#
تهران ، ایرنا : 20 فروردین 1382 برابر با نهم آوریل 2003
از: حسن سلامی
زیر گنبد کبود سرزمینی قدیمی بود که نهرها و رودها و دریاچه ها و هورها
از جمله هورالحمار داشت . با آب و هوایی خشک تا متغیر که منابع زیرزمینی
و مراکز فرهنگی و مکانهای تاریخی و حکمرانانی که بر آن حکومت کرده بودند
چون : سومریان، بابلیان آشوریان، کلدانیان، مادها و پارت ها، سلوکیان و
ساسانیان . پس از اینها امویان و عباسیان ( سی و هفت خلیفه عباسی ) آمدند
و سپس ایلخانان ، گورکانیان، عثمانیان و بعثیان .
در این دیار همواره جنک و فتنه فراوان و آتش درگیری و قیام فروزان
بوده است. از جمله قیام نجات بخش فرزند علی (ع) و قیام مختار و عبدالله
بن زبیر و زید بن علی و ...
جز پنج سال حکومت حاکمی حکیم در دهه چهارم هجری، مردم این سرزمین از
بقیه حاکمانشان چیزی که نشانه شخصیت و درایت آنان و آینده خوب و روشنی
برای دیارشان باشد ندیده اند، بلکه چهره هایی دیده اند که هزار رو داشته است.
چهره هایی که زمانی زشتی زیر آن برملا شده است و دل هایی داشته اند که
شیطان بر آن فرمان می رانده است . آنان همواره به مردم می گفته اند: مطابق
دستورهای ما رفتار کنید. و خود رفتاری نداشته اند جز خوردن، نوشیدن ،
خوابیدن، پوشیدن، بازی کردن، ترساندن و آنگاه که زمان و ساعتش فرا رسیده
است از حرکت باز ایستادن و خوار و ذلیل شدن .
در روزگار ما حاکمی بر این سرزمین حکومت می کرد که هم قوی بود و خشن و
نترس . بیشتر مردم از توانایی و خشونتش می ترسیدند و عده ای به دلیل
مطامع و نترسی اش دور او را گرفته بودند. او که قوی ترین مرد این دیار بود
همیشه به مردمش می گفت : مطابق دستورهای من رفتار و زندگی کنید.
مردم نیز در برابر ترس و خشونت او می لرزیدند و از تیر و شمشیر و
جاسوسانش وحشت داشتند. بارها تلخی ترسیدن و تحقیر و رانده شدن و دشنام
شنیدن را چشیدند و سالها در زندان او زندانی و اسیر بودند. یکبار یکی از
این حاکم سخت گیر پرسید: آیا از ماندن بر اریکه قدرت و ایستادن و ترساندن
مردم این سرزمین خسته نشده ای ؟ و او پاسخ داد: لذت ترساندن عمیق و نشاط
آور است و من از این لذت خسته نمی شوم !
غیر از مردم این دیار، همسایه های آن نیز از ترس و حمله این فرد
بی نصیب نمانده اند و در امان نبوده اند و همیشه آرزو در دل داشته اند که این
فرد برود یا ذلیل و نابود شود.
سال پیش وی، گرک سفید را به مبارزه آشکار دعوت کرد. گرک گرسنه با این
دعوت بهانه به دست آورد و پس از مشورت با روباه مرموز دعوت به مبارزه را
پاسخ داد و در ایام بهار و سال گوسفند، باتمام توان به مصاف وی آمد.
زوزه کشان وارد این سرزمین شد و گرد و خاک بلند کرد و جهانی را برهم
زد. دو جانور هار و مغرور که مدام خونخواری داشته اند، روزگاری رفیق هم
بوده اند و امروز رقیب هم . مبارزه شان بر سر طعمه های خوب و منابع ذی
قیمتی است که در زیر این سرزمین ویران است . بوی طعمه و لقمه چرب، آنان
را مست و دگرگون کرد و برای شکار صید به جنک هم مشغول شدند.
از روزی که این دو، چشم طمع به تصاحب این سرزمین بستند و جنک را آغاز
کردند محنت و غم را برای ساکنان پرغصه آن به ارمغان آوردند، ناله ها از
دل غمدیده آنان به آسمان رسید و بختشان به سیاه بختی مبدل شد. مردم زخمی
به زاری و ناچاری در پیش پای سک هار و گرک مست افتادند، زن و کودکشان
کشته و مجروح و مال و اموالشان نابود شد و خانه و سرپناهشان در آتش سوخت.
آتش جنک این دو جز برای افتادن در خرمن هستی مردم زبانه نکشید و دامن
این آتش گسترده تر شد.
در میان گرد و خاک نبرد، گرک برنده میدان شد و این سرزمین با اندکی
دردسر به چنگش افتاد. او اکنون در میان گریه مردم، در حال خندیدن است و
نوید بهروزی و نجات را به ساکنان این دیار می دهد و از آینده و پایان خوش
مبارزه دم می زند. اما بوی خیر از این اوضاعی که او به وجود آورده است
شنیده نمی شود زیرا قصد دارد در همه جای این دیار ریشه بدواند و بماند.
نتیجه این وضع و ماجرا برای مردم این سرزمین و نیز سرزمین های اطراف آن
چیزی نمی تواند باشد جز بیداری و هوشیاری و تدبیر. هوشیاری در برابر وضع
و واقعیت هایی که در جریان است و تدبیر در مواجهه با او که شراب پیروزی
خورده و مزه خون چشیده است . اکنون ما هستیم که در مورد این اوضاع
بیندیشیم و بیش از گذشته با خود و مردم خود سخن بگوییم و بر آنان تکیه
کنیم .
191
1