دكتر محمدرضا جوادی یگانه جامعه شناس، در دیدار دو شب گذشته اساتید دانشگاه با رهبر معظم انقلاب، یكی از اساتیدی بود كه در محضر آیتالله خامنهای سخن گفت.
متن كامل سخنان او در این مراسم كه هر ساله به مناسبت ماه مبارك رمضان در بیت رهبری برگزار می شود، به شرح زیر است:
«ایران، جامعه پرتوانی است كه به مدد ابعاد تمدنی، جامعوی و هویتی خود، تاكنون توانسته مشكلات بزرگی را حل كند. آسیبهای اجتماعی نیز از این نوع مشكلات است كه ایران همچون سایر كشورها با آن درگیر است. حل مسئله آسیبها نیازمند عزم ملی است، كه با اهتمام حضرتعالی نزدیك به چهار سال است كه جلساتی با حضور رؤسای قوا و وزرا و مدیران مرتبط برگزار و پیگیریهای متعددی متعاقب آن انجام شده، كه اتفاق مباركی است ولی هنوز به نتایج مورد انتظار حضرتعالی نرسیده است. اینجانب، كه در این چهارساله در بخشی از این تلاش حضور داشتهام، سعی میكنم برخی نكات در مدیریت كاهش آسیبهای اجتماعیرا در ساحت حكومت (و با صرفنظركردن از علل فراملی) در دو بخشِ نقش نظام و نقش مردم مطرح كنم.
مهمترین آسیبهای اجتماعی جامعه ایران، عبارت است از: اعتیاد، حاشیهنشینی، طلاق، مفاسد اخلاقی، و وجود مناطق بحرانی كه آسیبهای اجتماعی در آنها قدمت، تراكم و چگالی بیشتری دارند. موضوع محیط زیست، بحران آب و مخاطرات طبیعی كه تقریبا اكثر مردم نسبت به آن نگرانی دارند، نیز میتواند منشأ آسیبهای بعدی باشد.
چند نكته درباره آسیبهای اجتماعی قابل تأمل است:
یكمآسیبهای اجتماعی، اجتماعیاند و راهحل پایدار آنها باید اجتماعی باشد و از این رو تغییر نگرش و احیانا جرمزدایی از برخی صور آسیبهای اجتماعی ضرورت دارد.
دوم، ازیكسان انگاشتن آسیبهای متفاوت باید پرهیز كرد. برای نمونه:
الف) حاشیهنشینی با بافت فرسوده تفاوت دارد، مسائل این مناطق، استان به استان و شهر به شهر و محله با محله فرق دارد، با یك سیاست و اقدام یكسان مشكلی حل نمیشود؛
و ب) قاچاق كالای سیستماتیك با كولبری و تهلنجی متفاوت است، ولی با وجود تاكید چندباره جنابعالی، همچنان مرزنشینان با مشكل مواجهاند. بخش مهم قاچاق از مبادی رسمی است و ربطی به مرزنشینان ندارد. افزون بر این مرزنشینان، مدافع كشورند و دشوارشدن زندگی برایشان و مهاجرت احتمالی آنها و در نتیجه خالیشدن مرزها از مردم، خطری جدی برای كشور است.
سوم آسیب جدی در بحث آسیبهای اجتماعی، نحوه طرح این آسیبها است. آسیبهای اجتماعی مسئلهای پیچیده و چندبعدی است. بنا نیست هر كس میخواهد توجه جامعه را به خود جلب كند، گزارش عملكرد بدهد، بودجه بیشتری بگیرد، یا رقیبی را از میدان بدر كند، وضع جامعه را در آسیبهای اجتماعی بحرانی نشان دهد؛ تصویری كه نوعا نیز نادرست است. جامعه نیاز به امید برای حركت دارد، تكرار مداوم مسئله آسیبها در هر تریبونی توسط صاحبمنصبان غیرمرتبط، مشكلی را حل نمیكند. در نقطه مقابل هم تلاش برای بینقص نشان دادن كشور، حاكی از عدم درك رنجهای مردم است. نه فقط در حوزه آسیبها، كه در همه مسائل كشور، انبوهی از صاحبان تریبونها و منابر رسمی، به اعتبار بودجه عمومی و اقتدار مسئولیتی كه دارند، نظراتی میدهند كه ربطی به مسئولیت آنها ندارد و موجب افزایش تعارضات اجتماعی و آشفتگی ذهن مردم میشود. راهحل آن كاستن از شمار این همه سخن اضافه و پرهزینه در كشور و از طریق صداوسیما است.
** نقش نظام در كاهش آسیبهای اجتماعی
آسیبهای اجتماعی، علل گوناگونی دارد، لیكن علت ساختاری آن، پیامدهای ناخواسته اقدامات دولتها از هفتاد سال پیش تاكنون درنظام برنامهریزی نامناسب (درسازمان برنامه، مجلس، شورای عالی انقلاب فرهنگی، قوه قضاییه، و در سطوح پایینتر شوراهای اسلامی شهر و روستاو شهرداریها، و وزارتخانههای صنعتی و نفت) است، كه با یك ساختار اداری نامناسبتر در اجرای آن برنامهها همراه شده است. پیامد این برنامهریزی، آمایش نامناسب سرزمین است، كه به ناموزونی و نابرابری دامنزده، و خودش را در فقر، مهاجرت، حاشیهنشینی و حتی اعتیاد نشان داده است.
آسیبهایی كه تدریجا رخداده و متراكم شده را نمیتوان با راهحل دفعی و سریعالحصول رفع كرد. اما در وضعیت گستردگی آسیبهای اجتماعی، برای كنترل و كاهش آنها، چنانچه جنابعالی هم بارها اشاره فرمودهاید، «اقدام فوقالعاده» لازم است، كه تحقق آن نیازمند بازبینی در ساختارها و نهادهایی است كه عملكردشان باعث شكلگیری آسیبها شده است. به چند نمونه اشاره میشود:
الف) مهمتر از مسئله بودجه، در حل آسیبهای اجتماعی در كشور، نحوه مدیریت بودجه و هماهنگی دستگاهها است. مثلا نهادهای متعدد متولی فقرزدایی، برنامه اقدام مشترك و تقسیم وظایف ندارند و از ابزارهای مشترك شناسایی نیز استفاده نمیكنند. نتیجه این كه پیمایشهای بودجه خانوار مركز آمار نشان میدهد كه 35درصد از خانوارهای تحت پوشش نهادهای حمایتی در سه دهك پایین نیستند. در مقابل 80 درصد از افراد در سه دهك پایین، تحت پوشش هیچ نهاد حمایتی نیستند و تنها یارانه میگیرند.
ب) یكی از مواردی كه سالهاست بحث جامعه بوده، موضوع حجاب و عفاف است. پیمایشهای ملی نشان میدهد كه دستكم نیمی از زنان، تجربه صور گوناگون مواجهه با گفتارها و رفتارهای زننده و غیراخلاقی مردان را داشتهاند. باید كه موضوع كاهش آزار جنسی زنان و برخورد شدید با مردان مزاحم مورد توجه جدی قرار گیرد و امنیت خاطر زنان اولویت اصلی باشد.
ج) بدیهی است باید به محرومان، یارانه داده شود، ولی تجربه جهانی، «یارانه مشروط» را پیشنهاد میكند. مثلا خیلی از ساكنان مناطق حاشیهنشین، درگیر بیماریهای متعدد هستند، ولی كمتر به مراكز بهداشتی مراجعه میكنند. میتوان ادامه پرداخت یارانه را منوط به معاینه منظم زنان باردار كرد تا فرزندانشان دچار بیماری مادرزادی نشوند. یا به شرطی یارانه معتادان حذف نشود كه مراكز بهداشتی تلاش آنها برای ترك مواد مخدر را تأیید كنند.
د) هفته گذشته در انتهای شیرآباد، منطقه حاشیهای زاهدان، جایی كه مردم بهرهای از خدمات شهری نبردهاند و دورتادور خانهشان، مملو از زباله است، مردی به من میگفت «انگار كه آدم اینجا زندگی نمیكند». او و بسیاری دیگر مانند او، خود را حاشیهای و نادیده گرفتهشده میدانند، و نه لزوما حاشیهنشین. انسان حاشیهای حتی ممكن است وسط تهران باشد، اما دیده نشود. او خود را تنها ابزار غلبه سیاسیون بر حریفان میبیند، اما دغدغههایش در رسانهها و نطقها جایی ندارد. انسانِ نادیده گرفته شده، موضوع آسیب و مسائل اجتماعی است. بهتر است برای بهبود قابل ملاحظه در وضعیت مسائل و آسیبهای اجتماعی، اولا جامعه را متشكل از شهروندان برابر حقوق تعریف كرد و ثانیا حق آنها برای هویت جمعیِ فارغ از حكومت را به رسمیت شناخت.
در شرایطی كه ساختارها توان لازم را برای حل مسئله ندارند، اقدام اولویتدار میتواند تمركز بر «كاهش فرایندهای آسیبزا» باشد. وضعیت امروز اجتماعی، به ظرف پر شدهای میماند كه هر شیء خارجی میتواند آب آن را لبریز كند. ولی علت اصلی لبریز شدن آب، شیء خارجی نیست؛ ظرف، پرشده است. به همین دلیل، راهكار اصلی، تحولی بنیادی است برای «بزرگكردن ظرف و ظرفیت مدیریت كشور و تكیه به همه منابع و توان ایران» از جمله كمتر دیده شدهها و اقلیتها؛ و تا آن زمان، از هر اقدامی كه میتواند به «دستكاری جامعه» منجر شود، (مانند تقسیمات كشوری)، بدون مطالعات جامع پشتیبان باید پرهیز شود.
** احیای نقش مردم در حل آسیبهای اجتماعی
نظام برنامهریزی، متمركز و دولتمحور است، خود را موظف نمیداند با نهادهای مردمی هماهنگ كند و از دستگاهها هم واگذاری كارها به مردم را مطالبه نمیكند. بدون تغییر نگاه نظام برنامهریزی، اقدام فوقالعاده، یعنی استمداد از توان همه مردم برای حل مسائل اجتماعی، رخ نمیدهد.
مردم، مزیت جمهوری اسلامی (بویژه در انقلاب و جنگ) بودهاند و هر جا مردم را در امور مربوط به خودشان دخیل كردهایم، نتایج درخشان گرفتهایم. منظور از مردم، فعالان اجتماعی و محلی هستند، خیّرین، و مشاركتكنندگان در نهادهای مردمی، خیریهها و سمنهایی كه سالهاست در حوزه مسائل اجتماعی فعالیت میكنند، و باید به آنها در حل مسائل اعتماد شود. پیمایشهای اخیر تأیید میكند كه مردم ایران بسیار دیندار و نیكوكار هستند. هنوز خیریهها و نهادهای مردمی بیشتر از دولت مورد اعتماد مردم و البته موفقترند، برای نمونه، در موضوع مواد مخدر، حداكثر بهبود اعتیاد در مراكز ترك اعتیاد ماده 15 و ماده 16 كه از دولت مجوز میگیرند، در عرض یك سال 10درصد است، اما در جمعیتهای غیردولتی چون انجمن معتادان گمنام و تولد دوباره، میزان بهبود و تداوم ترك اعتیاد چندین برابر است.
در انتها، باید گفت اگر چه آسیبها و مسائل اجتماعی كشور متعدد است، اما جامعه با عزم نظام، مشاركت تكتك مردم و افزایش سرمایه اجتماعی قدرت حل مسائل را دارد. سرمایه اجتماعی به سان اندوختهای است كه ذرهذره ایجاد میشود و با یك ضربه از بین میرود. نباید به رضایت، امید و اعتماد مردم لطمه وارد شود. نتیجه آنكه برای كنترل و كاهش آسیبهای اجتماعی، نظام باید ساختارهای موجود خود را بازبینی كند، همزمان با آن، جلوی فرایندهای آسیبزا را بگیرد، و حل مسئله آسیبها را تا حد امكان به مردم واگذار كرده و خود تنها ظرفیتسازی و نظارت كند.»
** اداره كل چندرسانه ای** ایرناپلاس**
هشدارهای یك جامعهشناس در حضور رهبر انقلاب:
مسئولان در آسیبهای اجتماعی، سیاهنمایی و موازیكاری میكنند
۲۲ خرداد ۱۳۹۷، ۱۵:۱۸
کد خبر:
82941060
تهران ـ ایرنا ـ دكتر جوادی یگانه در حضور رهبر انقلاب گفت: برای كنترل آسیبهای اجتماعی چنانچه جنابعالی هم بارها اشاره فرمودهاید، «اقدام فوقالعاده» لازم است كه تحقق آن نیازمند بازبینی در ساختارها و نهادهایی است كه عملكردشان باعث شكلگیری آسیبها شده است.