در این مطلب آمده است : آیتالله هاشمی رفسنجانی از آن دسته افرادی است كه حیات اجتماعیاش با فوت او رو به افول نمیرود. او بخاطر اندیشهها و تلاشهای ماندگارش در شمار سرمایههای اجتماعی كشور به شمار میآید. این سرمایه اجتماعی اما بهطور ناگهانی به وجود نیامد؛ بلكه در یك فرایند طولانی شكل گرفت. سرمایهای كه در هر دورهی تاریخی به تعداد اندكی در جامعه ظاهر میشود. لاجرم باید برای حفظ این سرمایهها از هیچ كوششی فروگذار نكرد.
اهمیت هاشمی اما از آنجا شناخته میشود كه او از تجربه كردن و بیان اندیشههایش هرگز نهراسید؛ بهطور منظم خاطرات و تجربیاتاش را برای فردای تاریخ و نسل حاضر و آینده نوشت و در برابر رسانهها نیز به طرزی سنجیده آموختههایش را بیپروا بیان كرد.
هاشمی نه تنها در برابر پرسشها و چالشهایی كه پیش روی قرار میگرفت، طفره نمیرفت؛ بلكه بهعكس، همواره تلاش میكرد تجربیات خود را با دیگران در عرصههای نوین اجتماعی به اشتراك بگذارد. حاصل این اندیشهها و رفتار اجتماعی او دهها جلد كتاب و هزاران مصاحبه و یادداشت است كه از او به یادگار مانده است.
با این وجود، بخش قابل توجهی از این اسناد و یادگارهای او امروز به طرز غریبی پراكنده و بعضا نایاب هستند؛ بهطوری كه، دسترسی به آنها چندان هم ساده نیست. اهمیت این مدارك را حالا كه او را از دست دادهایم، و نیز با گذشت زمان، بیشتر درك میكنیم؛ بخصوصكه بعید نیست از هم اكنون قرائتهای مختلفی از اندیشههای هاشمی به مرور در اذهان عموم یا در میان اشخاص و جریانهای سیاسی شكل بگیرد، كه بدلیل آگاهیهای محدود و یا تاثیرپذیری از شرایط زمانه، با واقعیت اندیشهها و منش هاشمی كاملا انطباق نداشته باشند.
مقصودم این است كه از هم اكنون باید به فكر گردآوری، باز نشر و فهم مداركی باشیم كه متعلق به هاشمی و كل جامعه ایران است. به عبارت دیگر, معتقدم هرگونه سهلانگاری در حفظ این سرمایهی اجتماعی موجب میشود تا به مرور راههای تازهای برای خوانشهای نادرست و جدید از هاشمی باز شود. اگر به تداوم حیات اجتماعی هاشمی بعد از درگذشت او باور داریم، باید روی درك درستی از میراث فكری و كردار اجتماعی او سرمایهگذاری كرده و اذهان را متوجه شخصیت واقعی او بكنیم. قرائتهای صرفا اصولگرایانه یا صرفا اصلاح طلبانه از اندیشههای هاشمی، ایبسا ما را از درك واقعی منش و طرز تفكر این شخصیت چند وجهی دور كند. حتی به نظر من، اگر تفكرات و رفتار دینی و سیاسی هاشمی بدرستی شناخته و حفظ نشود، این نگرانی وجود دارد كه این سرمایه فكری و اجتماعی در حد و اندازههای یك حزب یا گروه با كلیشههای ایدئولوژیك و غیرمنعطف تقلیل یابد؛ و بسیاری از ابعاد فكری و شخصیتی او به مرور رو به فراموشی رود.
از یاد نبریم كه هاشمی جوان، با هاشمی میانسال و هاشمی پیر از نظر اندیشگانی و شخصیت، ابعاد یكسانی ندارند. هاشمی در گذر از توفانهای انقلاب، ابعاد تازهای از زندگی سیاسی و دینی را تجربه كرد؛ و نهایتا در سالهای واپسین عمر، چون فولاد آبدیده درخشان و زنگارناپذیر شد. او روزگاری در قامت یك چریك و طلبهی جوان زندگی كرد؛ و زمانی نیز در كسوت یك قانونگذار و دولتمرد، رویاهایش را با الگویی چون میرزا تقیخان امیركبیر گره زد. زمانی دیگر به اقتضای شرایط روزگار در كسوت فرمانده دفاع مقدس راست قامت ایستاد و مشق نظام كرد. با این وصف هاشمی در اواخر عمر با اهرم مداراجویی، میانهروی و اعتدالگرایی چهرهی تازهتری از خود را نمایان كرد. او در این ایام تلاش كرد تا از راه امام راحل، انقلاب اسلامی و مقام معظم رهبری تفسیر تازه تری برای آیندهای مطمئن تر ارائه نماید. راهی كه اگرچه ناتمام ماند، اما یك دعوت و باور ماندگار را در اذهان نسل امروز رقم زد. دریغا وقتیكه رفت، ما بیش از هر زمان دیگر به او نیازمند بودیم. روحش شاد و یادش گرامی باد.
دریافتی :داود رجبی بهجت**انتشار : بهنام احمدی
/ 5054/7437
هفته نامه استقامت كرمان به مناسبت گرامیداشت سالگرد آیتالله هاشمی رفسنجانی مطلبی با عنوان ماندگاری راه و رسم آیت الله به قلم محمد لطیف كار مدیر مسئول این نشریه منتشر كرده است.