روزنامه اطلاعات در یادداشتی به قلم 'رضا بابایی'، آورده است: دیر یا زود تغییر بر ما تحمیل میشود و تحول از راه میرسد. پس باید خود را برای آن آماده كنیم. وقتی تغییر را عقبنشینی دانستیم و عقبنشینی را انتحار، مدتی در مقابل آن مقاومت میكنیم؛ اما بالاخره تسلیم میشویم و شاید بیش از آنچه لازم و مفید است، تن به تغییرات ناخواسته بدهیم. اگر از كسی شنیدیم كه فلان برنامه یا بهمان روش، این هزینهها را دارد و آن پیامدها را، در دل نگوییم كه آری، اما پذیرفتن تغییر یعنی پذیرفتن خطا، و به گردن گرفتن خطا یعنی میدان دادن به تردیدها و نقدهای دیگر.
تغییر، عادتهای ما را برمیآشوبد، حال و هوای ما را عوض میكند، چشماندازی دیگر پیش روی ما میگذارد، گذشته را كالبدشكافی میكند، بر گلیم آینده نقشی دیگر میزند، امروز را سرمایه فردا میكند و فردا را امید امروز، و از همه مهمتر، به تازهنفسها میدان میدهد. كسی كه تغییر نمیپذیرد، عادتهای خود را میپرستد و عادتپرست، هرگز روی به سوی سعادت نخواهد داشت. به قول نظامی گنجوی:
هر چه خلافآمد عادت بود
قافله سالار سعادت بود
و به قول حافظ:
از خلافآمد عادت بطلب كام كه من
كسب جمعیت از آن زلف پریشان كردم
یعنی عادتهای مأنوس و روشهای آزمودهات را نپرست. وقتی از عادات خود دست نمیكشی، یعنی آنها را میپرستی و هرگز رهایی و سبكبالی را تجربه نخواهی كرد. آری؛ تغییر، سخت است؛ سختتر از جراحی قلب یا مغز؛ اما گاهی از آن گزیری نیست؛ گاهی تنها راه رسیدن، بازگشتن است. اگر تغییر و دیگرگونگی را نپذیریم، آینده چونان مغول بر سر ما فرود میآید و از تاك و تاكنشان، نشانی باقی نمیگذارد. در كشوری كه در چهارراه اندیشهها و تمدنها است، تغییرهراسی جز هزینه و زیان، سودی ندارد. اگر تابوی تغییر نشكند، در تابوت تعصب و یكدندگی میپوسیم. در زمانهای كه هر وسیلهای هدف شده است و هر هدفی وسیله، معجزهای جز تغییر و بازاندیشی وجود ندارد.
كسانی كه در برابر هر تغییر و تحولی میایستند و زیر بار هیچ گونه تغییری در روش نمیروند، قدم در راهی میگذارند كه جز خسران نتیجهای ندارد. هر رانندهای میداند كه وقتی جاده میپیچد، او نیز باید فرمان ماشین را بگرداند، و هر انسانی میداند كه لباس كهنه را باید عوض كرد و جامهنو پوشید. تغییر روش، به معنای تغییر هدف نیست؛ بلكه گاهی رسیدن به هدف، در گرو تغییر روش و آزمودن شیوههای نو است. اگر كسی روش خود را – بهرغم ناكامیهای پی در پی - تغییر نداد، بدان معنا است كه هدف را فراموش كرده است و سرگرم خویش است.
باری؛ از تغییر نترسیم؛ با تغییر مهربان باشیم. تغییر ممكن است مقام و جایگاه ما را به دیگری بدهد؛ اما جامعه را پیشرو و توانمند میكند. ما هم جزئی از همین جامعه هستیم. به قول ژان ژاك روسو: «تغییر ساختارها، بدون هزینه و گاهی حتی بدون سرافكندگی و قبول شكست نیست؛ اما هزینهای كه شما بابت مقاومت در برابر روح زمانه(Zeitgeist) میدهید، هزار برابر بیشتر از هزینههای تغییر است.»
*منبع:روزنامه اطلاعات،1397،3،10
**گروه اطلاع رسانی**1893**1732
تهران-ایرنا- از «تغییر» و «تحول» نباید هراس داشت؛ چه تغییرات فردی و چه تغییرات جمعی؛ چه تغییر در روشها و چه تغییر در ابزار. آنچه باید ثابت و استوار بماند، اهدافی همچون عدالت و اخلاق و معنویت و خدمت به انسانها است.