۱۶ شهریور ۱۳۹۶، ۷:۵۵
کد خبر: 82657602
T T
۰ نفر
مدافعان حرم، طلايه داران خط سرخ شهادت

تهران- ايرنا- جوانان دلاور اين مرزوبوم با اراده اي استوار در برابر انديشه هاي انحرافي و افراطي گروهك هاي تروريستي به صف آرايي پرداختند و با دفاع از حرم اهل بيت(ع) و اهداي جان خويش از ارزش هاي والاي اسلام دفاع كردند.

تجاوز و يورش همه جانبه رژيم بعث عراق به مرزهاي مختلف ايران سبب شد تا رزمندگان دلاور با تمام وجود و اراده اي پولادين در برابر متجاوزان و حاميانش صف آرايي و ماشين جنگي صدام را متوقف كنند و درسي فراموش ناشدني را به دشمنان اين مرز و بوم بياموزند. روزنامه هاي مختلف در هفته گذشته با انتشار گزارش ها و مطالبي حماسه هاي اين دوران را بررسي كردند.

**مدافعان حرم؛ پرچمداران دفاع از حرم اهل بيت(ع)
مدافعان حرم طلايه داران خط مقدم ايثار و شهادت هستند آنان كه با نيتي خالص و بي ريا جان خويش را در طبق اخلاص گذاشتند و با قرار گرفتن در صف مقدم مبارزه با دشمنان اسلام نداي آزادي و استقامت سردادند.

روزنامه «جوان» در گزارشي با عنوان «جهاد مثل باران كاسه‌هاي خالي را پر مي‌كند»، نوشت: خبر شهادت محسن حججي كه آمد، يك نكته در زندگي‌اش درخشش خاصي داشت. شركت اين شهيد در گروه‌هاي جهادي مساله حائز اهميتي بود كه بي‌هيچ بحث و جدلي از بسياري از واقعيت‌هاي موجود در روحيه بسيجي و بسيجي‌گري سخن مي‌گفت. شهيد محسن حججي نمونه‌اي از روحيه بسيجي را به نمايش گذاشته بود كه هم به فكر محرومان كشورمان بود و هم به فكر مستضعفان بي‌پناه جهان اسلام. روزي در مناطق محروم نقش آفريني مي‌كرد و روز ديگر در جبهه دفاع از حرم. يعني از معني جهاد جز اين نمي‌توان دريافت كرد. مثل باران است كه هر جا كاسه‌اي خالي مي‌بيند پرش مي‌كند. چه در ميدان جنگ باشد و چه در مناطق محروم.

روزنامه «خراسان» در گزارشي با عنوان «ايران در تب و تاب استقبال از شهيد«سر» فراز»، آورد: همزمان با تحويل پيكر مطهر شهيد مدافع حرم «محسن حججي» و انجام مقدمات انتقال اين پيكر به ايران، ملت شهيد پرور ايران در كنار همرزمان و دوستان و حاميان اين شهيد در تب و تاب استقبال از پيكر او هستند. شهيدي كه حدود سه هفته قبل انتشار تصاوير لحظه اسارتش توسط داعش كه حاوي نگاهي عزتمندانه و غرورآفرين بود و سپس انتشار خبر شهادت او و جدا كردن سر از پيكرش توسط تروريست ها، موجي از احساسات را در ميان مردم ايران ايجاد كرد.

اين روزنامه همچنين در گزارشي با عنوان «از بورس تحصيلي مسكو تا شهادت در تل قرين»، آورد: محله‌اي در پايين‌شهر مشهد و عكسي كه روي ديوار خانه‌اي نقاشي شده. اين جا خانه شهيد مدافع حرم رضا بخشي است كه البته بروبچه هاي مدافع حرم او را بيشتر با عنوان فاتح مي شناسند.

در گزيده اي از گزارش اين روزنامه آمده است: مدافعان حرم روز بعد از فتح منطقه حواريه كه جزو مناطق راهبردي و مهم سوريه بود، عمليات ديگري را شروع مي‌كنند.... داعشي ها مثل مور و ملخ از تپه‌اي كه در آن منطقه بود بالا مي‌آمدند و با مقاومت و ايستادگي فاطميون روبه رو مي‌شدند.... آقا رضا براي رساندن تجهيزات به آن‌ها به‌تنهايي جعبه‌هاي مهمات و تجهيزات را روي دوشش مي‌انداخته وبه مدافعان حاضر در بالاي تپه مي‌رسانده است. آقا رضا بعد از چندين بار رفت‌وبرگشت به بالاي تپه به‌شدت خسته مي‌شود ... براي استراحت، خودش را به محلي كه شهيد توسلي حضور داشته مي‌رساند... يك نفر به داعشي ها خبر مي‌دهد كه هر دو فرمانده (توسلي و رضا بخشي) روي تپه در كنار هم هستند. طولي نمي‌كشد كه نيروهاي داعشي يك موشك حرارتي بين آن‌ها شليك مي‌كنند و هر دو فرمانده در كنار هم شهيد مي‌شوند.

**ميراث دفاع مقدس؛ نمايانگر آموزه هاي شهيدان
نحوه نگرش و انديشه شهيدان را مي توان در آثار و وصيت نامه هاي آنان دريافت و اندرزهاي عميق و جاودانه اي را كه در هر كلام آن عمقي از معنا و معنويت نهفته است، مشاهده كرد. آنان كه در مسير جهاد و شهادت گام نهادند و خاك وطن را از تجاوز بيگانگان مصون داشتند.

روزنامه «ايران» با بيان اين مطلب كه حال نويسندگان جنگ، تعريفي ندارد در گفت وگويي با كاوه بهمن از نويسندگان فعال عرصه ادبيات دفاع مقدس و با عنوان «حال و احوال»، نوشت: حال ما نويسنده‌ها به خصوص نويسنده‌هاي حوزه جنگ چندان تعريفي ندارد. متأسفانه مسئولان مي‌گويند كه از آثار حوزه دفاع مقدس حمايت مي‌شود اما اين‌ها در حد شعار است و حس مي‌كنم به ما كم لطفي مي‌شود. نويسنده‌اي كه با انگيزه زمان مي‌گذارد و كتابي مي‌نويسد اما در ادامه با بي‌مهري روبه‌رو مي‌شود چطور مي‌تواند به كارش ادامه دهد و حال خوبي داشته باشد؟ نه حوزه هنري و نه هيچ اداره مسئول ديگري از ما نويسنده‌ها حمايت نمي‌كنند. متأسفانه آثاري كه در اين حوزه كار مي‌شود كارهاي سفارشي است كه البته اين روزها مي‌بينيم همان تعداد كار سفارشي هم كم شده است.

روزنامه «خراسان» در مطلبي از رونمايي مجموعه شعر «شكوفه‌هاي شبانگاه» خبر داد و مي نويسد: شب شعر مدافعان حرم يادمان شهيد «محسن حججي» به مناسبت روز مبارزه با تروريسم و در آستانه تحويل پيكر مطهر شهيد در خانه فرهنگ سعادت آباد برگزار شد. در اين مراسم مجموعه شعر «شكوفه‌هاي شبانگاه» سروده محمدمهدي عبداللهي رونمايي شد. در اين مراسم مهندس خسروي معاون فرهنگي اجتماعي منطقه،حجت الاسلام سيد عبدا... حسيني، حسين اسرافيلي، رضا اسماعيلي، مصطفي محدثي خراساني، محمدمهدي عبداللهي، ميلاد عرفان‌پور، يدا... قائم پناه، صابره سادات موسوي، آسيه رحماني،فاطمه بيرانوند و جمعي از خانواده‌ها ي شهدا حضور داشتند.

روزنامه «جام جم» در گزارشي با عنوان «ضرباهنگ دفاع مقدس به روايت افلاكيان»، نوشت: اواسط شهريورماه موزه انقلاب و دفاع مقدس ميزبان هنرمندان جوان اركستر فرهنگ و هنر است كه با نواي ساز و آواز خود روايت ديگري از رشادت‌ها و حماسه‌آفريني‌هاي رزمندگان هشت سال دفاع مقدس را به تصوير مي‌كشند. اجراي سوئيت سمفوني «افلاكيان» و سمفوني «حماسه و اقتدار» از ساخته‌هاي مجيد انتظامي توسط اركستر دانشجويي فرهنگ و هنر را شايد بتوان يكي از نكات بارز اين رويداد موسيقايي دانست چرا كه تا كنون آثاري از اين دست با اركسترهاي بزرگي اجرا شده‌اند كه تجربه بسياري در نوازندگي دارند اما علي‌اكبر قرباني يكي از رهبران اين اركستر مي‌گويد: بخش اعظم نوازندگان اركستر سمفونيك تهران و اركستر ملي را همين نوازندگان اركستر فرهنگ و هنر تشكيل مي‌دهند كه طي سه سال فعاليت، اجراهاي موفقي را در داخل و خارج كشور داشته‌اند و اين خود موفقيت بزرگي براي دانشجويان دانشگاه است كه حين تحصيل تجربه صحنه را به دست آورند.

**شهيدان؛ حافظان امنيت كشور
سراسر جبهه هاي دفاع مقدس از قله هاي پر از برف و كوهستاني شمال غرب تا نخلستان هاي خوزستان در جنوب، هنوز هم يادآور ايثار و از خودگذشتگي دلاورمرداني است كه با غيرت و جوانمردي در برابر يورش ارتش تا بيخ دندان مسلح رژيم بعث، ايستادگي و پايداري كردند تا علاوه براينكه يك وجب از خاك وطن به دست تجاوزگران نيافتد بلكه ضامن امنيت و آسايش مردم اين سرزمين پهناور نيز باشند.

روزنامه «ايران» با اشاره به شكنجه آزادگان در بند در دوران اسارت در گزارشي با عنوان «آسايشگاه؟ چه اسم بي مسمايي!»، نوشت: سال 1367 اتفاقات نادري در اردوگاه اسيران ايراني كمپ هشت عنبر رخ داد كه اسيران آن اردوگاه تا پايان عمر آن را فراموش نخواهند كرد. اكنون با گذشت 29 سال از آن ماجرا تا به حال در هيچ كجا به‌طور كامل به آن شكنجه‌ها پرداخته نشد تا جهانيان حتي گوشه‌اي از مظلوميت اسراي بي‌گناه ايراني را بدانند.

در ادامه اين گزارش آمده است: ارشدها را ساعت‌ها بدون آب و غذا در آفتاب سوزناك و داغ سرپا نگه ‌داشتند و اگر كسي بر اثر بي‌حالي و خستگي به زمين مي‌افتاد سر و كارش با كابل و شلاق بود. براي زجر دادن و شكنجه روحي رواني بيشتر ظرف آب را مي‌آوردند و جلوي اين عزيزان تشنه لب خالي مي‌كردند اما قطره‌اي آب به آنها نمي‌دادند. فقط در طول روز يك مرتبه از زير كتك و شكنجه براي رفع حاجت آن هم براي دقايقي كوتاه مي‌فرستادنشان بيرون و آنها مجبور بودند از آب گرم و داغ دستشويي‌ها رفع تشنگي كنند كه بعضاً با شكم خالي آن را هم بالا مي‌آوردند.

اين روزنامه همچنين در گزارشي با عنوان «شال شهادت برگردن سردار دلشكسته»، نوشت: شهيد داوود كريمي كه در عمليات فاو شيميايي شده بود سردرد‌هاي عجيبي گرفت، تا اينكه در سال 82 بيماريش شديد‌تر شد، وي را در دي ماه همان سال به آلمان اعزام كردند، آن جا تشخيص داده شده كه بيماري ايشان دراثرمسموميت گازهاي شيميايي است. هر روز حالشان وخيم‌تر مي‌شد و روزهاي آخر بسيار درد مي‌كشيد تا اينكه در 16 شهريور سال 83 درسن 53 سالگي به دليل جراحات ريوي به درجه رفيع شهادت نائل شد و در قطعه 29 بهشت زهراي تهران همجوار همرزماني همچون شهيد صياد شيرازي و سردار ابوالفتحي و ساير شهدا به خاك سپرده شد.

روزنامه «جوان» در گزارشي باعنوان «جان داد تا جان فرمانده‌اش را نجات دهد»، آورد: دهه اول شهريورماه را بايد به نام شهداي «تيپ ويژه شهدا» ثبت كنيم؛ چراكه در اين ماه و روزهاي ابتدايي‌اش تيپ ويژه شهدا بيش از هر يگان ديگري شهداي بزرگي را تقديم اسلام و انقلاب كرده است. يكي از اين نام‌هاي ماندگار، سردار رضا ملكيان فرمانده گروهان دوم تيپ شهداست كه ششم شهريورماه 1361 براي نجات جان سردار شهيدناصر كاظمي به دل آتش دشمن مي‌زند و در كنار فرمانده‌اش به شهادت مي‌رسد. ملكيان نمونه‌اي از يك رزمنده مكتبي است كه از بدو تشكيل تيپ شهدا در كادر اصلي آن قرار داشت و شايد اگر رزمنده جبهه‌هاي غريب غرب نبود، نامش تا به اين اندازه گمنام و مهجور نمي‌ماند.

اين روزنامه در گزارشي ديگر به مناسبت11 شهريور سالروز شهادت محمود كاوه در گزارشي با عنوان «فرمانده‌اي كه خودش را خادم رزمنده‌ها مي‌دانست»، نوشت: شهيد كاوه فرمانده‌اي كامل بود كه از لحاظ نظامي به حد كمال رسيده بود. حتي برادران ارتشي هم اين موضوع را تأييد مي‌كردند. شهيد آبشناسان درباره ايشان مي‌گفت: «اگر در دنيا يك چريك پاكباخته و دلباخته به اسلام و حضرت امام وجود داشته باشد، محمود كاوه است و هر رزمنده‌اي كه بخواهد خوب، پخته و آبديده شود، بايد با تيپ ويژه شهدا پيش برود.» شهيد كاوه از لحاظ تقوا و استقامت و از لحاظ صبوري در كردستان كه جنگ نامنظم و نامتقارن جواب مي‌داد، در هيچ صحنه‌اي كم نمي‌آورد.

روزنامه «كيهان» به ياد تكاور ارتشي، شهيد مرتضي نوروزي در گزارشي با عنوان «اسارت ناموسم را حتي نمي‌توانم تصور كنم»، آورد: مرتضي نوروزي در نخستين روز تيرماه سال 1348 در يك خانواده مذهبي و سنتي در اسلامشهر ديده به جهان گشود. ... دو هدف بزرگ او؛ اول اينكه يكي از بهترين تكاوران ارتش باشد و هدف دومش دفاع از دين، ناموس و خاك وطن بود.چندين بار براي اعزام به جبهه اقدام كرد، ولي هربار با مخالفت مادر روبرو مي‌شد، زيرا برادر بزرگترش (اسلام) در جبهه به سر مي‌برد و برادر كوچكترش (مصطفي) دچار بيماري مادرزادي ريوي بود. او مي‌گفت: مي‌توانم از جانم بگذرم، ولي نمي‌توانم حتي تصور كنم ناموس ايراني، اسير صدام و رژيم بعث بشود.

اين روزنامه در گزارشي ديگر با عنوان «زن‌هاي مسلمان با حجاب خود مشت به دهان كوردلان مي‌زنند»، نوشت: رسول عموعلي‌دليوند؛ در سوم مهرماه سال 1340 در روستاي دليوندان از توابع شهرستان صومعه سرا از يك خانواده مذهبي مستضعف ديده به جهان گشود. رسول به علت فقر مالي نتوانست بيشتر از دوم نظري ادامه تحصيل دهد در سال هزار و سيصد و پنجاه و پنج جهت امرار معاش كار به تهران رفت. در دوران شكوفايي انقلاب و پس از پيروزي انقلاب اسلامي در محله‌اي كه زندگي مي‌كرد شب‌ها جهت حفاظت و نگهباني در كميته مشغول بود. در سال 1358 ازدواج نمود. در سال 59 به خدمت سربازي رفت و دوران آموزشي خود را در تيپ ذوالفقار گذراند و بعد از آن جهت مأموريت به مناطق جنگي كشور اعزام گرديد.

اين روزنامه در ادامه اين گزارش مي افزايد: سرانجام پس از مبارزات زياد كه فقط 15 روز به پايان خدمتش باقي بود، در مورخه هفتم شهريور 1361 بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. قسمتي از وصيت‌نامه شهيد رسول عموعلي‌دليوند؛ «از مادرم و خواهرانم مي‌خواهم كه راه فاطمه زهرا و زينب كبري را انتخاب كنند تا دشمنان دين قرآن و ايران بدانند كه زن‌هاي مسلمان با حجاب خود مشت به دهان كوردلان مي زنند و آن راه كه من انتخاب كرده‌ام راه جهاد در خدا و رهبر و ملتم و قرآنم و دينم است.»

روزنامه «ابتكار» در گزارشي با عنوان «عاشق خرمشهر و كوچه‌هايش»، آورد: بعضي روزها در تاريخ ماندگار است. بعضي روزها را نمي‌شود و نمي‌توان تكرار كرد. روزهايي كه سراسر غرورند و ايثار و گذشت. روزهايي كه تاريخ مي‌سازند. مقاومت خرمشهر بي‌گمان يكي از همين روزهاست. مقاومتي كم نظير كه تمام معادلات نظامي ارتش عراق را به هم ريخت. ايستادگي گوشت و پوست و استخوان در برابر فشنگ و تانك و مسلسل؛ صبوري مادرها و بچه‌ها، از جان‌گذشتگي جوان‌ترها، عاشقي‌ كردن‌هاي پشت ديوار دفاع و... هرگز از تاريخ ايران زمين پاك نخواهد شد. گروهي از جوان‌هاي غيرتمند آن روزها از خاك خرمشهر و خوزستان دفاع مي‌كردند. در ميان همه اين‌ها محمدعلي جهان آرا از جنس ديگري بود. فرمانده سپاه خرمشهر كه تا آخرين روز مقاومت در سنگر ماند و با دشمن مبارزه كرد.

روزنامه «جمهوري اسلامي» در گزارشي با عنوان «خلبان قهرماني كه صدام دستور داد به دو نيمه‌اش كنند» به زندگينامه اميرسرلشگر خلبان شهيد سيدعلي اقبالي دوگاهه جوانترين استاد خلبان نيروي هوايي ارتش پرداخت و نوشت: سيد علي اقبالي دوگاهه هفتم مهرماه 1328 در محله دوگاهه پايين بازار رودبار در خانواده مذهبي و متدين به دنيا آمد... وي در 13 آذرماه 1346 به استخدام نيروي هوايي درآمد و پس از طي آموزش هاي نظامي و موفقيت در آزمون هاي زبان انگليسي، مهارت هاي فني و تخصصي، انجام دوره هاي پرواز و پرواز مقدماتي با هواپيماي پاپ و اف-33 در دانشكده پرواز در 25 مرداد 1347 براي تكميل دوره خلباني و پرواز با هواپيماهاي پيشرفته جت شكاري به همراه دو نفر از دانشجويان به پايگاه هوايي ويليامز شهر فنيكس ايالت آريزوناي آمريكا اعزام شد و پس از بازگشت از اين دوره آموزشي در چهارم بهمن 1348 به عنوان افسر خلبان شكاري تاكتيكي فعاليت خود را آغاز كرد.

اين روزنامه در گزارشي ديگر با عنوان «كليد ورود به عمليات خيبر» به روايت حاج احمد غلامي از بچه‌هاي اطلاعات عمليات لشكر 10 سيدالشهدا، نوشت: منطقه مورد شناسايي بخصوص جزاير مجنون شروع اوليه عمليات و كليد وارد شدن به نبرد خيبر مي‌باشد و طلاييه محل درگيري رودرروي است و بايد از جزاير مجنون به پشت خط نبرد اصلي حمله شود تا خط طلاييه سقوط كند. به همين دليل شناسايي آن بسيار مهم و اساسي است و بايد دقيق و كامل مورد شناسايي قرار گيرد تا مرحله اول عمليات بدون نقص از اين جزيره شروع شود.

روزنامه «جام جم» در مطلبي با عنوان « شهيد معروف به كشور بازگشت»، آورد: پيكر مطهر شهيد حسن جنگجو در ميان استقبال گرم مردم و مسئولان وارد فرودگاه شهيد مدني تبريز شد. شهيد حسن جنگجو در سال 1362 و پس از عمليات خيبر، مفقودالاثر شد كه پيكر اين شهيد پس از 34 سال دوري، از طريق فرودگاه شهيد مدني تبريز وارد اين شهر شد. وي از رزمندگان لشكر عاشورا بود كه در اعزام اول به غرب با شهيد چمران آشنا شد و با ضمانت ايشان، از آشپزخانه به خط مقدم راه يافت و در ركاب شهيد چمران به گروه جنگ‌هاي نامنظم ملحق شد. شهيد جنگجو در عمليات‌هاي فتح المبين، والفجر 4 و خيبر حضور يافت و در نهايت در سال 62 و پس از عمليات خيبر مفقودالاثر شد.

*گروه اطلاع رساني
خبرنگار: كامبيز رضايي**انتشاردهنده: شهربانو جمعه
پژوهشم**1699**2059**9131
ايرنا پژوهش، كانالي براي انعكاس تازه ترين تحليل ها، گزارش ها و مطالب پژوهشي ايران وجهان، با ما https://t.me/Irnaresearchهمراه شويد.