و چند برادر خود در اهواز زندگي ميكند همچون ديگر اهالي منطقه شاهد آغاز جنگ تحميلي ايران و عراق است. جنگي كه در آغاز از سوي مردم جدي انگاشته نميشود؛ اما خيلي زود تبعات و آثار جنگ دامنگير مردم و دولت ميشود. با آغاز جنگ تحميلي و شروع بمباران مناطق مسكوني، خانواده راوي نيز مانند ساير مردم در صدد مهاجرت بر ميآيند اما اين كار چندان ساده نيست. كارمندان اداره طبق بخشنامه استانداري موظف به حضور در محل كار خود هستند، افزون بر آن كه خروج از شهر هم به خاطر ازدحام مردم مشكلات خاص خود را دارد.
خانواده راوي به دشواري با قطار شهر را ترك ميكنند و تنها راوي و دو برادرش يعني «خالد» و «شاهد» به اقتضاي موقعيت شغلي ماندگار ميشوند.
بعد از بمباران مسكوني راوي، به محله ديگري از اهواز نقل مكان ميكند و در آنجا با شخصيتهاي ديگري چون امير سليمان دبير بازنشسته، محمد مكانيك، ننه باران (پيرزني كه تازه فرزندش به شهادت رسيده)، عادل، ميرزا علي، گلابتون، پاپتي، ناپلئون، يوسف بي عار، احمد فري و چندين راننده كبوتر باز و دزد كه اغلب در قهوهخانهاي در همان محله ميپلكند، به فراخور فراز و فرود داستان، اتفاقات و حوادث روزهاي آغازين جنگ و بمباران آشنا ميشود.
ديري نميگذرد كه «خالد» بر اثر اصابت تركش شهيد ميشود. در پي اين حادثه، «شاهد» برادر خالد شرايط روحي و رواني خود را از دست ميدهد و براي درمان به تهران اعزام ميشود. راوي كه اينك تنها مانده يك روز خانه را ترك ميكند و به منزل «ننه باران» ميرود.
از آن پس او بيش از پيش نظارهگر واكنشهاي مردم، برخي سودجوييها و فداكاريهاي افراد بسيار است. در اين بخش از رمان فقر، كمبود غذا و بيكاري ناشي از تخليه شهر و عدم امنيت در منطقه و هرج و مرج حاكم بر فضاي شهر هرچه بيشتر و پررنگتر توصيف ميشود. مهمتر از همه اينها حملات هوايي و زميني پياپي و كشته شدن آشنايان و دوستان راوي، او و ساير شخصيتهاي داستان را بهتزده و نگران ميكند. در واقع اين وقايع بخش عظيمي از استخوانبندي محتواي رمان را شكل ميدهد.
سرانجام با تلفني كه خبر از بستري شدن و وخامت حال «شاهد»، برادر راوي ميدهد، او هم عازم سفر ميشود. يك شب قبل به خانه خود برگشته تا طبق قرار، برادرش «صابر» به او تلفن بزند. فرداي آن شب قبل از ترك شهر تصميم ميگيرد به خانه «ننه باران» برود تا لوازم خود را بردارد؛ اما صبح زود كه به سمت محله «ننه باران» به راه ميافتد ناباورانه خود را در برابر تلي از خاك و دود و اجساد اهالي محل ميبيند. راوي متوجه ميشود نيمههاي شبِ قبل، محله مورد اصابت موشك قرار گرفته و بسياري از ساكنان آن از جمله «ننه باران» كشته شدهاند.
** مهمترين ويژگيهاي نثر احمد محمود
زندهياد احمد محمود را به حق يكي از واقعگرايانهترين نويسندگان ادبيات داستاني ايران ميدانند و با وجود سختگيريهاي فراوان او در روايتهاي داستاني خود، داستانها و رمانهايش چنان لبريز از فضاي واقعگرايي است كه بيهيچ شك و شبههاي مخاطبان و علاقهمندان به اين گونه داستاني را در بطن حوادث خود قرار ميدهد. به همين دليل است كه در حقيقت قهرمانپردازي در آثار احمد محمود به شدت وامدار همراهي و همذاتپنداري مخاطب با آثار اوست كه به شكل يافتن شريانهاي ادبيات داستاني در رمانهاي احمد محمود منتج ميشود.
ويژگيهاي نثر احمد محمود به موارد متعددي باز ميگردد كه در زير به مهمترين آنها اشاره ميشود:
1) در شمارش يكي از مهمترين ويژگيهاي نثر زندهياد احمد محمود ميتوان به قدرت تخيل او اشاره كرد. احمد محمود از آن دست نويسندگاني است كه اعتقاد دارد «تخيل بايد قدرت را در دست بگيرد.» در حقيقت نويسندگان متعلق به اين تفكر ميدانند كه شايد قصهها و داستانها نتوانند اوضاع و احوال جامعه را تغيير دهند و كاملا دگرگون كنند؛ اما بر اين نكته سخت استوارند كه جهان بدون داستان و رمان در حقيقت دنيايي بدون تخيل است و زيستن در جهاني بدون تخيل و نداشتن مجال آزاد كردن انديشهها براي هيچ انساني قابل دستيابي و تحملپذير نيست.
2) روايت ادبيات و نثر احمد محمود، تصوير انسانهايي است كه مو به مو و نعل به نعل از انسانهاي جامعه خودش در اختيار مخاطبان قرار ميدهد. در حقيقت با سير و سپري كردن پنج دهه فعاليت احمد محمود در روايت داستاني بيشك ميتوانيم به وضوح به اين نكته پي ببريم كه در تمامي آثار او مردم، شخصيتها و افراد همان كساني هستند كه ما بدون كم و كاستي در جهان پيرامون خود ميبينيم. درست به همين دليل است كه حس همراهي و همذاتپنداري با آثار محمود براي مخاطب در بالاترين شكل خود صورت ميگيرد.
3) ديگر ويژگي نثر احمد محمود به ادبيات پاكيزه و لغاتي كاملا منتخب و البته درخشان در روايت ادبيات داستاني ايران بازميگردد. او با وسواس و دقت كم نظيري در انتخاب لغات براي روايت عناصر داستاني خود ميكوشد و در اين ميان سعي ميكند كه به هيچ وجه شتابزدگي و يا به قول و تعبير ديگر «شلختگي» در ادبيات داستاني را وارد فضاي روايتي خود نكند.
فضاسازي و گفتوگوها و همچنين ساحت توصيف روايت رمانهاي احمد محمود كاملا متكي بر تكنيك و تئوري رماننويسي مدرن و از جمله دانش رمانهاي رئاليستي يا واقعگرايي است و در حقيقت قدم گذاشتن احمد محمود در چنين بزنگاه علمي است كه آثار او را از جمله بي نقصترين رمانهاي عصر معاصر ما بدل كرده است.
4) همچنين از ديدگاه محتوا، احمد محمود يكي از قومينگارترين نويسندگان ايران است. به دليل زيست در ميان مردمان جنوب كشور، خاصه منطقه اهواز او در استفاده از لغات، ضرب المثلها و شعرهاي مناطقي كه در جنوب ايران در آنها زيست كرده در وصف آثارش كوتاهي نكرده است و همين مساله قدرت دوچنداني در روايت آثار داستاني احمد محمود بخشيده است.
براي آن دسته از خوانندگان و دوستداران يار مهربان كه شايد هنوز فرصت تورق آثار احمد محمود را نداشتهاند؛ فضا و تجربه زيستن آثار احمد محمود در زمينه داستانهايش مانند «قصه آشنا»، «غريبهها»، «زائري در باران» و «دريا هنوز آرام است» و همچنين رمانهايش كه پيشتر به آن اشاره شد به خصوص در «زمين سوخته» و «مدار صفر درجه» ميتواند تجربه شيريني از همراهي با يار مهربان به ويژه با روايت نويسندهاي ايراني در ساحت ادبيات داستاني كشورمان به شمار آيد.
فراهنگ**ا.خ** 1055

تهران- ايرنا- واقعنمايي يا آنچه در نقد ادبي به آن رئاليسم ميگويند به زعم قاطبه اهالي ادبيات و منتقدان اين شيوه و مسلك هنري يكي از سختترين گونههاي نوشتار ادبيات داستاني است؛ جايي كه در ايران نام مردي بر قله آن ميدرخشد كه به ويژه آثارش در حوزه ادبيات دفاع مقدس از امتيازهاي ويژهاي برخوردار است؛ زندهياد احمد محمود.