۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴، ۱۳:۳۹
کد خبر: 81604118
T T
۰ نفر
طوطي پارسي گويي كه در پايتخت هندوستان آرميده است

دهلي نو - ايرنا - مردم پايتخت هند نزديك به 700 سال پس از مرگ 'اميرخسرو دهلوي' شاعر پارسي گويي كه پدر موسيقي قوالي شناخته مي شود پنجشنبه ها اين موسيقي مذهبي را در درگاهي كوچك به تماشا مي نشينند.

به گزارش ايرنا، در جنوب شهر دهلي، محله اي مسلمان نشين است كه نظام الدين نام دارد. اين محله مسلمان نشين، بيش از ايستگاه راه آهن، كبابي ها و محله فقيرنشيني كه دارد، به درگاهي معروف است كه يك صوفي و يك شاعر پارسي گوي در آن آرام گرفته اند.

سيدمحمد نظام الدين اولياء (1325-1238م) از صوفيان بزرگ چيستي است.

صوفيان چيستي معتقد به نزديكي به خدا از طريق پاكسازي روح اتحاد دوباره با جهان و خدمت به انسانيت هستند؛ برخلاف ساير صوفيان كه اعتقاد دارند رسيدن به خدا تنها با مرگ ميسر است.

هرچند مقبره به نام نظام الدين است، اما روح مراسمي كه در آن برپا مي شود، به شاگرد محبوب او، اميرخسرو دهلوي (1325-1253م) تعلق دارد.

اميرخسرو در جوار مقبره استاد خود دفن شده است. گفته مي شود كه حضرت نظام الدين اميرخسرو را بيش از ساير شاگردانش دوست داشته است. حتي نظام الدين يكبار گفته است كه اگر شريعت اجازه مي داد، دوست داشتم در يك گور با اميرخسرو دفن شوم. او گفته است كه هر كس به زيارت مقبره او مي آيد بايد اول به مزار اميرخسرو برود. به همين دليل مزار اميرخسرو در ورودي بارگاه واقع شده است. اميرخسرو چند ماه پس از استادش فوت كرد.



** درگاهي براي مسلمان و هندو

'آناند' جواني هندو است كه مادرش در كودكي او را وقف معبد كرده است. او موسيقي مذهبي را در معبد آموخته و از همين طريق به موسيقي هاي مذهبي علاقه مند شده است. او حالا تحصيلاتش را در رشته فيلمسازي در فرانسه به اتمام رسانده و به هند بازگشته است. او پنجشنبه هاي هرهفته به نظام الدين درگاه مي آيد تا در فضاي عرفاني آن غرق شود.

نظام الدين درگاه ميان پيروان مذاهب مختلف هند محبوب است. حتي بسياري از گردشگران خارجي هم بدون ديدن اينجا دهلي را ترك نمي كنند. درگاهي كه براي رسيدن به آن بايد از خيابان هايي عبور كني كه به كوچه هايي باريك و باريك تر منتهي مي شوند. در اين كوچه ها به رسم اماكن مذهبي مسلمانان مهر، تسبيح، گلاب و ساير كالاهاي عبادي را مي فروشند. پس از تحويل كفش ها به كفشداري و پايين رفتن از چند پله، حياط وسيعي نمايان مي شود كه انگار فضايي است متفاوت از دنياي گداهايي كه تا مقابل درگاه براي چند روپيه يا غذا التماس مي كردند.

در گوشه و كنار اين حياط ديگ هاي بزرگ غذا از حجم وسيع نذري كه روزانه در اين درگاه داده مي شود حكايت دارد. مقبره اميرخسرو هرچند بناي اصلي نيست، اما نخستين ساختماني است كه با تزييناتي از اشعار فارسي خوشنويسي شده به زائران خوشامد مي گويد. صداي موسيقي قوالي غالب ترين صدا در ميان همهمه انبوه جمعيت است.

غير از اين آرامگاه، يك نمازخانه بزرگ و آرامگاه اصلي كه به نظام الدين تعلق دارد هم در اين درگاه هست. در آرامگاه نظام الدين زنان حق ورود ندارند.

احتمالا مسلمانان هند اين سنت را از هندوها گرفته اند. اما در مقابل اين مقبره، زنان و مردان در حياط دايره وار نشسته اند و به موسيقي قوالي گوش مي دهند كه زنده نواخته مي شود. نه تنها در اين مقبره، بلكه در نقاط مختلف هند و پاكستان موسيقي صوفي از اميرخسرو الهام گرفته است.



** شاعري تحت حمايت پادشاهان

او موسيقيدان، شاعر و انديشمند صوفي است. در شهر پاتيالي ايالت اتارپرادش بدنيا آمد. پدرش هم صوفي بوده . اميرصوفي الدين محمد نام داشته است.

اميرخسرو خواندن و نوشتن شعر را در هشت سالگي آغاز كرد. او در همين سن بود كه پدرش را از دست داد. پس از مرگ پدر، نزد خانواده مادري اش به دهلي رفت. حدود 20 ساله بود كه به ارتش مالك چاجو، از اقوام سلطان بالبان پيوست. حضور وي در ارتش، شعرهايش را در معرض توجه دربار سلطنتي قرار داد و مورد تقدير قرار گرفت. وي سال ها مورد توجه دربار بود و با فرزندان بالبان به شهرهاي مختلف مهاجرت كرد. به دليل همين نزديكي به دربار پادشاهان، از او به عنوان شاعري وابسته به دربار پادشاهان ياد مي شود. اما اين چيزي از ارزش هاي او نكاسته است.

اميرخسرو در سال 1285 به عنوان سرباز در جنگ عليه مغول ها ظاهر شد. او زنداني شد اما توانست فرار كند.

او در سال هاي بعد نيز با حمايت شاهان به نوشتن چندين ديوان، از جمله برگفته اي از خمسه نظامي گنجوي پرداخت. در سال 1310 كه شاهي علاءالدين خلجي به رانثامبهور، چيتور و مالوا حمله كرد، اميرخسرو به عنوان ثبت كننده وقايع تاريخي همراه شاه بود.

صميميت شاعر با نظام الدين اولياء در سال 1310 صورت گرفت. 15 سال بعد، يعني در سال 1325 نظام الدين فوت كرد و شش ماه بعد هم اميرخسرو دارفاني را وداع گفت.



** پدر قوالي و مبدع آلات موسيقي عرفاني

امير خسرو را پايه گذار و پدر قوالي كه نوعي موسيقي مذهبي است، مي دانند. همچنين او به عنوان مبدع آلات موسيقي همچون سيتار و تبلاي شناخته مي شود. به همين دليل هر پنجشنبه در فضاي ميان مقبره وي و استادش، برنامه موسيقي قوالي برپا مي شود.

او عناصر موسيقي ايراني، عربي و تركي را وارد موسيقي سنتي هند كرده است. همچنين معرف سبك غزل به شبه قاره هند است. اميرخسرو در بسياري از سبك هاي شعر پارسي كه در زمان وي شكل گرفته خبره بوده و اشعاري در قالب هاي غزل، مثنوي، قطعه رباعي دوبيتي و تركيب بند سروده است.

آثار او عبارتند از: تحفةالصّغر، وسط‌الحيوة، غرّةالكمال، بقية نقيّه، نهايةالكمال، ثمانيهٔ خسرويه، مطلع‌الانوار، شيرين و خسرو، مجنون و ليلي، آيينه سكندري، قران‌السعدين، نه سپهر، مفتاح الفتوح، مثنوي دولراني و خضرخان، سه شاهزاده سرنديپي، قصيده شكوائيه، ماتم غم و آينه داري دل.

به نظر مي رسد كه برخي ابعاد شخصيت او با اغراق درآميخته است از جمله اينكه گفته مي شود او بيش از 400 هزار بيت شعر سروده است.

حتي اگر تعداد اشعار او به اين رقم نرسد، تاثير اميرخسرو در زبان فارسي هندوستان آنقدر هست كه او را طوطي هند نيز لقب داده اند.

*آساق*264 *1600**1392