۱۳ خرداد ۱۳۸۸، ۰:۰۱
کد خبر: 7358615
T T
۰ نفر

ابعاد شخصیت حضرت امام خمینی 4

۱۳ خرداد ۱۳۸۸، ۰:۰۱
کد خبر: 7358615
ابعاد شخصیت حضرت امام خمینی 4 # تهران ، خبرگزاری جمهوری اسلامی 88/03/13 فرهنگی.معارف.ارتحال 88 آیت الله جعفر سبحانی در مقاله ای به ابعاد شخصیتی حضرت امام خمینی (قدس سره ) بنیانگذار جمهوری اسلامی پرداخته است. به گزارش روز چهارشنبه ایرنا، در مقاله آیت الله سبحانی، درخصوص ابعاد شخصیتی امام خمینی (ره ) آمده است: هاضمهی زمان، حواث تلخ و شیرین و رویدادهای بزرک و کوچک را در خود هضم کرده و به تحلیل میبرد و رویداد هر چند عظیم و شورآفرین و غوغا برانگیز باشد، تا مدتی میتواند در هاضمهی جهان باقی بماند وافکار را متوجه خود سازد. اما گذشتشب و روز، ورق خوردن صفحات ایام، رفته رفته حادثه را کم رنگتر میسازد و از فروغ آن میکاهد و به تدریجبه صورت مرکبی بر صفحات تاریخ درمیآید و احیانا در تاریخ هم نمیتوان برای آن جای روشنی پیدا کرد. در این میان، برخی از حوادث، از این سنت کاملا مستثنی میباشند و هرگز هاضمهی جهان، هر چند هم قوی و نیرومند باشد، قادر به هضم و حل آنها نیست.
تو گویی حادثه، بسان برلیان در معدهی جهان است که هرگز قادر به تبدیل آن به عنصر دیگر نمیباشد و حرارت و داغی دستگاه گوارش روی آن اثر نمیگذارد و از این جهت هیچ گاه فراموش نمیشود و گذشت زمان آن را فرسوده ننموده و از طراوت آن نمیکاهد. این نوع از حوادث استثنایی به خاطر ویژگی خاص خود، از ثبات و استواری برخوردارند. این ویژگی عبارت است از پیوند رویداد به دین و آیین یک ملت از یک طرف و پیوند دین با فطرت انسان از طرف دیگر و نتیجهی این دو جهت، ثابت ماندن حادثه در قلوب و نفوس ملتها است. آفرینش انسان با دین و گرایش به ماورا طبیعت عجین و آمیخته است و هرگز از او جدا نمیشود و تا انسان انسان است، پیوسته طبیعت او با چنین کشش و تمایلات همراه میباشد و طبعا حادثهای که پیوند مستقیم با تمایلات درونی و ابدی انسان دارد هرگز به دست فراموشی سپرده نمیشود و این اصل یک اصل کلی است که شرق و غرب نمیشناسد. روی این اصل هرگز جامعهی اسلامی و تاریخ بشریتشخصیت ممتاز و کم نظیر حضرت امام خمینی (ره )را که با افکار و اندیشههای بلند و سعی و تلاشهای صادقانهی خود مسیر تاریخ را دگرگون کرده فراموش نخواهد کرد. شخصیتی که توانست در پرتو اعتماد به لطف الهی و ایمان به هدف، نظام کهن دو هزار و 500 ساله را به زبالهدان تاریخ بریزد و به جامعهی اسلامی هویت تازهای بخشد و گرد خود فراموشی را از چهرهی آنان بزداید و آنان را با شخصیت واقعی خود آشنا سازد. این شخصیت و این رویداد به خاطر پیوندی که با دین و ایمان مردم دارد، ثابت و پابرجا خواهد بود و گرد نسیان بر روی آن نخواهد نشست. شخصیتحضرت امام، بنیانگذار انقلاب اسلامی و بیدار کنندهی جامعهی مستضعفان و محرومان، ابعاد مختلف و گوناگونی دارد که هرگز نمیتوان حق همهی آنها را در این مقاله ادا نمود. او به طور خلاصه، انسان کاملی بود که علم و عمل را به هم آمیخته و عرفان و اخلاق را در خود مجسم نموده و با فقاهت و اجتهاد واقع بینانه، بیانگر احکام و سیاست و حقوق اسلامی بوده است. او نه تنها در مراحل علمی پیشتاز این مسیر بوده، بلکه در مراحل اجتماعی و سیاسی یک فرد آگاه از وضع زمان و آشنا به درد و درمان بود و نهیب او بر مستکبران و سلطهجویان، تازیانهای بود که پشت آنان را میلرزاند و نقشههای آنان را بر باد میداد. مقام عرفانی و فلسفی، فقاهت و اجتهاد، ذوق ادبی و آشنایی او به لطایف کلام ، آگاهی او از سیاستهای جهانی و اخلاق آموزنده و سازندهی او، مناجاتهای تکان دهندهی نیمه شب وی همه و همه پرتوی از ابعاد گستردهی شخصیت او میباشند، ولی آن چه میتوان در اینباره گفت، این است که او دارای دو خصیصهی گرانقدر بود که همهی آثار و تجلیات را به دنبال داشت: -1 ایمان به مبدا و معاد، ایمان اصیل و نیرومند، تو گویی پردهها از جلوی دیدگانش کنار رفته و ماورای طبیعت را به رای العین دیده است. -2 عشق به هدف و آرمانهای اسلامی و ایثارگری همه جانبه در راه آن. این دو عنصر از صفات بارز و عناصر چشمگیر شخصیت او به شمار میرود. روی این اساس به برخی از ابعاد شخصیت وی اشاره مینماییم. -1 آگاهی از وضع جهان: امام صادق علیه السلام در حدیث کوتاهی چنین میفرماید: -العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس < ; انسان آگاه از اوضاع و شرایط زمان هرگز غافلگیر حوادث غیر مترقب نمیشود. در این حدیث، یکی از شرایط رهبری بیان شده است رهبر باید با دید نافذ از حوادث تلخ و ناگواری که در کمین امت او است از قبل آگاه باشد و برای آن چاره اندیشد. یکی از ابعاد شخصیتحضرت امام، آگاهی او از وضع جهان و شرایط زمان بود و حرکتهای سیاسی و الحادی را که در جهان بر ضد اسلام در حال شکل گرفتن بود، به خوبی میشناخت و همه را مد نظر داشت و اگر از دوران جوانی، دارای چنین خصیصهای نبود، هرگز در دوران پیری و فرتوتی که زمام امور را به دست گرفت نمیتوانست انقلاب اسلامی را با چنین صلابت و استواری، متجاوز از ده سال رهبری کند و دشمنان را به تعجب و شگفتی وادارد. او به خاطر چنین خصیصهای، از دوران جوانی، رجال کشور را میشناخت، رجال خائن و صالح و تا آن جا که امکانات زمان اجازه میداد، از طرق مختلف مسایل سیاسی را تعقیب میکرد. در دوران پراختناق حکومت -رضاخان < که از سال 1304 شمسی آغاز شد و در شهریور 1320 به پایان رسید، تمام وسایل در اختیار دولتبود و کمتر کتابی حتی دور از سیاستبه چاپ میرسید، ولی پس از شهریور20 و ورود متفقین به ایران و شعلهورشدن آتش جنک جهانی، زنجیرها از قلم و بیان برداشته شد و حضرت امام از این فرصت استفاده کرد و ضمن رد رسالهی -اسرار هزار ساله < به بیان حقایق پرداخت و پردهها را بالا زد. قلم شیوا و بیان لطیف و در عین حال شور انگیز کتاب قلم شیوا و بیان لطیف و در عین حال شور انگیز کتاب -کشف اسرار< توانست روح تازهای در قلوب مسلمانان ایران بدمد. او تحت عنوان -چرا رضاخان با علما بد بود؟< ماهیتحکومت رضاخانی را تشریح و مقام گرانقدر روحانیت را برای مردم روشن کرد. این کتاب که در سال 1323 به چاپ رسید، شورعظیم و موج بزرگی در ایران پدید آورد. کتاب -کشف اسرار< نه تنها یک کتاب عقیدتی و فکری است، بلکه یک کتاب کاملا سیاسی نیز میباشد. با آن که حضرت امام به خاطر دوری از تظاهر آن را بدون ذکر نام مولف چاپ کرد و مایل نبود که مولف آن شناخته شود ولی به حکم این که -ماکان لله ینمو< هر عملی که خالصانه برای خدا باشد بیشتر رشد میکند، نشر کتاب بدون نام مولف، سبب اشتهار بیشتر نویسنده شد و در هر حال هر کس آن کتاب را بخواند اذعان میکند که این حضرت امام از همان دوران دیرینه، دارای افکار بلند سیاسی بوده و پیوسته میخواسته نظام اسلامی را جایگزین نظامهای فاسد کند. متفقین در سالهای -1324 1325 ایران را ترک گفتند و بار دیگر استعمار مصلحت دید که فرزند رضاخان بر سر کار باشد و برنامهی پدر را با ریاکاری خاصی تعقیب کند و به مرور زمان، استبداد را بار دیگر به ایران باز گردانید و هر چه پیش میرفتبر قدرت نظام افزوده میشد. ولی امام را در این فترت یعنی از سالهای 25 تا 40 کاملا ساکت و آرام میبینیم که تنها به تدریس فقه و اصول و اخلاق و فلسفه میپرداخت و کمتر در مسایل سیاسی بحث میکرد. چه شد آن قلم شورآفرین و تحرک بخش که نمونهی بارز آن کتاب -کشف اسرار< بود و چرا از سالهای 1325 تا 1340 از تحرک باز ایستاد و در مجرای علمی حرکت کرد؟ در این جا نکتهای است که کمتر به آن توجه میشود و آن این است که: مرحوم آیت الله عظمای بروجردی در سال 1324 که برای معالجه از بروجرد به تهران آمده بود، بنا به درخواست زعما و فضلای قم، رحل اقامت در این شهر افکند و پس از درگذشت آیت الله العظمی اصفهانی در سال 1325، رشتهی زعامت را به دست گرفت و رسالت رهبری را به دوش کشید و حقا مردی بزرک و کم نظیر و فقیهی بیبدیل بود. امام که خود یکی از دعوت کنندگان مرحوم آقای بروجردی به قم بود، وقتی چنین مرجعی را پذیرای مسوولیت دید، احساس آرامش کرده، دیگر وظیفه ندید مسایل سیاسی را مستقیما تعقیب کند و با خویشتنداری خاصی مهر سکوت بر لب زد و کمتر سخن میگفت و این خود از شهامتهای روحی انسانهای کامل است که گاهی با داشتن افکار بلند و رهنمودهای موثر، دم فرو میبندند. از این جهتحضرت امام احترام مرجع بزرک را حفظ نموده و فقط درموارد لزوم و در ملاقاتهای خصوصی مطالبی را یاد آور میشد. از امیرمومنان علیه السلام متجاوز از 12000 خطبه و نامه و کلمه به جای مانده است و همهی اینها مربوط به دوران پس از رحلت پیامبر است، در حالی که او در عصر رسالت نیز دارای چنین معلومات و آگاهی بود. اما در مقابل پیامبر کاملا ساکتبود و مهر خاموشی بر لب داشت و ما همین خصیصه را در حضرت امام در عصر مرجعیت مرحوم بروجردی لمس کردیم، ولی همان طور که یاد آور شدیم ایشان در عین حال مسالهی مهم -النصیحه لائمه المسلمین < را فراموش نمیکرد و در مواقع حساس یادآوریهای لازم را انجام میداد. درگذشت مرحوم آیت الله العظمی بروجردی یا نقطهی عطف در تاریخ حیات امام: مرحوم آیت الله العظمی بروجردی در فروردین ماه 1341 بدرود زندگی گفت و شاه که مدتها انتظار مرک ایشان را میکشید، تا برنامههای خائنانهی خود را یکی پس از دیگری به اجرا درآورد، فرصت را مناسب شمرد تا به تضعیف مرجعیت در ایران بپردازد و برای ارجاع مردم به خارج از ایران، تلگرام تسلیتی برای مرحوم آیت الله العظمی حکیم مخابره کرد. او گاهی در سخنان خود میگفت : اکنون موانع برداشته شده و باید برنامههای اصلاحی اجرا شود و دیگر در ایران شخصیت مهمی که مانع از اجرای برنامههای ما باشد، به چشم نمیخورد. چیزی نگذشت که تصویب آییننامهی انجمنهای ایالتی و ولایتی پیش آمد که در آن اهانتخاصی به کتاب مقدس آسمانی ما شد و پارهای از قوانین رسمی آن زیر پا گذارده شده بود. طرح آییننامهی -انجمنهای ایالتی و ولایتی < یک طرح آزمایشی بود تا هیات حاکمه از واکنش آن در محافل روحانی و پایهی علاقهی آنان به حفظ اصول اسلام آگاه شوند. رئوس طرح در روزنامههای عصر پایتختیعنی کیهان و اطلاعات آن روز در نیمهی مهرماه 1341 چاپ شد. نگارنده که یکی از خوشهچینان خرمن علمی حضرت امام به شمار میرفت، در جلسات خصوصی شاهد انتقادهای ایشان از دولت و سوء نیت آن نسبتبه اسلام بود، از این جهت فرصت را مغتنم شمرده یک شماره از روزنامهی کیهان آن روز را به حضور ایشان برد. ایشان نماز مغرب را به جا آورده بود و میخواست که نماز عشاء را شروع کند، در آن لحظه خاطر شریف را از محتوای تصویب آیین نامهی انجمنهای ایالتی و ولایتی مستحضر ساخت ناراحتی شدیدی در سیمای او احساس کرد. امام نماز عشاء را به جماعتبه جا آورد، سپس داماد خود مرحوم اشراقی را احضار و درخواست نمود که به منزل آیت الله حائری برود و از ایشان درخواست نماید که مراجع وقت را به منزل خویش دعوت کنند تا دربارهی این تصویبنامه به طور دسته جمعی بیندیشند و تصمیم بگیرند. اجتماع با شکوه مراجع درآن شب در خانهی آیت الله حائری نشانهی وحدت و
۰ نفر